فرارو- بحران خرید سهام توئیتر توسط «ایلان ماسک» رویداد جهانی مورد علاقه بسیاری از ناظران در سال ۲۰۲۲ بوده است. با این وجود، در این میان عدهای نگران شده اند.
به گزارش فرارو به نقل از اسپکتیتر، فضای هیستریکی در جریان انتشار خبر تصمیم «ایلان ماسک» برای خرید سهام توئیتر ایجاد شد. همان لحظه که ماسک ماه گذشته اشاره کرد که میخواهد توئیتر را تصاحب کند طیفی از توئیتریها برآشفته شدند. چند هفته پیش از آن که او ۹.۲ درصد از سهام توئیتر را به دست آورد منتقدان نگران «آینده بشریت» بودند. «مکس بوت» ستوننویس «واشنگتن پست» نوشته بود: «من از تاثیر تصاحب توئیتر توسط ایلان ماسک بر جامعه و سیاست میترسم».
عدهای دیگر بودند که پیش بینی میکردند اگر ماسک بخواهد توئیتر را از برخی از اشکال سخت گیرانهتر «تعدیل محتوا» رهایی بخشد فاجعهای «تاریک» رخ خواهد داد. «جف جارویس» از دانشگاه نیویورک گفته بود: «امروز در توئیتر وضعیت شبیه آخرین شب در یک باشگاه شبانه برلین در گرگ و میش و آخرین لحظات جمهوری وایمار در آلمان است». بله، درست است، زیرا نازیها به عشقشان به آزادی بیان و اجازه دادن به مردم برای گفتن آن چه میخواهند معروف بودند.
اکنون که تردید در مورد تصاحب توئیتر توسط ماسک به پایان رسیده بحران تشدید شده است. «جورج مونبیوت» نویسنده بریتانیایی میگوید ماسک و «مطلق گرایی آزادی بیان» او «کشنده» خواهد بود. البته باز هم همه چیز به نژادپرستی ربط داده میشود همان طور که این روزها این گونه است.
«شان کینگ» فعال آمریکایی گفته که خرید توئیتر توسط ماسک واقعا ترفندی برای ترویج «قدرت سفید پوستان» است. از دید او ظاهرا ماسک که «در آپارتاید بزرگ شده» از این که حاکمان فعلی توئیتر «اجازه نمیدهند که ملی گرایان سفید پوست مردم را هدف قرار دهند و آزار و اذیت کنند» ناراحت است. بنابراین، از این دیدگاه اساسا ماسک ۴۶ میلیارد دلار (۳۶ میلیارد پوند) هزینه کرده تا به چند نژادپرست بیچانه اجازه دهد تا به صورت آنلاین فعالیت کرده و نظراتشان را بیان کنند. واقعا استدلال قانع کنندهای به نظر میرسد!
نفرت، نژادپرستی، فاشیسم واقعی، پیامدهای مرگبار در دنیای واقعی این همان چیزی است که طبقات پرحرف پیش بینی میکردند که علت خرید سهام توئیتر توسط ماسک باشد. بیایید به صراحت بگوییم این حرفها و استدلالها دیوانه کننده هستند. این نوع استدلال به طرز ترسناکی موید این نکته است که بسیاری از افراد که در مناصب و موقعیتهای پرنفوذ و دارای قدرت به سر میبرند اکنون آزادی بیان را موضوعی سمی میدانند که از دید آنان تنها میتواند پیامدهای منفی و بد داشته باشد.
آیا ماسک توئیتر را از یک پلتفرم سانسورآمیز و حزبی، مکانی که در آن ممکن است به دلیل اظهارنظر خود درباره جنسیت از ادامه انتشار نظر منع شوید و یا به دلیل آن که تغییرات آب و هوایی را کاملا ساخته دست بشر بدانید سانسور شوید به جایی تبدیل میکند که در آن همگان میتوانند نظراتشان را بیان کنند؟ اکنون ما کاملا قانع نشدهایم که موضع ماسک در قبال آزادی بیان مطلق گرایانه باشد و به نظر نسبتا ملایم است.
