آنچه از همان ابتدا باقری کنی مذاکرهکننده ارشد ایران را از باقری کنی مخالف برجام متمایز کرد، شیوه عملگرایانه و حرفهای وی در چیدن تیم مذاکرهکننده بود.
فارغ از اینکه نهایتا ظرف چند روز آینده، با چه وضعیتی در مذاکرات مواجه خواهیم شد، و اینکه آیا آنچه بهعنوان محصول نهایی به دست میآید چقدر با پختوپز تیم مذاکراتی قبلی به ریاست عباس عراقچی تفاوت دارد، از هماکنون میتوان گفت که علی باقری کنی با این موفقیت جلوه جدیدی از کنش گری سیاسی را که شاید بتوان به آن "اصولگرایی عملگرایانه" گفت از خود به نمایش گذاشته است.
به گزارش خبرآنلاین، در حالیکه خبرهای ضد و نقیضی در مورد موفقیت یا شکست مذاکرات وین به گوش میرسد، یکچیز قطعی است و اینکه قطار مذاکرات به ایستگاه پایانی خود رسیده است و طرفهای اصلی مذاکره مشغول آخرین زورآزمایی برای بیشینه کردن ستاندههای خود از حریف هستند. اگر آنچه تاکنون از محتوای توافق احتمالی در وین درز پیدا کرده درست باشد، میتوان گفت تیم علی باقری کنی درمجموع عملکرد قابل قبولی در حوزه احیاء برجام، بازگرداندن آمریکا به توافق و رفع تحریمها و همزمان حفظ حداکثری دستاوردهای هستهای داشته است.
با اینهمه باید تحلیل دقیقتر محتوایی توافق احتمالی را به آینده و زمانی که متن کامل چنین توافق محتملی در اختیار عموم قرار میگیرد واگذار کرد اما بر اساس شنیدهها میتوان خوشبین بود که رفع تحریم برخی از مهمترین بنگاههای اقتصادی کشور از همان روز نخست توافق، قطعی است و بدین ترتیب یکی از مطالبات و شروط کشور، یعنی برداشتن گام اول از سوی طرف عهدشکن، محقق میشود.
همچنین به نظر میرسد تیم مذاکره کننده ایران موفق شده تا مانع تخریب سانتریفیوژهای نسل جدید و پیشرفته ای شود که طی سه سال گذشته در دولت سابق تولید و به کارگیری شد و توانست ایران را در عین ناباوری و برغم تبلیغات دروغین مخالفین دولت که مدعی نابودی صنعت هسته ای کشور شده بودند، با یک جهش هسته ای چشمگیر مواجه کند. بر این اساس ایران می تواند همه این سانتریفیوژها را سالم و بدون دستکاری نگهداری کند.
تا همین جا به نظر می رسد علی باقری کنی که پیش از این به عنوان یار و همراه نزدیک سعید جلیلی در زمان تصدی مسئولیت شورایعالی امنیت ملی، تجربه مذاکرات هسته ای سال های ۱۳۸۶ تا ۱۳۹۰ را در کارنامه خود دارد، این بار با رویکردی متفاوت و با دیدگاهی عملگرایانه سکان مذاکرات را در دست و هدایت کرده است. شاید به همین دلیل است که سعید جلیلی اکنون در جایگاه یکی از صریح ترین منتقدان روش مذاکراتی علی باقری قرار گرفته است.
فارغ از اینکه نهایتا ظرف چند روز آینده، با چه وضعیتی در مذاکرات مواجه خواهیم شد، و اینکه آیا آنچه بهعنوان محصول نهایی به دست میآید چقدر با پختوپز تیم مذاکراتی قبلی به ریاست عباس عراقچی تفاوت دارد، از هماکنون میتوان گفت که علی باقری کنی با این موفقیت جلوه جدیدی از کنش گری سیاسی را که شاید بتوان به آن "اصولگرایی عملگرایانه" گفت از خود به نمایش گذاشته است.
باقری کنی که تا پیش از جانشینی عباس عراقچی، در کنار سعید جلیلی یکی از نه منتقدان جدی برجام، بلکه از مخالفین جدی آن محسوب میشد و اظهارات تندی در این خصوص مطرح کرده بود، بهمحض پذیرش مسئولیت پیگیری مذاکرات، خود را با الزامات این مسئولیت تطبیق داد و این شجاعت را داشت که به مسیر عقلانیت و تحصیل منافع ملی بازگردد.
