عقدهگشایی سیاسی یا وندالیسم، احتمالا ممزوجی از هر دو. داستان شکستن سنگ قبر چهرههای سیاسی یا مشهور نه تازگی دارد و نه دیگر عجیب است. خیلیها معتقدند این خشت کج را خلخالی پایه گذاشت و باب کرد.
به گزارش شرق، سنگ قبر ابراهیم یزدی، عضو دولت موقت، برای دومین بار در آستانه ۱۳ آبان، تسخیر سفارت آمریکا شکسته شد؛ اتفاقی که دولت موقت با آن مخالف بود و یک روز بعد از آن هم استعفا داد. انقلابیون مخالف، اعضای دولت موقت را لیبرالهای طرفدار آمریکا میدانستند که حضورشان مانعی در روند انقلاب بود. حالا همزمانی این اتفاق با سالگرد تسخیر احتمالا بیربط نیست.
دفعه قبل اسفند ۹۶ بود که گفته شد سنگ قبر وزیر خارجه دولت موقت به دست افراد ناشناس شکسته و تخریب شد، ولی با مشارکت خانواده و سازمان بهشت زهرا سنگ تازهای نصب شد. حالا خانواده گفتهاند اقدام به نصب دوباره سنگ قبر نخواهند کرد.
سنگقبرهایی که شکسته میشوند همگی متعلق به چهرههایی هستند که از نگاه برخی جریانها، غیرخودی درک میشوند. بهویژه آنهایی که محبوبیت دارند و جماعتی همواره در سالگرد تولد یا مرگشان بر سر مزارشان گرد هم میآیند. فارغ از تفاوت حوزه کاری و فردی چهرههایی که سنگ قبرشان به تیشه تخریب ناشناسان گرفتار آمده، اما شاید بتوان گفت مهمترین وجه مشترک آنها این است که به حوزه گفتمانیای تعلق دارند که تحت عنوان «دیگری» طبقهبندی میشود و با مسامحه شاید بتوان آنها را متعلق یا نزدیک به جریان روشنفکری یا روشنفکران قلمداد کرد.
مدیا کاشیگر، احمد شاملو، فریدون فروغی، ایرج افشار، غلامحسین مظلومی، محمدعلی فردین، سهراب سپهری، همایون بهزادی، عباس کیارستمی، ناصر حجازی، محمدعلی سپانلو، محمدعلی فروغی، خلیل ملکی و این اواخر حتی کتیبه دو نفر از کشتهشدگان هواپیمای اوکراینی، محمد ثلاث یا یکی از چهرههای آیین یارسان هم تخریب شده است. فرقی هم نمیکند که این چهرهها در بهشت زهرا دفن شده باشند یا امامزاده طاهر کرج یا ابنبابوی شهرری یا حتی شهرهای دیگر. چندی قبل سرپرست سازمان بهشت زهرا (س) و شهرداری حرم مطهر امام (ره) گفته بود: «سازمان بهشت زهرا (س) همواره قدردان هنرمندان و نامآوران است و نسبت به چنین رویدادهایی در کمترین زمان ممکن واکنش نشان میدهد و نسبتبه حل آن اقدام میکند».
معاون فرهنگی اجتماعی و رئیس روابط عمومی وقت سازمان بهشت زهرا زمانی گفته بود: تلاش میکنیم تا سیستمهای نظارتی و حفاظتی مقابر مهم و حساس را تقویت کنیم. ازطریق نیروهای انتظامی، دژبان ارتش جمهوری اسلامی، نیروهای داخلی بهشت زهرا (س) و همکاری قضات شهر آفتاب بر امنیت این مقابر نظارت میکنیم، اما قرار شده است تا دوربینهای مداربسته نیز نصب یا تقویت شود.
او گفته بود رنگپاشی، اسیدپاشی، شکستن سنگ قبر و مخدوشکردن آن نوعی ناهنجاری اجتماعی است. حدود یکمیلیونو ۵۰۰ هزار ساکن خاموش در بهشت زهرا (س) وجود دارند که حدود دوهزارو ۵۰۰ قبر متعلق به هنرمندان، نامآوران و ورزشکاران است که کنترل تکتک آنان کاری سخت و مشکل است. قناعتی، عضو هیئترئیسه شورای شهر تهران دوره چهارم زمانی که تخریب سنگ قبرهای چهرههای ورزشی صورت گرفته بود، گفته بود که سازمان مربوطه باید هر چه سریعتر اقدامات لازم را درخصوص شناسایی و دستگیری عاملان این بیحرمتی انجام دهد.
او مدعی شده بود که گستردگی بهشت زهرا (س) و پوشش فضای سبز گسترده سبب شده است که برخی نقاط کور و غیرقابل رؤیتی ایجاد شود که سودجویان از این فضاها استفاده میکنند. او گفته بود باید سیستم امنیتی و نگهداشت قبور و تعداد نیروهای امنیتی را افزایش دهند تا بیاحترامی به قبور متوفیان صورت نگیرد. قناعتی با بیان اینکه این موضوعات زمینهساز اختلافات دیگر خواهند شد، گفته بود باید هر چه زودتر این مشکلات حلوفصل شود.
واکنش مسئولان شهری تهران به تخریب سنگ قبر چهرههای ورزشی فوتبال در شرایطی است که مشابه این واکنش را در ارتباط با دیگرانی که متعلق به حوزه سیاسی، فرهنگی یا روشنفکری بودهاند یا شاهد نبودهایم یا کمتر شاهد بودهایم. روایت اصلی این است که میگویند، چون با زنده این افراد مشکل داشتهاند با مردهشان هم مشکل دارند و این کینه را نمیتوانند بشویند. تخریب سنگ قبر افراد را راهی برای تسویهحسابهای حزبی و شخصی کردهاند و شاید برای همین برخی جریانهای سیاسی در قدرت یا مسئولیت اجرائی واکنش، برخورد یا چارهجویی جدی در مواجهه با این پدیده نشان نمیدهند.
احمد شاملو، شاعر، نخستین چهره ادبی بود که بارها سنگ قبر او تخریب شد. وجه مشترک تمام این تخریبها «ناشناس» ماندن عاملان این اقدام است. ماجرای تخریب سنگ قبر یک وجه مذهبی دینی هم دارد. اگرچه درباره حرمت نبش قبر بهصراحت صحبت شده، اما به نظر میرسد، چون درباره تخریب سنگ قبر، چیزی گفته نشده برخی از این ماجرا سوءاستفاده میکنند.
اگرچه گویا در برخی از کتب اهل سنت روایتی آمده است که دلالت بر وجوب تخریب سنگ قبرها میکند. در ابتدا باید گفت که این روایت فقط در کتب اهل سنت آمده است و به همین جهت برای شیعیان حجت نیست، اما برای اینکه به خود اهل سنت نیز پاسخ گفته باشیم در مورد این روایت و مطالبی که به آن مربوط میشود پاسخی خواهیم نوشت.