فرارو- مضاوی الرشید استاد مدعو در موسسه خاورمیانه دانشکده اقتصاد لندن، رشید از پدری سعودی و مادری لبنانی متولد شد و زندگیاش تحت تاثیر خاندان آل سعود بوده است. در سال ۱۹۷۵ میلادی، ملک فیصل پادشاه وقت عربستان سعودی توسط برادرزادهاش «فیصل بن مساعد» ترور شد. دولت عربستان سعودی خانواده رشید را به دست داشتن در این ترور متهم کرد.
تحقیقات بیشتر نشان داد این اتهام نادرست بود اما در سال ۱۹۷۵ میلادی، خانواده الرشید به لبنان مهاجرت کردند. در سال ۲۰۰۵ میلادی، پس از حضور مضاوی الرشید در شبکه تلویزیونی «الجزیره» و صحبتهایش در انتقاد از حکومت سعودی، ملک سلمان فرماندار وقت استان ریاض در آن زمان که اکنون پادشاه عربستان سعودی است با پدر رشید تماس تلفنی گرفت و مدعی شد تابعیت سعودی مضاوی الرشید از وی سلب شده است و این عمل مجازاتی برای او به دلیل انتقاداتاش از خاندان سلطنتی سعودی در شبکه الجزیره بوده است. رشید یکی از اهداف جاسوسافزار اسرائیلی پگاسوس بود اما حمله به دستگاه او ظاهرا ناموفق بوده است.
منبع: میدل ایست آی/ ترجمه فرارو
با محو شدن «ملک سلمان» از عرصه عمومی، «محمد بن سلمان» کماکان در باتلاقی از جنجال و رسوایی به سر میبرد.
سعودیها پایان سال ۲۰۲۱ میلادی را با غوغا و سر و صدا در صحرا جشن گرفتند در حالی که پادشاه کشور از صحنه عمومی غایب است و ماه هاست که در میان کهولت سن و احتمالا وضعیت سلامتی شکننده دیده نشده است. ملک سلمان در عمل از عرصه عمومی ناپدید شده است.
او در شهر جدید و آینده نگرانه نئوم مخفی شده و ممکن است از نظر جسمی برای تجدید سالانه سوگند وفاداری که معمولا در این ماه برگزار میشود وضعیت مناسبی نداشته باشد. با این وجود، ملک سلمان از سلطنت کناره گیری نخواهد کرد و تا زمان مرگاش پادشاه غایب کشور باقی خواهد ماند. محمد بن سلمان ولیعهد عربستان سعودی اکنون به عنوان حاکم واقعی پادشاهی سعودی مورد تایید قرار گرفته است.
در داخل کشور، او قرار است مجموعهای از سیاستهای اجتماعی و مذهبی بحث برانگیز را اجرایی نماید که ممکن است زمانی که به طور رسمی در صورت فوت پادشاه سعودی مسئولیت امور را برعهده گیرد، وی را تحت فشار قرار دهد. سناریوی کابوسوار اصلی برای او اختلافات داخلی درون خاندان و دربار آل سعود است. مشخص نیست که آیا او اجماع خاندان سلطنتی را برای تایید به عنوان پادشاه آینده با خود به همراه خواهد داشت یا خیر. در این میان، او نشان داده که در حذف اعضای خاندان سلطنتی که رقیباناش محسوب میشدند بیرحم بوده است.
اخیرا رسواییهایی در مورد بازداشت و شکنجه تعدادی از شاهزادگان رقیب او از جمله «محمد بن نایف» ولیعهد مخلوع و پسران ملک عبدالله منتشر شده اند. ادعای «سعد الجابری» افسر ارشد اطلاعاتی سابق که اکنون در کانادا در تبعید به سر میبرد اسرار مکالمه محمد بن سلمان زمانی که او ظاهرا تهدید کرده بود که میتواند ملک عبدالله را با انگشتر سمی به قتل برساند فاش کرده است.
روزنامه «نیویورک تایمز» گزارش داده که «بن نایف» مورد شکنجه قرار گرفت و او را به صورت وارونه از مچ پا آویزان کرده اند. بدیهی است که در زمان شکنجه، محمد بن سلمان عکس قدیمیای که در آن در حال بوسیدن دست ولیعهد معزول است را فراموش کرده بود! آینده بن نایف در دست اربابان اولیه او در واشنگتن یعنی سازمان سیا است که تاکنون مداخله نکردهاند تا وی را از این تحقیر غیر منتظره نجات داده و در امان نگه دارند.
