مسیح مهاجری در روزنامه جمهوری اسلامی نوشت: بعد از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران، نمازجمعه رونق خاصی گرفت و بزرگانی به فرمان امام خمینی عهدهدار امامت جمعه در تهران و شهرستانها شدند که واقعاً توانستند در کوران حوادث سخت و طوفانی سالهای اول و جنگ تحمیلی نقش مهمی در وحدتبخشی، آگاهسازی و مقابله با توطئهها ایفا کنند.
هنوز هم در مواردی میتوان چنین نقشی را در بعضی ائمهجمعه سراغ گرفت و تأثیر بسزای آنها را در پیشبرد اهداف انقلاب و نظام جمهوری اسلامی مشاهده کرد. با اینحال، در یک جمعبندی کلی باید با کمال تأسف اعتراف کنیم که نمازهای جمعه در سالهای اخیر رونق خود را از دست دادهاند و کارائی لازم را ندارند.
مشکل از زمانی شروع شد که بعضی از ائمه جمعه با فلسفه اصلی نمازجمعه که فراجناحی بودن و نسبت به تمام اقشار و اقوام و صاحبان سلایق سیاسی از موضع پدرانه برخورد کردن است، فاصله گرفتند. مفهوم واقعی «تقوا» که ائمه جمعه موظفند در خطبه نماز آن را توصیه نمایند و قبل از دیگران، خودشان آن را رعایت کنند، در همین فراجناحی بودن و موضع پدرانه داشتن جلوه میکند.
هرجا این رفتار کنار گذاشته شود و امام جمعه به سخنگوی یک جناح یا سلیقه سیاسی تبدیل گردد، نمازجمعه فلسفه واقعی خود را از دست میدهد. امام جمعه باید در سخن و عمل بگونهای باشد که همهی مردم از اقشار و اقوام و سلایق سیاسی مختلف او را پناهگاه خود بدانند و احساس کمترین تبعیضی از ناحیه او نداشته باشند. وجود یا عدم عدالت امام جمعه را در همین رفتار و گفتار است که میتوان جستجو کرد و علت اصلی اینکه برخورداری از عدالت شرط مهم و مقوم امامت جمعه است نیز همین است.
فراتر از این موضوع، تلاش برای عزیز ساختن دین در چشم و دل مردم است که مهمترین هنر ائمه جمعه باید باشد. امام جمعه باید در سخن و رفتار، بگونهای باشد که هر بار خطبه جمعه میخواند مخاطبان او به دین نزدیکتر شوند و احساس کنند که بیش از گذشته باید خود را خرج دین کنند. این روش است که دین خدا را تقویت میکند و توانائی آن را برای ایجاد وحدت و انسجام و برادری افزایش میدهد و راههای نفوذ تفرقهافکنان و بدخواهان را بر روی دشمنان امت اسلامی سد میکند. جامعهای که چنین ائمهجمعهای داشته باشد، همواره متحد، قوی، پیشرو، سعادتمند، شاداب و موفق خواهد بود.
نقطه مقابل اینست که ائمه جمعه، دین را خرج خود یا جناح خود و یا حتی حکمرانان کنند و درصدد توجیه ناکارآمدیهای آنان با ابزار قرار دادن دین و مقصر جلوه دادن مردم برآیند. اینکه گفته شود این ناکارآمدیها در دوران حکومت پیامبر اکرم و حضرت علی علیهالسلام هم بود و یا بگویند: «اگر مردم خدا را در نظر میگرفتند، مبتلا به مشکلات معیشتی و کمآبی نمیشدند»، اینها خرج کردن دین برای توجیه ناکارآمدی حکمرانان است.
ائمه جمعه با چنین کاری نهتنها به وظیفه واقعی خود براساس اسلام ناب محمدی که امام خمینی منادی آن در عصر حاضر بود عمل نمیکنند، بلکه به فرهنگ خطبای دوران خلفای اموی و عباسی عقبگرد میکنند که همواره درصدد توجیه عملکردهای خلاف حکمرانان زمان بودند و با این روش، مکتب انحرافی جبر را رایج کردند. حضرات لابد میدانند که نظام جمهوری اسلامی برای حفاظت از اسلام تأسیس شده نه برای خرج کردن از اسلام. حفاظت از این نظام نیز نیازی به این قبیل سخنان بیگانه از تعالیم اسلامی ندارد.