منشا ریزگردهای شمال ایران و بهویژه گلستان بهطور عمده صحرای قرهقوم در ترکمنستان است که مساحتی حدود ۳۵۰ هزار کیلومترمربع دارد. وسعت کل گلستان ۲۰ هزار کیلومترمربع و این یعنی صحرای قرهقوم ۱۷ برابر کل استان است.
وقوع ریزگرد یکی از مشکلات تکراری ۲۰ سال گذشته در جنوب کشور بوده است که با افزایش مناطق بیابانی و خشکی تالابهای وسیع این منطقه مانند هورالعظیم و جازموریان هر سال افزایش مییابد. اما ریزگردها در شمال کشور، پدیده جدیدتری هستند بهطوری که وقوع آنها برای شهروندان کرانههای شمالی و حتی میتوان گفت مردم کل کشور غیرقابل تصور بود.
به گزارش همشهری، گرچه بخش زیادی از ریزگردهای شمال کشور با منشا صحرای قرهقوم ترکمنستان، بزرگترین صحرای شنی جهان در مناطق شمالی گلستان دیده میشوند، اما مازندران و گیلان هم از این پدیده در امان نیستند. آنچه نگرانی از وقوع ریزگردهای شمال را تشدید میکند، افزایش میزان خشکی و مناطق بیابانی در این خطه به ظاهر سبز کشور است؛ بنابر اعلام سازمان حفاظت از جنگلها طی ۴ دهه اخیر حجم جنگلها در این منطقه به کمتر از نصف گذشته کاهش پیدا کرده است.
طبق این آمار از ۳ میلیون و ۶۰۰ هزار هکتار اراضی جنگلی شمال، یک میلیون و ۸۰۰ هزار هکتار باقی مانده است و این موضوع در کنار خشکی پهنههای وسیع آبی مانند ۳۰ درصد خلیج گرگان، تالاب انزلی و بخش وسیعی از تالاب میانکاله به واسطه خشکی خلیجگرگان و پسرفت آب خزر، مناطق مستعد بیابانی و تولیدکننده گردوغبار و ریزگرد در ۳ استان شمالی را گسترش داده است. تراکم بالای جمعیت در نوار باریک ساحلی خزر و نزدیکی شهرها و روستاها به کانونهایی با احتمال بالای وقوع ریزگرد، زندگی در این مجتمعهای زیستی شمال را در آستانه خطر آلودگی هوا و ذرات گردوغبار قرار داده است.
خشکی خلیجگرگان علاوه بر آسیبهای گسترده در حوزههای محیطزیستی و اقتصادی به گلستان و تحتتأثیر قرار دادن مستقیم معیشت حاشیهنشینان بهویژه صیادان و فعالان گردشگری، پاکیزگی هوای بیش از نیم میلیون نفر از ساکنان شمال شرقی کشور را در آستانه خطر قرار داده و با احتمال وقوع ریزگردهای دائمی مواجه کرده است.
درصورت وقوع ریزگرد، اهالی بهشهر، نکا، گلوگاه در مازندران و بندرگز، نوکنده، گمیشان و کردکوی در گلستان مستقیما تحتتأثیر گردوغبار برخاسته از بستر خشک خلیج قرار میگیرند. مدیرعامل شرکت آب منطقهای گلستان در اینباره میگوید: منشا ریزگردهای شمال ایران و بهویژه گلستان بهطور عمده صحرای قرهقوم در ترکمنستان است که مساحتی حدود ۳۵۰ هزار کیلومترمربع دارد. وسعت کل گلستان ۲۰ هزار کیلومترمربع و این یعنی صحرای قرهقوم ۱۷ برابر کل استان است.
سیدمحسن حسینی درباره سایر کانونهای ریزگردی داخلی در این استان هم توضیح میدهد: حوضه اترک در گلستان با حدود ۸ هزار کیلومترمربع وسعت بهعنوان منطقهای مستعد بیابانی شدن مطرح است که ۱۳۰۰ کیلومترمربع آن میتواند در زمانهای خاص و در اثر وزش بادهای شدید شمال به جنوب ریزگرد تولید کند. همچنین خلیجگرگان با وسعتی در حدود ۴۰۰ تا ۵۰۰ کیلومترمربع (در سالهای اخیر حدود ۸ تا ۱۰ هزار هکتار آن کاملا بیآب شده و سطح آب آن نیز بهطور متوسط تا ۸۵ سانتی متر کاهش یافته است) در بخشهای خشک شده و درصورت وزش بادهای شدید غرب به شرق منشا تولید ریزگرد خواهد بود.
