ساعت ۹ شب سهشنبه ۱۰ خرداد دو مرد که صورتهایشان را پوشانده بودند، سوار بر موتورسیکلت بدون پلاک، مقابل طلافروشی در خیابان میعاد شمالی منطقه خانیآباد نو توقف کردند. مردان نقابدار از موتور پیاده شده و یکی از آنها در حالی که اسلحه کلاشنیکفی در دست داشت مقابل طلافروشی ایستاد و نفر دوم با پتک شروع به ضربه زدن به شیشه ویترین مغازه کرد. مرد طلافروش که وحشت زده به سارقان نگاه میکرد با دیدن مرد مسلح و پتک آهنی در دستان سارق حتی جرأت نداشت آژیر خطر مغازه را به صدا درآورد، اما دوربینهای مداربسته مغازه در حال ثبت این لحظات دلهرهآور بود.
به گزارش ایران، سارقان پس از شکستن شیشه ویترین، حدود ۶ کیلوگرم طلاهای مغازه را داخل ساک سیاه رنگی ریختند. آنها پس از سرقت ۶ کیلو طلا از طلافروشی بیرون آمدند تا به همراه همدستشان سوار بر موتورسیکلت متواری شوند، اما اهالی محل که متوجه سرقت شده بودند سعی کردند مانع فرار آنها شده و دستگیرشان کنند. در همین موقع سارقان مسلح که مردم را سد راه خود دیدند شروع به تیراندازی کرده و سه نفر از حاضران در محل را زخمی کردند. با این حال شاهدان حادثه به جدال با سارقان پرداخته و در نهایت وقتی مرد مسلح تعادلش را از دست داد و روی زمین افتاد، او را دستگیر کردند. همزمان نیز مأموران پلیس پیشگیری وارد محل شده و متهمان را به کلانتری منتقل کردند.
سرهنگ جلیل موقوفهای، رئیس پلیس پیشگیری تهران بزرگ با اعلام این خبر گفت: سارقان ۶ کیلو طلا به ارزش ۷۸ میلیارد ریال سرقت کرده بودند که طلاها به همراه یک اسلحه کلاشنیکف و ۴۳ تیر جنگی از آنها کشف شد. در ادامه تحقیقات مشخص شد، سارقان اسفند سال گذشته نیز از یک طلافروشی دیگر سرقت کرده بودند که به دستور بازپرس مرتضی رسولی از شعبه هشتم دادسرای ویژه سرقت، هر دو سارق به خاطر ایجاد رعب و وحشت با اتهام محاربه تفهیم اتهام شدند و در اختیار کارآگاهان اداره آگاهی قرار گرفتند که تحقیقات در این خصوص ادامه دارد.
هاشم و بابک دو پسر عمو هستند که به خاطر سرقت مسلحانه، اعتیاد، سرقت خانه و لوازم داخل خودرو بازداشت شده و سوابق کیفری متعدد در پرونده خود داشتند. آنها اسفند سال گذشته نیز از یک طلافروشی در پرند ۳ کیلو طلا سرقت کرده بودند. یکی از متهمان که ۴۳ سال دارد درباره سابقه خود گفت: ۲۲ سال قبل با برادرم در تهرانپارس به همین شگرد دست به سرقت مسلحانه طلافروشی زدیم، اما دستگیر و به ۱۵ سال حبس محکوم شدیم، اما با اعتراض به رأی صادره به ۱۱ سال و سپس به ۷ سال حبس محکوم شدیم. ما پس از تحمل حبس هم از زندان آزاد شدیم و در این مدت جرایم خرد انجام میدادیم.
از یک هفته قبل بهدنبال طلافروشی مناسبی برای سرقت بودیم. محل این مغازه هم خلوت بود و هم فقط یک نفر در طلافروشی حضور داشت. ما ساکن یکی از شهرستانهای مرکزی کشور هستیم. سه روز قبل از سرقت هم به تهران آمدیم و در این مدت در پارکها میخوابیدیم. موتور را هم از مردی اجاره کردیم و ۳۰۰ هزار تومان بهعنوان بیعانه دادیم و موتور را در مشیریه تحویل گرفتیم و قرار شد مابقی را هنگام بازگرداندن موتور برگردانیم.
پسرعمویم با پتک وارد طلافروشی شد و من مقابل در با اسلحه ایستاده بودم. پس از سرقت طلاها او خارج شد و به طرف موتورسیکلت رفت. اما به جای اینکه با موتور به سمت من بیاید و مرا سوار کند، اشتباه وارد کوچه دیگری شد. فریاد زدم برگرد، او هم که تازه متوجه شده بود مسیر را اشتباه رفته برگشت. از آنجایی که مردم ما را احاطه کرده بودند، ترسیدم و شروع به تیراندازی کردم، اما قصدم صدمه زدن به کسی نبود. پسر عمویم به سمت من آمد که مرا سوار کند، اما ناگهان پایم سر خورد و به زمین افتادیم و بعد هم توسط مردم دستگیر شدیم.
۲۴ اسفند سال گذشته در پرند، ۳ کیلو طلا به همین شیوه و شگرد سرقت کردیم. با موتورسیکلت دوستمان که پلاکش را کنده بودیم به سرقت رفتیم. نیمی از طلاها را فروختیم، اما مابقی را، چون میدانستیم که طلا گران میشود، نفروختیم و نگه داشتیم تا گران شود.
از شهرستان راهی تهران میشدیم و سرقتها را که انجام میدادیم، دوباره به شهر خودمان برمی گشتیم. گاهی اوقات هم قبل از اینکه موفق شویم به شهرمان برگردیم دستگیر میشدیم، اما پس از تحمل حبس و آزادی، دوباره جرایم خود را از سر میگرفتیم.