کسانی که فریب نمیخورند بیشتر اشتباه میکنند. مانند اعضای طبقات فرودست سفید پوست امریکایی که توسط تشکیلات لیبرال فریب نخوردند، اما در نهایت به دونالد ترامپ رای دادند. هم چنین، باید توجه داشت که چگونه تصور رفتن برهها به سوی کشتارگاه در مورد هر دو طرف منازعه صدق میکند.
اسلاوی ژیژک؛ آنانی که واکسیناسیون کرونا را میپذیرند و آنهایی که مخالف آن هستند یکدیگر را به عنوان برههایی تصور میکنند که با کمال میل به سوی کشتارگاه پیش میروند. شاید هر دو حق داشته باشند و درست بگویند. با این وجود، کسانی که گواهیهای جعلی را میخرند به قصاب پول میدهند.
رسانههای یونانی ماه گذشته گزارش دادند که در جریان یک کلاهبرداری هزاران مخالف واکسیناسون و صدها پزشک همراه با یکدیگر نقش داشته اند. آنانی که نمیخواستند واکسن کرونا دریافت کنند، اما ظاهرا قصد داشتند از محدودیتهای وضع شده برای افراد واکسینه نشده فرار کنند حدود ۴۰۰ یورو به پزشکان پرداخت کردند تا به آنان در قالب واکسن "آب" تزریق کنند.
با این وجود، طبق گزارش ها، پزشکان درگیر در این پرونده فریب با جایگزین کردن مایعی جعلی با مایع واقعی بدون اطلاع دادن به افراد مخالف واکسیناسیون به آنان رودست زده و در عمل به آنها واکسن تزریق کرده اند. این پزشکان که همزمان کارشان هم فاسد و هم اخلاقی بوده رشوههای دریافتی را در جیب شان گذاشتند. مشکل اصلی آن است که مخالفان تزریق واکسن به طور طبیعی عوارض جانبی واکسن را دریافت کرده اند بدون آن که بدانند چگونه و چرا چنین موضوعی برای آنان رخ داده است.
اگرچه من پزشکان شرکت کننده در این کلاهبرداری و فریب را محکوم میکنم، اما نمیتوانم با سخت گیری در قبال آنان قضاوت کنم. از این گذشته، هنگام صدور اسناد تایید واکسیناسیون برای افراد مخالف واکسن آنان تقلب نکردند: این افراد واقعا واکسینه شده بودند. در نهایت، تنها افرادی تقلب کردند که میخواستند با تقلب از مزایای واکسیناسیون بدون آسیب دیدن از عوارض جانبی واکسن بهرهمند شوند. در نتیجه، این افراد با خودِ حقیقت فریب خوردند. چیزی که آنان نمیدانستند آن چیزی بود که واقعا وانمود میکردند: آنان واکسینه شده بودند.
پس آیا مشکل این است که پزشکان نه تنها به بیماران شان دروغ گفتند بلکه رشوهها را نیز پذیرفتند؟ حتی در اینجا نیز میتوان گفت اگر پزشکان رشوه نمیگرفتند بیماران شان در مورد واکسیناسیون مشکوک میشدند. نگرانی اخلاقی واقعی در این واقعیت است که بیماران برخلاف میل شان واکسینه شده اند. در این شرایط من این موضوع را یک تخلف نسبتا جزئی میدانم، زیرا قصد بیماران تقلب و گرفتن کارت واکسیناسیون بوده به همین دلیل آنان میخواستند کاری را انجام دهند که تهدیدی نه تنها برای خویش بلکه برای دیگران بود.
بسیاری از مخالفان واکسیناسیون استدلال میکنند که واکسیناسیون اجباری نه تنها تهاجمی به آزادی انتخاب فردی ما انسان هاست بلکه نفوذ و هجمهای خشونت آمیز به بدن ماست که میتوان آن را با تجاوز جنسی مقایسه کرد: وقتی واکسن میزنم نه تنها توسط مردم بلکه توسط یک مسئول و مقام پزشکی مورد تجاوز قرار میگیرم. گویی بدن ام دیگر متعلق به من نیست.
اخیرا موردی در اسلوونی وجود داشت که یک بانوی بسیار مسن که به آرامی در حال جان سپردن در بیمارستان بود و نمیتوانست چیزی بخورد با تزریق واکسن زنده ماند وقتی از او پرسیدند آیا میخواهد واکسن به او تزریق شود واکسن را رد کرد و گفت نمیداند چه چیزی در آن وجود دارد و نمیخواهد موادی از خارج وارد بدن اش شوند.
آیا این وضعیتی نیست که همه ما در آن قرار داریم: واکسینه شده یا نشده ما قبلا به گونهای کنترل و دستکاری شده ایم به شکلی که از آن بی خبر هستیم.
مورد فریبکاری در یونان خواه درست باشد یا نه، یک موضوع را به خوبی نشان میدهد این که ما حتی بدتر از یک بره در حال ذبح عمل میکنیم: ماند برهای عمل میکنیم که مشتاقانه هزینه ذبح شدن اش را خود پرداخت میکند.
در اینجا جمله "لاکان" را باید مورد توجه قرار داد: کسانی که فریب نمیخورند بیشتر اشتباه میکنند. مانند اعضای طبقات فرودست سفید پوست امریکایی که توسط تشکیلات لیبرال فریب نخوردند، اما در نهایت به دونالد ترامپ رای دادند. هم چنین، باید توجه داشت که چگونه تصور رفتن برهها به سوی کشتارگاه در مورد هر دو طرف منازعه صدق میکند. برای افراد بدبین به واکسن، برهها افرادی بود که برای واکسینه شدن در صف منتظر میماندند یا زمانی که واکسن با دشواری پیدا میشد به پزشکان رشوه میدانند تا واکسینه شوند برای موافقان واکسیناسیون برهها منکران کرونا بودند که با خودداری از پیروی از محدودیتهای ناشی از شیوع این ویروس جان خود و سایر افراد را تهدید میکردند.
اعتراضات مخالفان واکسیناسیون تنها نمایشی از غیر منطقی بودن و ضد علم بودن نیست بلکه مجموعهای از نارضایتیهای دیگر مانند احساس از بین رفتن کنترل مان بر زندگی مان به دلیل اعمال قدرت مقامهای پزشکی و شرکتهای تولید واکسن است.
قدرت مادی ایدئولوژی در اینجاست: نه تنها ما را برای تحمل قدرت یا حتی مشارکت فعالانه در تسلیم شدن خود آموزش میدهد بلکه با همان عملی که به ما درباره فریب خوردن هشدار میدهد فریب مان میدهد و بر روی بی اعتمادی مان حساب میکند. این نکته یک پیام دارد: "به کسانی که در قدرت هستند اعتماد نکنید شما دستکاری شده هستید و این راهی است که میتوانید از فریب خوردن جلوگیری کنید"! گاهی اوقات ساده لوحی بهترین سلاح ما در برابر فریب است.
منبع: راشاتودی
ترجمه: فرارو
لطفا تیم ترجمه تان را عوض کنید
معلوم است چی سر هم کردید؟!