آشکار است که محمد بن سلمان خواستار مرگ «بن نایف» است اما این مشکل بزرگتر او را حل نمیکند زیرا خانوادههای سلطنتی ناراضی دیگری نیز وجود دارند که از به حاشیه رانده شدنشان از سال ۲۰۱۵ میلادی به این سو آزرده خاطر هستند. تمام آنان در حال حاضر از ترس جانشان سکوت کردهاند اما این سکوت تا چه زمانی به طول خواهد انجامید؟
بعید است که شاهزادگان رقیب علیه ولیعهد شورش کنند زیرا دیگر قدرتی ندارند و امتیازاتشان سلب شده است. با این وجود، ما نمیتوانیم آشفتگیهایی که محمد بن سلمان را برای مدتی طولانی تحت تاثیر قرار میدهند نادیده انگاریم.
قتل روزنامه نگاران، بازداشت مخالفان و بیتوجهی به مراقبت پزشکی از آنان در زندان تا زمان مرگشان به منزله آن نیست که پسرعموهای سلطنتی خود را نیز بتوانید در معرض چنین رفتاری قرار دهید. در یک سلطنت مطلقه شکنجه رعایای شما امری رایج است و میتواند برای طولانی مدت ادامه یابد اما ایجاد شکاف در خاندان سلطنتی شما چالشی متفاوت و جدیتر است.
بعید به نظر میرسد که «محمد بن سلمان» با شورش آشکاری روبرو شود اما کماکان در دام چشمانداز ترور یا قتل احتمالی در آینده قرار خواهد داشت. هیچ شاهزاده رقیبی نمیتواند یک کودتای مخفیانه را سازماندهی کند زیرا تمام آنان از قدرت نظامی محروم شده اند. با این وجود، دسیسههای درون کاخ ممکن است گزینهای را برای خلاصی آنان از شر یک شاهزاده جوان، متکبر و بیرحم در اختیارشان قرار دهد.
اگر این امکان وجود داشته باشد شاهزادگان رقیب میتوانند روی ارتشی از وهابیهای سرسخت سرخورده و عصبانی حساب کنند که فروپاشی امپراتوری مذهبی خود را در طول سالیان اخیر نظارهگر بوده اند. وهابیها وفادارترین ستون فقرات حکومت آل سعود بودند که در مقابل آموزش و تلقین رادیکالترین سنتهای مذهبی خود به خاندان سلطنتی اطمینان دادند که از شاهزادگان تبعیت خواهند کرد.
در مقابل، وهابیها از کمکهای دولتی، مشاغل، امتیازات و اعتبار فراوانی بهرهمند شدند. آنان واقعا نگهبانان قلمروی پادشاهی بودند و احکام مذهبیشان توسط نیروهای نظامی سعودی مورد پشتیبانی قرار گرفته بود و جمعیت ساکن کشور نیز هر چند با اکراه اما در نهایت از فرامین آنان اطاعت میکردند.
آل سعود و وهابیها به عنوان یک گروه کُر در هماهنگی با یکدیگر کار میکردند و آهنگهای یکدیگر را به نام خدمت به خدا و پادشاه مینواختند. با این وجود، دیگر وضعیت این گونه نیست و محمد بن سلمان پادشاهی سعودی را به گورستان روحانیون تبدیل کرده است.
محمد بن سلمان با آغاز پروژهای برای حذف وهابیها از زندگی مذهبی و عمومی شروع به تغییر این رابطه تاریخی کرد و کنسرتهای پاپ و هیاهو را جایگزین موعظه و تهدید وهابیها برای مجازات متخلفان کرده است. وهابیهای طرد شده تا چه زمانی میتوانند تحمل کنند که پادشاهی معنویشان در هرج و مرج فرو رود و از نظر آنان آلوده به فساد غربی شده باشد؟ بازگشت طالبان به کابل در تابستان گذشته پس از دو دهه اشغالگری امریکا ممکن است وهابیهای تحقیر شده عربستان سعودی را امیدوار کرده باشد.
وهابیها مطمئنا با انتقام باز خواهند گشت و خون جاری خواهد شد زیرا احیای غیرت همواره با یک سیل خون شدید همراه خواهد بود. با این وجود، این وضعیت بستگی به آن دارد که جوانان سعودی چگونه به ناامیدی حود نسبت به کمبود شغل و فرصتهای اقتصادی، نرخ تورم بالا، مالیات بیشتر و مشکلات مالی واکنش نشان دهند. اگر آنان احساس کنند که سهمی در پادشاهی تازه ندارند با چرخش به سوی مربیان قدیمی وهابی خود چیزی برای از دست دادن نخواهند داشت.
محمد بن سلمان ممکن است به زودی موفق شود که پادشاه آینده شود اما این مسئله بدون چالش اتفاق نخواهد افتاد. نحوه مدیریت نیروهای مختلفی که او با آنان مخالفت کرده و آنان را تحقیر نموده، تعیین میکند که آیا جانشینی او به جای پدرش به راحتی صورت خواهد گرفت یا آغازگر مشکلاتی تازه برایش خواهد بود.