فرارو- واقعیت خشن و سفت و سخت آن چیزی است که از دل این فیلم پراضطراب فوران میکند. بریجید (بینی فلدستین) و ریچارد (استیون یئون) مدت زمان زیادی نیست که با هم هستند. آنها ارتباط محبتآمیزشان را تازه شروع کردهاند، اما خیلی زود میفهمیم که هردوی آنها در زندگی شخصی و کاریشان درگیر مشکلات و ناکامیهایی هستند. والدین بریجید، اریک (ریچارد جنکینز) و دیردره (جین هودیشل)، آدمهای زودرنج و غرغرویی به نظر میرسند و خواهرش ایمی (امی شومر) هم مشکلات خودش را دارد؛ علاوه بر اینها مادربزرگ او (جون اسکویب) هم یک پیرزن آلزایمری ویلچرنشین است.
به گزارش فرارو؛ اوضاع از هر جهت قمر در عقرب است. در مهمانی، حتی قبل از اینکه مشاجرهها و دلخوریها پیش بیایند، همۀ گفتگوها نیشدار و کنایهآمیزند. آپارتمان هم درب و داغان است و همۀ کنار و گوشهاش مشکل دارد.
نمادگرایی زیادی در اینجا به کار رفته است و فیلم حال و هوایی تئاتری دارد. این طبیعی است، چون این فیلم بر اساس نمایشنامهای ساخته شده که کارام (کارگردان) قبلا آن را در تئاتر روی صحنه برده بود. اما در عین حال کارام و کراولی (فیلمبردار) استفادۀ نبوغآمیزی از فضاها کردهاند.
هرچند که این جمله خیلی کلیشهای شده، ولی باید بگوییم که در این فیلم واقعا لوکیشن هم مثل یکی از شخصیتها است؛ ساختمانی که ماجراها در آن اتفاق میافتد انگار کاملا زنده است. راهروهای غمزده، نورهای غبارآلود، آینههای کثیف و انعکاسهای مبهم، آدم را به یاد بعضی عکسهای هنری زیبا میاندازند.