آنچه از همان ابتدا باقری کنی مذاکرهکننده ارشد ایران را از باقری کنی مخالف برجام متمایز کرد، شیوه عملگرایانه و حرفهای وی در چیدن تیم مذاکرهکننده بود. برخلاف ادعای بیاساس اخیر یکی از مخالفین مشهور برجام و مذاکره، باقری کنی ظرف مدتزمان نسبتاً کوتاهی از زمان انتصاب در جایگاه معاونت سیاسی وزارت خارجه تا ورود عملی به مذاکرات، بررسی همهجانبهای برای انتخاب اعضای تیم خود انجام داد و با طیف گستردهای از کارشناسان و مدیران مجرب از وزارت خارجه و دیگر دستگاههای حاکمیتی رایزنی کرد. نتیجه این رایزنیها، دستچین نمودن مجموعهای از کارشناسان و مذاکرهکنندگان مجرب و حرفهای بود که به اذعان ناظران بیطرف در کارآمدی و توانمندی حرفهای آنها و هم زمان دارا بودن شرایط و خصوصیات عمومی موردنظر باقری کنی تردیدی نیست.
در صورت نهایی شدن توافق، میتوان ادعا کرد باقری کنی با بهرهگیری از این تیم که برخی از آنها تجربه مشارکت در برخی از مهمترین عرصههای دیپلماتیک کشور را داشتهاند، موفق شده است طرف ۳ ماه گذشته ضمن مدیریت موفق فرآیند پیچیده مذاکرات، دستاورد قابل قبولی در هر دو حوزه رفع تحریمها و حفاظت از دستاوردهای هستهای، برای کشور کسب کند و از این رو نقد غیرمنصفانه و حمله به او و تیم همراهش از سوی برخی مخالفین داخلی مذاکره و برجام غیرسازنده و خلاف منافع ملی کشور است.
دگردیسی سریع باقری کنی از منتقد و مخالفی صریحاللهجه به مذاکرهکنندهای مسئول، عملگرا، انتقادپذیر و تطبیقپذیر با اصول حرفهای، ضمن اینکه جلوه جدیدی از اصولگرایی معتدل و عملگرا با مبنا قراردادن منافع ملی و فرا رفتن از خطکشیهای جناحی را به منصه ظهور رسانده است، نشاندهنده این حقیقت است که راه مواجهه با مشکلات کلان کشور در عرصه سیاست خارجی مستلزم روشنبینی، واقعبینی، شایستهسالاری و نگاه حرفهای و غیرشعاری به مسائل است.
علی باقری کنی در سه ماه گذشته حضور و نمایش رسانهای بسیار اندکی داشته و صبر و متانت مثالزدنی در برابر انتقادات شدید از طیف همفکر و نیز طعنهها و شماتتهای جناح سیاسی رقیب که خود زمانی زیر فشارهایی بهمراتب شدیدتر از این بود، به خرج داده است.
در مجموع برآیند این رویکرد، تمرکز حرفهای بر مسئولیت و پرهیز از درگیر شدن در حواشی بیپایان رسانهای و سیاسی بوده است. به نظر میرسد ادامه این مسیر، تضمینکننده موفقیت کشور در مذاکرات و تأمین منافع ملی ایران خواهد بود.
طرفداران و حامیان دولت و تیم مذاکرهکننده قبل که نزدیک به هشت سال زیر شدیدترین فشارها و حملات رسانهای و زخمزبانها و تهمتهای طیف مخالف و بعضاً تندرو بودند و با بیمهری گستردهای مواجه بودند اکنون دو راه در پیش دارند. یا مسیر لجبازی و تلافیجویی را انتخاب کنند که قطعاً خلاف منافع ملی است و نهتنها مشکلی را حل نمیکند بلکه صرفاً فضای سیاسی داخلی را متشنج کرده و خوراکی برای رسانههای معاند فراهم میسازد. مسیر دوم، «عبور کریمانه» ازآنچه گذشته و حرکت امیدوارانه به جلو و حمایت از مسیر عقلانی و تحصیل منافع ملی است که باقری در مذاکرات پیشگرفته است.
به هر جهت حصول توافقی خوب و گرهگشا برای کشور، قطعاً محک و میزان مناسبی برای سنجش کارآمدی وزارت خارجه دولت جدید در عرصه سیاست خارجی خواهد بود که آثار و نشانهها و پیامهای آن در سایر حوزههای زیستبوم سیاست و حکمرانی در ایران بهسرعت و وضوح بازتاب خواهد یافت و برای دوستداران ایران و منافع ملی همین است که اهمیت دارد