فرارو- پیشنهادات «بیل گیتس» برای رفع عفونت و جلوگیری از گرفتار شدن به پاندمی بعدی از نوع شیوع کووید -۱۹ ارزش بررسی دارد.
به گزارش فرارو به نقل از اکونومیست، نخستین موضوع مهم آب و هوا و سپس امراض مسری هستند. تغییر مسیر «بیل گیتس» از کارآفرین و بشردوست به نویسنده کتاب ارائه دهنده راه حل به خوبی در حال توسعه و مشاهده است. بیش از یک سال از انتشار کتاب «چگونه از یک فاجعه آب و هوایی جلوگیری کنیم» میگذرد. اکنون او قصد دارد «چگونه از همه گیری پاندمی بعدی جلوگیری کنیم» را توضیح دهد.
هر دو کتاب آن چه را که میتوان به عنوان بلایای طبیعی خلق شده توسط انسان توصیف کرد بررسی میکنند. برخی از بلایا مانند طوفان، زلزله و سونامی کاملا طبیعی هستند. بهترین کاری که افراد میتوانند در هنگام برخورد با این موارد انجام دهند این است که آن را از طریق تجهیزات و فناوریهایی مانند سیستمهای هشدار، کدهای برنامه ریزی و ساختمانهای تقویت شده پیش بینی کنند. برخی بلایای دیگر مانند جنگ دلایل انسانی دارند. این بلایا گاهی اوقات ممکن است یک محرک طبیعی داشته باشند مانند خشکسالی که باعث حرکت جمعیت میشود با این وجود، انسان آسیب وارده را تحمیل میکند.
تغییرات آب و هوایی و اپیدمیها در نیمه راه بین این افراط هستند. آن پدیدهها توسط افراد در تعامل با طبیعت ایجاد میشوند. در یک مورد با تغییر ترکیب شیمیایی جو رخ میدهند و در مورد دیگر از طریق اقداماتی از دفع ناکافی فاضلاب گرفته تا سفرهای بین المللی با هواپیما و رابطه جنسی صورت میپذیرند. همان طور که «لری برلیانت» یکی از اپیدمیولوژیستهایی که به ریشه کنی آبله کمک کرد میگوید: «وجود و گسترش بخش طبیعت معادله اجتناب ناپذیر است، اما بخش انسانی پاندمی اختیاری هستند است و این فرصتی را برای نوعی رویکرد فنی – خوش بینانه که گیتس به آن علاقمند است فراهم میسازد».
برای مثال، در مورد موثر بودن عامل اختیاری ایدز که یک بیماری همه گیر است اگر تشخیص زودتر صورت میگرفت امکان مهار بهتر آن وجود داشت. بیل گیتس سال هاست به عنوان بخشی از فعالیت بنیادی که او به طور مشترک با همسر سابقش «ملیندا فرنچ» اداره میکند در مورد ایدز کار کرده است. بیماری ایدز حدود ۳۶ میلیون نفر را کشته است. بخش اعظم این تلفات از زمانی بوده که آن بیماری در سال ۱۹۸۱ میلادی مورد توجه علم پزشکی قرار گرفت. یک سیستم هشدار زودهنگام بهتر میتوانست در دهه ۱۹۵۰ میلادی به جای دهه ۱۹۸۰ میلادی تشخیص آن و امکان مقابله زودتر با آن بیماری را امکانپذیر سازد.
با این وجود، عفونتهای مقاربتی به کُندی گسترش مییابند. عفونتهای قابل انتقال از طریق هوا در میانه انبوه سفرهای بین المللی با سرعت بیشتری گسترش مییابند. تشخیص زودهنگام امری حیاتی و نخستین مورد در فهرست کارهای گیتس است که باید صورت گیرد. سایر موارد شامل کمک به مردم برای محافظت از خود است. یافتن درمانهای جدید و تولید واکسن و مانورهای تمرینی از جمله پیشنهادات دیگر گیتس هستند. او به ایده مانورهای تمرینی علاقه زیادی دارد و در کتاب اشاره میکند همان طور که نیروهای نظامی و تیمهای واکنش به زمین لرزه مانور برگزار میکنند کسانی که وظیفه مبارزه با بیماریهای همه گیر را دارند نیز باید مانورهای تمرینی برگزار کنند.