بله، او چیزهای درستی میگوید این که «آزادی بیان بستر یک دموکراسی کارآمد است»، اما هنوز شواهدی در دست نیست که نشان دهد او خط قدیمی و درخشان مشابه رویکرد اتحادیه آزادیهای مدنی آمریکا (ACLU) را اتخاذ کند که باور دارد همه چیز باید قابل گفتن باشد مگر آن که یک خطر واضح و آسیبی قریب الوقوع را به همراه داشته باشد.
بهعلاوه، امیدواری به اینکه میلیاردرهای دیگری از شرکتهای بزرگ فناوری آزادی ما را بازگرداند یعنی آزادی ما را برای بیان در فضای مجازی به ما بازگرداند رویکردی بسیار منفعلانه به نظر میرسد. آزادی بیان باید یک دستاورد فرهنگی باشد چیزی که همه ما خلق میکنیم، آن را داریم و از آن استفاده میکنیم نه هدیهای از سوی هر فرد ثروتمندی که در حال حاضر رسانههای اجتماعی را اداره میکند.
با این وجود، ماسک پیشتر خدمات خوبی برای آزادی بیان ارائه کرده او تاکید کرده که چه میزان در بحران عمیقی به سر میبریم. حرکات او در توئیتر عمق ترس و نفرت بسیاری از نخبگان امروزی را نسبت به ایده «سخنرانی بدون محدودیت» آشکار ساخته است.
آن چه که این فروپاشی را تایید میکند آن است که افراد زیادی وجود وجود دارند که مصمم به محافظت از قدرت فرهنگی خود هستند. افرادی که هیچ مخالفتی، هیچ انتقادی از ایدئولوژی خود و هیچ توئیت مزاحم و ایدههای بدبینانهای نسبت به تغییرات آب و هوایی یا تفسیر «تراجنسیت هراسی» یا سوالی در مورد این که آیا استفاده از انواع مختلف ماسک علیه کووید واقعا کارآمد است یا خیر را تحمل نمیکنند.
آنان این واقعیت را دوست دارند که الیگارشهای رسانههای اجتماعی جهان بینی اخلاقی خود را به اشتراک بگذارند و به دنبال این هستند که این جهان بینی را از بحث آزاد و قوی دور کنند و با پلتفرمزدایی توسط افراد ظاهرا مشکل ساز مخالف هستند و میخواهند راه خود را از آنان جدا کنند. اکنون آنان نمیتوانند باور کنند که ماسک آمده است و اساسا گفته است: «ممکن است اجازه دهم مردم کمی بیشتر از شما انتقاد کنند و از شما سوال بپرسند».
ماسک دقیقا همان چیزی را هدف قرار داده که موجبات نگرانی عدهای را فراهم کرده است: تفکر لزوم محافظت از ایدههای نخبگان فرهنگی از انتقاد و تمسخر. این طیف این هدف را تحت عنوان «جلوگیری از سخنان نفرت انگیز» یا «توقف اطلاعات نادرست» دنبال میکنند.
این در حالی است که شاید ما دوست داشته باشیم نظرات افرادی را بشنویم که معتقدند مردان میتوانند باردار شوند! آن زمان نخبگان فرهنگی گوینده این نظر را به انتشار اطلاعات نادرست متهم میکنند این نخبگان میخواهند دیواری غیر قابل نفوذ بین ما و آنان برقرار باشد و قدرت پرسشگری را از بین ببرند.
ماسک حتی با اشاره به اینکه ممکن است چند آجر از آن دیوار را بیرون بیاورد این افراد به اصطلاح روشن اندیش تحصلیکرده را از ترس دیوانه کرده است. با این وجود، این طیف ماهیت واقعی خود را آشکار کرده اند. آنان میل اقتدارگرایانه خود را برای قرار دادن باورهایشان فراتر از قلمرو آزادی و رقابت آشکار ساخته اند. آنان تهدیدی بسیار بزرگتر از ایلان ماسک برای جامعه مدرن هستند.