دادکان گفت: اگر شما یک ذره به یک خانم احترام میگذاری و منزلت زن را حفظ میکنی و دنبال دین هستی چرا این قدر زن روسپی ایرانی توی دبی و ترکیه است و یک نفر از شما صدایتان در نمیآید؟ این همه فحشا میشود، در همان مشهدی که زنان را راه ندادند استادیوم، کسی نمیآید از دین حرف نمیزند.
اواخر بهمن سال گذشته شهابالدین عزیزیخادم رییس فدراسیون فوتبال توسط اعضای هیاترییسه عزل شد. از همان زمان مدیریت فدراسیون فوتبال دچار بحران شده است. آخرین نتیجه این بحران هم اتفاق تلخی بود که در مشهد و پشت در ورزشگاه امام رضا برای زنانی که میخواستند بازی تیم ملی ایران و لبنان را ببینند رقم خورد. در این مدت کارشناسان زیادی در رابطه با اتفاقات فدراسیون اظهار نظر کردند، اما بیشتر اهالی فوتبال منتظر واکنش محمد دادکان رییس سابق فدراسیون فوتبال بودند. کسی که عزیزی خادم چند روز قبل از برکناریاش با ایشان جلسه برگزار کرده بود. با این حال دادکان ترجیح داد سکوت کند تا در موقعیتی مناسب به مساله ورود کند.
درهمین راستا محمد دادکان در گفت و گویی با روزنامهی اعتماد به جزئیات ماجرای عزل عزیزی خادم پرداخته است که در ادامه آنرا میخوانید:
هیاترییسه فدراسیون نقشی در عزل عزیزی خادم و آوردن نفر جدید ندارد از عزل آقای عزیزی خادم شروع کنیم. گویا ایشان جلسهای با شما داشتند.
اول از همه سال خوبی برای همه مردم ایران آرزو میکنم. حالا که آقای عزیزی خادم رفته و همه چیز تمام شده من بگویم که قبل از جلسه هیاترییسه ایشان جلسهای با من داشت و آمد به دفتر شخصی من. خیلی وقت بود میخواستیم جلسهای با هم داشته باشیم و نمیشد و آن روز اتفاق افتاد.
به ایشان گفتم یکی از اعضای هیاترییسهات با من تماس گرفتند و مصر هستند شما را بردارند. من به یکی از افراد هیاترییسه گفتم شما به این نتیجه رسیدید که ایشان را بردارید، اما مهم این است که در آمدن نفر بعدی آیا شما نقشی دارید؟ آن شخص مکث کرد و من خودم جواب دادم به خدا اگر کوچکترین نقشی داشته باشید. به ایشان گفتم با دست شما عزیزی خادم را برمی دارند، اما بدون اندیشه و تفکر شما آدم بعدی را میگذارند سر کار.
عزیزی خادم میگفت خیلی از این اعضای هیاترییسه با حمایتهای من عضو شدند، ولی حالا یک گروهی درست کردند در بیرون که من را بردارند. این عین حرفهای ایشان بود که به من زدند.
با کدام عضو حرف زدید شما؟
نام ببرم؟
بله!
کسی که الان سرپرست فدراسیون است. آقای میرشاد ماجدی. این گفتگو البته قبل از حذف آقای عزیزی خادم بود. ایشان به من زنگ زد و گفت آقای دادکان ما میخواهیم چنین کاری کنیم. به او گفتم نکنید! به او یک فرصت بدهید. گفت نه! ما مصر هستیم ایشان را برداریم. به او گفتم تو از بچههای دانشجوی ما بودی و من به تو قول میدهم با دست شما کسی را رییس فدراسیون نمیکنند. شما را برای برداشتن تحریک میکنند نه برای آوردن.
شما جزو منتقدین آقای عزیزی خادم بودید…
نه! من نبودم. من در این یازده ماه هیچ چیزی راجع به ایشان حرف نزدم.
سر داستانی که برای آقای مهدویکیا رخ دا
بله! همان یک مورد بود که با خود شما مصاحبه کردم و ایرادم این بود که فدراسیون چرا نمیآید از مهدوی کیا حمایت کند. وگرنه من راجع به عملکرد فدراسیون در یازده ماهی که آقای عزیزی خادم رییس بود هیچ حرفی نزدم
تحلیلتان در مورد عملکرد ایشان در همان یازده ماه چیست؟
من طرفداری نکردم منتقد هم نبودم. دوست داشتم ایشان موفق باشد. ولی خب آن عضو هیاترییسه که با من تماس گرفت خیلی حرفها زد که ایشان چنین کارهایی کرده. من نمیتوانم صحت ادعای آن عضو هیاترییسه را تایید کنم. فقط گفتم شماها که این را بردارید نفر بعدی با دست شما نمیآید. به شما تحمیل خواهد شد.