او با بیان اینکه دریای خزر در ۱۰۰ سال گذشته بیش از ۴ متر نوسانهای تراز آب و در سالهای اخیر شاهد افت شدید تراز آب بوده است، میگوید: این نوسان در بخشهای عمیق دریا تأثیر چندانی باقی نمیگذارد، اما در نواحی ساحلی مانند خلیج گرگان که دارای عمقی کمتر از ۴ متر است موجب تغییرات زیادی از نظر هیدرودینامیکی، شکلشناسی و زیستمحیطی میشود.
حسینی با بیان اینکه در سالهای نه چندان دور خلیج گرگان از دهانه آشوراده-بندرترکمن و کانال خزینی با دریای خزر در ارتباط بوده است، میافزاید: هماکنون این ارتباط فقط از دهانه آشوراده-بندرترکمن به عرض تقریبی ۲ کیلومتر با دریای خزر برقرار است. کانال خزینی در سالهای اخیر با کاهش سطح آب دریا و افزایش رژیم رسوبگذاری مسدود شده و دهانه آشوراده-بندرترکمن نیز از ناحیه چپاقلی واقع در شرق خلیج با دریای خزر در ارتباط است. بهگفته وی، هماکنون عمق خلیج گرگان که در برخی نقاط به حداکثر ۴ متر میرسید به یک و نیم متر کاهش پیدا کرده است.
مدیرعامل شرکت آب منطقهای گلستان همچنین درباره برنامههای شرکت آب منطقهای درباره خلیج گرگان میگوید: برنامه شرکت آب منطقهای در شمال کشور مراقبت از تالابهاست و در نتیجه، در سالهای اخیر ضمن هدایت آب مناسب از مصرف حقآبه زیستمحیطی تالابها جلوگیری کردیم.
حسینی توضیح میدهد: با وجود خشکسالی امسال و کاهش ۳۰ درصدی بارندگیها، سیلابهای جاری در فصل تابستان را به سمت تالاب، سدها و ذخایر آبی منطقه هدایت کردیم و از سوی دیگر بهویژه در ماههای مرداد و شهریور آبی از تالاب سدهای مذکور به پاییندست باز نشد و در نتیجه، هماکنون تالاب سدهای استان از شرایط مطلوبی برخوردارند. وی با بیان اینکه شورایعالی تالابها درباره خلیجگرگان وظایفی را برای دستگاههای مختلف تعیین کرده است، ادامه میدهد: وظیفه شرکت آب منطقهای مازندران و گلستان لایروبی رودخانههای منتهی به خلیج گرگان و به تناسب اعتبار در حال انجام است.
مدیرکل حفاظت محیطزیست گلستان هم درباره جزئیات مصوبات ستاد مقابله با گردوغبار کشوری در این استان به همشهری میگوید: در ستاد مقابله با گردوغبار مطالعه جامعی درباره کانونهای داخلی و خارجی ریزگرد انجام و براساس این مطالعه ۱۹۹ هزار هکتار از مساحت استان بهعنوان کانونهای داخلی مستعد تعیین شد که عمده این کانونها در ۳ شهرستان گنبدکاووس، گمیشان و آققلا واقع هستند.
محمدرضا کنعانی با بیان اینکه مطالعات منشایابی انجام و برنامه اقدام و عمل به تفکیک همه استانها طبق مصوبه ستاد مقابله با گردوغبار به دستگاههای مربوطه ابلاغ شده است، میافزاید: منابع مالی تا پایان سال ۱۴۰۰ معین میشود. وی درباره خلیج گرگان بهعنوان کانون مستعد ریزگرد هم توضیح میدهد: در مطالعات ستاد گردوغبار کشور، خلیج گرگان بهعنوان نقطه مستعد دیده نشده، بلکه برای خلیج برنامه جداگانهای در ستاد ملی تالابها معین شده است. اما طبیعتا خشکی خلیج گرگان علاوه بر اثر منفی بر آبزیان و پرندگان و در مجموع اکوسیستم منطقه اثرات ریزگردی نیز خواهد داشت.