در اینجا این پرسش مطرح میشود که این افراد چه کسانی باید باشند؟ این نکته اصلی کتاب است. نیروهای مسلح و تیمهای دفاع غیرنظامی مسئولیت و وظایف ملی را برعهده دارند. با این وجود، پاتوژنها مرز نمیشناسند و دولتها در هر صورت به طرز عجیبی علاقهای به برنامه ریزی اضطراری برای بیماریهای جدید ندارند. در حالی که کووید -۱۹ در ذهن مردم تازه باقی میماند گیتس فرصتی برای روشن ساختن پیشنهادات خود میبیند.
او پیشنهاد میکند یک «تیپ آتش نشانی» جهانی متشکل از سه هزار کارشناس پراکنده در سراسر جهان ایجاد شود که برای مهارتهای مختلف از اپیدمیولوژی و ژنتیک از تولید دارو و واکسن و مدلسازی رایانهای گرفته تا دیپلماسی استخدام شده اند. این تیپ که احتمالا تحت نظارت سازمان بهداشت جهانی کار میکند در حالت آماده باش دائمی باقی میماند و آماده پاسخگویی به هرگونه پاندمی شناسایی شده است.
گیتس به طور آزمایشی پیشنهاد میکند که آن تیپ را GERM (پاسخ و بسیج جهانی اپیدمی) نامیده شود. ممکن است بخش روابط عمومی این نام را دوست نداشته باشد! اما این ایده ارزش بررسی دارد. او تخمین میزند که GERM خود حدود ۱ میلیارد دلار در سال هزینه داشته باشد و کارکنان آن در تقویت زیرساختهای ضد پاندمی جهان به کار گرفته میشوند. اینجاست که با توجه به هزینههای لازم دولتها برای شناسایی، نظارت و سرکوب پاندمیهای احتمالی و در تمرینات در حال اجرا دیپلماسی وارد عمل میشود.
از جنبه فناوری، فهرست خرید او شامل طراحی و توافق بر روی پروتکلهایی برای آزمایش انبوه سریع داروهایی است که در صورت وقوع پاندمی ممکن است علیه یک عامل بیماری زای خاص عمل کند. آزمایش بهبود و ترمیم بریتانیا که ظرف مدت شش هفته پس از شناسایی کووید -۱۹ آماده انجام شد و در نهایت شامل ۴۰ هزار شرکت کننده در ۱۸۵ مرکز بود در اینجا مورد تحسین قرار میگیرد. گیتس هم چنین میخواهد هم تولید و هم توزیع واکسن را به ویژه با حذف واسطهها بهبود بخشد.
بیشتر واکسنهای موجود به دما حساس هستند و باید به سرعت از یک یخچال به یخچال دیگر در مسیر کلینیکهایی که در آنجا مورد استفاده قرار میگیرند منتقل شوند. گیتس تحقیق در مورد ساخت واکسنهای مقاوم به گرما را توصیه میکند. برای پاتوژنهایی که از طریق هوا پخش میشوند. او رویکردی پیشرفته را برای پیشگیری ترجیح میدهد: اسپریهای بینی حاوی داروهایی هستند که به پروتئینهای سطح سلولی متصل میشوند و ویروسها برای ورود از آن استفاده میکنند. بنابراین، از ورود ویروس به سلولهای هدف جلوگیری میکنند.
او که به فناوری خوش بین است پیشنهاد میکند که چنین واکسنهای جهانیای نه تنها میتوانند از بروز بیماریهای آینده پیشگیری کنند بلکه بیماریهای حال حاضر را نیز نابود کنند. به عبارت دیگر، آنفولانزا دیگر برای همیشه وجود نخواهد داشت.
این بسیار خوش بینانه به نظر میرسد به ویژه با توجه به دشواریای که حتی در مورد حذف ویروسهای منفرد از سیاره زمین وجود دارد امکانی که تنها برای آبله حاصل شده و به طور مشخص برای فلج اطفال که هنوز در برخی نقاط جهان علیرغم تلاشهای چندین دههای برای خلاص شدن از شر آن هنوز پابرجاست. با این وجود، همان طور که «آرتور سی کلارک» در «قانون دوم علم» خود بیان میکند: «تنها راه برای کشف محدودیتهای ممکن، عبور از آن به سوی غیرممکن است».
این که آیا زمانی که توجه جهان از بحران کووید -۱۹ به فاجعه در اوکراین تغییر میکند چیزی مانند GERM اتفاق خواهد افتاد یا خیر باید در آینده دید. با این وجود، اگر این کتاب حتی کمی در راستای حذف محدودیتها کمک کننده باشد به خوبی به هدف خود دست یافته است.