آن دست بیرون که رییس برمیدارد و تحمیل میکند چه کسی است و دنبال چیست؟
اجازه بدهید به جای اینکه بگویم دست بیرون چه کسی است بگویم تمام دعواها سر چیست. تمام دعواها سر آن پول فیفاست که قرار است به فدراسیون بیاید. حدود ۳۰۰ میلیارد تومان قرار است به فدارسیون فوتبال ایران برسد و تمام دعواها سر این است که آن پول را چه کسی خرج کند. دوره خود من که مرا بعد از جام جهانی برداشتند مگر فهمیدیم پول جام جهانی چه شد؟ دنبال این هستند که آن پول را بخورند.
مهم این نیست چه کسی رییس فدراسیون است. در جام جهانی ۲۰۰۶ مرا آن آدمها کنار گذاشتند. پول آن جام جهانی چه شد؟ کسی آمد بپرسد؟ فیفا میگوید بخشی از آن پول حق کسانی بود که برای فوتبال زحمت کشیده بودند. الان هم همین است. ده و خردهای میلیون دلار که واریز میشود به حساب فدراسیون محل دعواست.
این پول را چه کسی میخورد؟ اگر کسی تا امروز نگفته من به شما میگویم. زمان من کسی از آن آقای مسوول و گروهی خارج از فوتبال که مرا برداشتند پرسید پول جام جهانی چه شد؟ هیچ کس! آن موقع هفت یا هشت میلیون بود و حالا رسیده به نزدیک به یازده میلیون. واقعا الان بازرسی کل کشور و نهادهای نظارتی بیایند و روی این پول و پول دوره من تحقیق کنند که داستان چیست.
آقای داریوش مصطفوی مصاحبه کرد و گفت نهادهای نظامی و امنیتی آقای عزیزی خادم را برداشتند.
من روی حرف آقای مصطفوی هیچ شناختی ندارم. نه اینکه بگویم ایشان درست میگوید یا غلط. با درست یا غلطش کاری ندارم. ایشان به شرایط نگاه میکند و حرف میزند. من، ولی چون شناختی روی حرف ایشان ندارم در مورد اظهارات ایشان اظهار نظری نمیکنم.
عملکرد هیاترییسه را در این مدت چطور ارزیابی میکنید؟
امیدوارم ان شاالله از حرفهای من ناراحت نشوند. این افراد فوتبال را نمیشناسند. اینها از طریق همان گروههایی که توسط نایب رییس تشکیل شد وارد فدراسیون شدند. خود آقای عزیزی خادم تلاش کرد اینها عضو هیاترییسه شوند. غیر از یکی دو نفر باقی اصلا نمیدانند چی به چی است.
اینها را آوردند که کارهاشان را انجام دهند، اما همین افراد رفتند با گروه دیگری ساختند و رییس را برداشتند. وگرنه اگر ایشان خلاف کرده بود چرا در آن یازده ماه برش نداشتید؟ شما مصاحبههای این افراد را گوش دهید و ببینید اصلا ارزش دارد آدم راجع بهشان حرف بزند؟ متاسفانه هر روز مملکت ما در جاهای مختلف کوچکتر میشود و مسوولیتها به آدمهایی سپرده میشود که اصلا شناخت ندارند.
در همه زمینهها و همه کارها. کلا آدمهای کوچک را سر کار میآورند فقط برای اینکه مطیع باشند. دنبال این نیستند که مملکت رشد کند. دنبال این نیستند که یک جایی آدمی را بگذارند که جلو برود و پیشرفت کند. هیچ چی! اینها به دنبال این هستند که آدمی سر کار باشد که برایشان به به و چه چه کند. بیسوادها را بگذارند سر کار.
شما هر روز میبینید مردم کوچکتر، نحیفتر و آزرده خاطرتر میشوند. میگویند از ما باش و بیا سر کار. اگر کسی بگوید من ایرانم را دوست دارم، مردمم را دوست دارم و کار هم بلدم میگویند به درد نمیخوری. باید کار بلد نباشی و نوکر ما باشی و مشکلات و فسادهای مختلف هم داشته باشی تا بیایی سر کار.
شما ببینید یک روز مانده به انتخاب مسوول برای یک سمت مهم فردی را میآورند، نمیخواهم ریزش را بگویم، محرومیتاش را برمی دارند و میبخشند که بیاید و انتخابش کنند و مسوولیتی به او بدهند؛ که چی؟ یعنی دیگر هیچ کسی نبود که شما رفتید آن آدمی که خلاف کرده و محروم است برای ده سال، محرومیتش را درست کردید و بردید گذاشتید سر کار و پست به او دادید؟ بعد هم گفتید امروز که محکوم نیست! خب شما رفتی درست کردی که محروم نیست!