کنعانی با بیان اینکه درباره خلیج گرگان طرح جامع احیا تصویب و تکالیف همه دستگاهها هم به آن ابلاغ شده است، اظهار میکند: یکی از مهمترین محورهای این طرح که در تاریخ شانزدهم فروردین امسال مصوب شد تکلیف سازمان بنادر برای لایروبی کانالهای آبرسان است.
در نوار ساحلی خزر و در همسایگی گلستان، استان مازندران هم تحتتأثیر خشکی خلیجگرگان قرار دارد. مدیرکل حفاظت از محیطزیست مازندران در اینباره میگوید: غرب خلیجگرگان و میانکاله متاثر از چند عامل متعدد در حال خشک شدن است تا جایی که حدود ۲۵ درصد تا ضلع غربی خشک شده و میتواند کانون بالقوه ریزگرد ایجاد کند.
حسینعلی ابراهیمی کارنامی با بیان اینکه مجموعه مطالعات جامعی در حوضه آبریز میانکاله انجام شده است، میافزاید: احیای تالاب با لایروبی کانالهای قسمت شرقی یعنی چپاقلی و خزینی، تامین آب از حوضههای همجوار یا انتقال آب به این ناحیه به روشهای مختلف پمپاژ از ضلع غربی تالاب در این مطالعات دیده شده است. او با بیان اینکه آثار آلایندهها و رسوبگذاریها هم خشکی تالاب را تشدید میکند، ادامه میدهد: قطعا یکی از استانهایی که در اثر خشکی تالاب تحتتأثیر آثار گردوغبار قرار میگیرد مازندران و بهویژه شرق آن است.
ابراهیمی کارنامی نقش مردم و بهرهبرداران در این حوضه آبریز را یکی از مهمترین نقشها در کنترل خشکی این پهنه میداند و میگوید: طبق مطالعات انجام شده تقریبا تمام مشکلات بهصورت کارشناسی معین شده، اما مطالعات جزئیتری نیز در دست انجام است که احتمالا تا پایان مهر به پایان میرسد.
وی با بیان اینکه در مجموع در حوضه جنوب شرق مازندران عوامل تشدیدکننده وجود دارد، میافزاید: در حوزه شهرستان جویبار و گلوگاه، بهشهر و نکا در قسمتهای جلگهای در سالهای اخیر با کسری مخزن آب زیرزمینی در حدود ۶ میلیون مترمکعب مواجه شدیم که طبیعتا تحتتأثیر بهرهبرداریهای گسترده است.
ریزگردها گرچه در حاشیه خزر به سمت غرب شدت و حجم کمتری دارند، اما گیلان هم از این پدیده نوظهور در جلگه شمالی در امان نمانده است. ۳۰ اردیبهشت بهاری که گذشت ریزگردها با وسعت و غلظت بالا یکبار دیگر بهتدریج به همه ایستگاههای جلگهای گیلان رسید و تقریبا همه شهروندان در این مناطق هوای غبارآلود، کاهش دیدافقی و کاهش کیفیت هوای تنفسی و پدیده گرد و خاک را تجربه کردند.
بنابر اعلام سازمان هواشناسی گیلان، اگرچه این واقعه یکی از بزرگترین پدیدههای ریزگردی در گیلان بود، اما تقریبا در بسیاری از روزهای تابستان امسال نیز تداوم پیدا کرد.
مدیرکل هواشناسی گیلان درباره منشا این ریزگردها که مناطق وسیعی از استان را تحتتأثیر قرار میدهد میگوید: ۲ گروه گردوغبار گیلان را متاثر میکند؛ دسته نخست با منشا بیابانهای کشورهای خاورمیانه است که در حرکت به شرق با توجه به نفوذ به عمق جو میتوانند علاوه بر گذر از تنگه منجیل به ترازهای بالایی جو نفوذ کنند و از سد البرز نیز بگذرند و در جلگه گیلان گسترش پیدا کنند. این دسته غبارها بهدلیل طی مسافت طولانی درشت دانه را تهنشین میکنند و ذرات ریزتر آن با نفوذ بالا به ریه انسان میرسند.