میتوانید ریزش را بگویید که منظور چه کسی است؟
همین طور که من گفتم همه میفهمند. آن شخصی که ایشان را منصوب کرد گفت ما به شرایط حال افراد نگاه میکنیم و ایشان بخشیده شده. چطور بخشیده شده؟ یعنی در کل میخواهم بگویم چرا ایشان را گذاشتند؟ چون هر چیزی میخواهند به او بگویند و او نمیتواند اعتراض کند با آن سابقهای که دارد. حرفی نمیتواند بزند. به او میگویند و او همه را میگذارد سر کار.
شما به عنوان اولین نفر بعد از انقلاب زنان را در بازی با ایران و بحرین در انتخابی جام جهانی ۲۰۰۶ به ورزشگاه راه دادید. حالا بعد از گذشت این همه سال ما شاهد اتفاقات ناگواری در مساله ورود زنان به استادیوم در مشهد بودیم.
من در آن بازی ایران و بحرین جلوی مسوولین وقت که میگفتند نباید زنها وارد استادیوم شوند ایستادم و در ورزشگاه را باز کردم و زنان وارد استادیوم شدند. آقای رییسجمهور خاتمی هم بود. گفتم هر اتفاقی افتاد مسوولیتش با من. اگر تیم نمیبرد شاید خیلی به من فشار وارد میکردند، ولی من این کار را کردم. بعد هم در دانشگاه آزاد سر بازی فینال بسکتبال، زنان را وارد سالن کردم. اما در مورد اتفاق اخیر باید بگویم تمام اینها دروغ است که زنان نباید وارد استادیوم شوند. دیگر از این صریحتر؟ همه اینها که میگویند دین گفته، فلان روحانی گفته، همه دروغ است.
با دلیل میگویم و خودم هم حاضرم صدمهاش را بپذیرم. اگر شما یک ذره به یک خانم احترام میگذاری و منزلت زن را حفظ میکنی و دنبال دین هستی چرا این قدر زن روسپی ایرانی توی دبی و ترکیه است و یک نفر از شما صدایتان در نمیآید؟ این همه فحشا میشود، در همان مشهدی که زنان را راه ندادند استادیوم، کسی نمیآید از دین حرف نمیزند. اما اگر یک دختر بخواهد فوتبال ببیند دین میرود زیر سوال؟ همه دروغ است.
همه بازی است. تو را به امام حسین بنویسید از قول من که اگر کسی به دنبال دین باشد وقتی میبیند این همه دختران جوان در دوبی و ترکیه هستند کاری میکند. من خودم چند بار دوبی و ترکیه رفتم. شما بروید ببینید در هتلهای این کشورها چه خبر است.
من یک بار هم در تلویزیون گفتم که من در مسیر رفتن به سوییس در یک هتل در امارات نشسته بودم که دختر خانمی آمد و از من پرسید شما آقای دادکان هستید؟ پرسیدم شما هفت هشت نفر اینجا چه کار میکنید؟ همه بدون هیچ خجالتی به من گفتند بیزینس ما این است، چون زندگیمان نمیچرخد میآییم اینجا کار میکنیم. خب! تویی که دین داری و حرف و از خدا و پیغمبر میزنی چطور آنجا دلت نمیسوزد؟ چطور آنجا آبروی اسلام مطرح نیست که کار به این دخترها بدهی نروند آن طرف؟ برای آمدن دختران به استادیوم به دین شما فشار آمد؟ همه به خاطر این است که برای مردم هجمهای درست کنند و یک سرگرمی بسازند. به راحتی با این حرکت چند روز است در داخل و خارج شده بحث اینکه زنان را راه نمیدهند استادیوم. اصلا این بحثی است که درست شود؟ همه چیز با برنامه است.
فکر میکنید ممکن است فدراسیون فوتبال به خاطر همین مساله تعلیق شود؟
فیفا به دنبال این هست که به ایران فشار بیاورد و قوانین خود را پیاده کند. ولی من فکر نمیکنم فیفا بیاید ایران را محروم کند. جریمه و تهدید میکند، ولی تعلیق نه.
در خرداد ماه مجمع عمومی فدراسیون برگزار میشود. فکر میکنید آقای عزیزیخادم میماند یا رفتنی است؟
برای ایشان شرایطی را فراهم آوردند که رفتنی است. مجمع هم بخواهد ایشان بماند، دم مجمع را هم میبینند که ایشان رای نیاورد. مجمع مگر چه کسانی هستند؟ همان کسی که به عزیزی خادم رای دادند. امروز فشار میاورند که دیگر به او رای ندهید.
شما نمیآیید؟ مردم شما را میخواهند.
شرایط برای آمدن ما مهیا نیست. این را برای اینکه خودت بدانی میگویم. در همین شهری که هستم کلی از مردم میآیند و از من میخواهند برگردم به فوتبال. میگویم رفتن من زوری که نیست. مرا نمیخواهند. من اگر دزد بودم فوتبالیها صبح مرا میگذاشتند سر کار.
اگر راست میگویند قبل و بعد از جام جهانی بازرسی کل کشور را بیاورند که به حسابها رسیدگی کند. به قرآن اگر بکنند. دنبال این هستند پول را بخورند. مثل باقی جاها. مگر جاهای دیگر به کسی حساب کتاب پس دادند؟
اگر امروز رییس فدراسیون بودید با اسکوچیچ ادامه میدادید؟
به نظرم باید ادامه بدهیم. من تا به امروز راجع به آقای اسکوچیچ یک کلمه حرف منفی نزدم. الان هم ایشان باید بماند. به فوتبال ما خدمت کرده. در شرایطی آمد که کسی مسوولیت را قبول نمیکرد. نزدیک به حذف تیم ملی بودیم. باید تیم را تقویت کنیم و ایشان هم کارش را بکند. مثل بعضیها نیستم که یک روز بگویم بردارید و یک روز بگویم بگذارید بماند. الان هم میگویم باید به ایشان احترام بگذاریم و اجازه بدهیم کارش را بکند.
همان روزی که تیم رفت جام جهانی اولین نفری بودم که به وحید هاشمیان زنگ زدم و تبریک گفتم. گفتم به آقای اسکوچیچ هم تبریک بگو. سر هر برد هم به ایشان تبریک گفتم.
نظرتان در مورد قرعه ایران در جامجهانی چیست؟
به نظرم قرعهای است که ایران میتواند روی آن محاسبه کند. بودن کنار انگلیس و آمریکا و برنده ولز و اسکاتلند و اوکراین به این شکل است که به همان اندازه که آنها شانس دارند ما هم شانس داریم. به جز انگلیس که شانس اول است، اگر آمریکا یا یکی از سه تیمی که در پلی آف هستند شانس دوم باشند، ایران هم به همان اندازه شانس دارد. یعنی ایران میتواند بگوید من به عنوان تیم دوم انتخاب میشوم.
امروز خیلیها میگویند تیم ملی باید از گروهش صعود کند. سال ۲۰۰۶ هم این حرفها را میزدند و فشار زیادی مخصوصا از ناجیه سازمان تربیت بدنی به تیم ملی وارد شد که به آن اتفاقات و حذف شما انجامید. آیا این انتظار بالا به تیم کمک میکند؟
یک کار تحقیقاتی کنید. ببینید آنهایی که سال ۲۰۰۶ به ما فشار میآوردند که آقای برانکو را بردار بیسوادترین آدمها بودند. ولی آلوده بودند. از مسوولین سازمان تربیت بدنی تا منتقدین. دنبال کلاه برای خودشان بودند نه ورزش کشور. شما الان از کسانی که منتقد واقعی هستند آمار بگیر. ببین چندتاشان صلاحیت دارند و میتوانند راجع به این حرف بزنند. یک جوی میخواهند درست کنند برای سرگرمی.
شما آگاه باشید مردم! اینها دلشان برای شما و ورزش نسوخته که این حرفها را میزنند. برای دین این حرف را نمیزنند که زنها نروند ورزشگاه. برای من و شماست که سرگرممان کنند. به پیغمبر همین شکلی بنویس، ترکشش برای من. فقط هماهنگ هستند که چیزی را علم کنند سر مردم را گرم کنند.
الان بحث تحریم حرف اول مردم و رسانههاست یا بحث ورود زنان به استادیوم؟ همین سرگرمی است دیگر. آنها هم بنشینند آن پشت کارشان را بکنند. یکی نیست بگوید اگر تحریمها بد بود چرا ۲۰ سال رویش مقاومت کردید؟ الان رفتید میگویید بیایید صلح کنیم؟ اگر خوب بود چرا میخواهید بردارید؟ مطمئن باشید فردا پس فردا یک موج دیگر به راه میافتد مثل داستان ورود زنان به استادیوم. تمام چیزها میرود زیر پوشش این. مردم گول نخورند.
خودشان با هماهنگی میگویند این هفته اجازه ندهیم دختران وارد شوند اسپری فلفل هم به صورتشان بپاشیم. بعد هم همه میآیند میگویند کی بود کی بود من نبودم. در این موجها کارهایشان را میکنند. اگر ببینند مردم دوباره سوال کنند چه اتفاقی دارد میافتد چهار تا کالای اساسی را گران میکنند. میآیند بحث را میبرند روی بنزین.
به مردم آگاهی بدهید. شما هم از این تیترها نزنید. اینها همه سرگرمی است که زنها را راه ندادند، تیم ملی باید صعود کند و… تیتر همه خبرگزاریها این شد که زنان را راه ندادند. قبل از مسابقه مثل روز برایم روشن بود که راه نمیدهند. میدانستم دروغ است و میخواهند موج درست کنند.