محمد دادرس دسته دوم گردوغبار گیلان را ناشی از بیابانهای بخشهای شرقی، شمالی و غربی دریای خزر میداند و میافزاید: این گروه در فصول گرم سال و در شرایط کاهش بارش تشدید میشوند. نکته مهم به دام افتادن این توده گردوغبار در جلگه گیلان حین برخورد با سد کوهستانی البرز است که موجب افزایش غلظت این آلاینده میشود.
بهگفته کارشناسان منابع طبیعی و کشاورزی گیلان، بیشترین تأثیر این ریزگردها بر مراتع و کیفیت خوراک دام و لبنیات این منطقه است که علاوه بر تأثیر در کیفیت هرم غذایی، معیشت و درآمد کشاورزان و دامداران استان را تحتتأثیر قرار میدهد. علاوه بر این درصورت تداوم وقوع ریزگرد اثرات مخرب آن بر زیست جنگلهای شمالی مانند بلوطهای زاگرس آشکار خواهد شد.
با وجود این هنوز هیچ اقدام مؤثری از سوی وزارت خارجه برای تدوین پروتکل و دستورالعمل مؤثری برای کنترل ریزگردهای با منشا خارجی در گیلان انجام نشده که این موضوع درباره بیابانزایی از منطقه مرزی قرهقوم در استان گلستان هم صادق است.
وقوع توفان شن بزرگ ۵ شهریور در شمال گلستان با منشا صحرای قرهقوم که عموما خراسان شمالی و حتی شهر مشهد در خراسان رضوی را هم تحتتأثیر قرار داد موضوع ریزگردهای شمال را یکبار دیگر روی میز مدیران آورد.
بنابر آمار منتشر شده از سوی استانداری گلستان، ریزگردها با منشا قرهقوم بهعنوان بزرگترین منشا ریزگردی فعال در شمال کشور بهطور مستقیم بر معیشت ساکنان شمال و شرق استان تأثیر میگذارد تا جایی که بنا بر همین آمار ۶۵۰ هزار هکتار از اراضی کشاورزی گلستان بهطور مستقیم تحتتأثیر مخرب این ریزگردها قرار میگیرد.
در ۳ استان شمالی بیش از ۷ میلیون و ۵۰۰ هزار نفر ساکن هستند که ریزگردها علاوه بر تبعات منفی بر سلامت تنفسی بهطور مستقیم معیشت حاصل از کشاورزی و دامپروی آنها را نیز در خطر قرار میدهد؛ مشاغلی که عمده اشتغال ساکنان شمال در شمول آن قرار دارد. همچنین بهنظر میرسد سرعت رشد بیابان و آسیبهای آن یکی از خوش آب و هواترین نقاط کشور را به ورطه نابودی میکشاند مگر آنکه دولت اقدام عاجلی کند؛ اقدامی فرای تصمیمهایی که فقط روی اوراق دولتی مصوب میشود.
شهرهای خوش آب و هوا و سرسبزی که معمولا به عنوان مقصد مهاجران اقلیمی شناخته میشوند با افزایش جمعیت در معرض تهدید قرار میگیرند. رضا علیزاده، عضو هیأت علمی پژوهشکده گیلانشناسی پیش از این در گفتگو با همشهری اظهار کرده بود: شهرهای شمالی با وجود همه داشتههای طبیعی ظرفیت محدودی برای پذیرش جمعیت دارند. اصفهان از ابتدا کویر و بیابان نبود یا شهرهای جنوبی با ریزگرد مواجه نبودند و انفجار جمعیت در شهرهای شمالی میتواند تکه سبز شمال را هم به سرنوشت شهرهای جنوبی دچار کند. در ۳.۲ سال اخیر ریزگرد در گیلان ایجاد و روزهای آلوده زیاد شده و بافت جنگلی هم در حال از بین رفتن است و با این شرایط از گیلان یا دیگر استانهای شمالی هم چیزی نمیماند.