bato-adv
کد خبر: ۵۵۷۹۰۶

عروس‌های انگلیسی لباس دوخت نازی‌آباد می‌پوشند

عروس‌های انگلیسی لباس دوخت نازی‌آباد می‌پوشند
گران‌ترین لباس‌عروسی که تا به حالا فروخته‌اند از نوع سفارشی و طبق سلیقه مشتری بوده که حدود ۱۲۰ میلیون تومان تمام شده است. البته به قول معروف هر که بامش بیش، برفش بیشتر؛ یعنی آدم‌های ثروتمند که به لباس‌های ساده عروسی رضایت نمی‌دهند و با سفارش‌های خاص خودشان، مثلا دوخت دکمه‌هایی از جنس طلا، این هزینه‌ها را تا چندبرابر افزایش می‌دهند که قابل تصور نیست.
تاریخ انتشار: ۱۱:۵۱ - ۰۸ تير ۱۴۰۱

بازار نازی‌آباد صبح و عصر نمی‌شناسد، همیشه شلوغ است. خیابان شهید اکبر مشهدی یا پارس، راسته لباس‌عروس‌فروش‌هاست. انواع و اقسام لباس‌های عروسی و نامزدی، هر بانویی را که از این خیابان گذر کند به سمت خود می‌کشد. تفاوت نمی‌کند چند سال داشته باشید، نگاه کردن به این لباس‌ها، به قول قدیمی‌ها، وصف‌العیشی است که نصف‌العیش حساب می‌شود.

به گزارش همشهری، بیشتر دختربچه‌ها در بازی‌های دوران کودکی، خودشان را در لباس سفید عروسی می‌بینند و در دلشان آرزو می‌کنند که روزی عروس شوند. شاید برای همین است که شب عروسی برای دختران مهم‌ترین شب زندگی و لباس عروسی با ارزش‌ترین لباس عمرشان است.

البته در فرهنگ ایرانی-اسلامی، لباس عروس مصداق لباس بخت برای دختران است. برای همین است که بزرگان همیشه می‌گویند دخترانشان با لباس سفید به خانه بخت می‌روند و با کفن سفید برمی‌گردند.

سال‌های سال، این جمله توصیه پدرعروس در شب عروسی دخترانشان بوده و هنوز هم هست. به بهانه رونق نسبی بازار خرید و فروش لباس عروس، به یکی از راسته‌های قدیمی محله نازی‌آباد سر زدیم و از حال و هوای آن برایتان نوشتیم.

مزون

به حرف و حدیث دیگران توجه نکنید!

باور کنید اگر خانم‌ها از جلو مغازه‌های متنوع بازار دوم نازی‌آباد رد شوند، نمی‌توانند از دیدن زرق و برقشان چشم‌پوشی کنند؛ یکی طلافروشی و دیگری لباس‌عروس‌فروشی! داخل مغازه‌ای می‌شوم که لباس‌های پشت ویترینش چشمم را گرفته. به بهانه قیمت کردن وارد می‌شوم. نسبت به بقیه فروشگاه‌ها کوچک‌تر است.

دختر و پسر جوانی که از حلقه‌های باریک دست چپشان مشخص است برای خرید لباس‌عروس آمده‌اند، درباره یک مدل لباس‌عروسی که چشمشان را گرفته در حال چک و چانه زدن با فروشنده برای گرفتن تخفیف هستند، اما انگار راه به جایی نمی‌برند و می‌خواهند از مزون عروس خارج شوند. اما فروشنده قبل از اینکه پاشنه در بچرخد، صدایشان می‌کند.

خانم فروشنده به زوج جوان لباس‌های دیگری پیشنهاد می‌دهد و می‌گوید: «ما در اینجا لباس مجلسی و عروسی دست‌دوم، اما در حد نو داریم که قیمتش خیلی مناسب است.» او یکی از لباس‌های روی رگال را نشان می‌دهد و می‌گوید: «ببین چقدر قشنگ است. قیمت واقعی این لباس‌عروس ژورنالی و خاص ۵۰ میلیون تومان است، اما، چون دست‌دوم شده با ۱۳ میلیون هم می‌توانید آن را بخرید.» در راسته مزون‌های لباس‌عروس نازی‌آباد قیمت‌ها بر اساس نوع و طرح پارچه، کار‌های جانبی و تزیینات روی لباس متفاوت است و به طور میانگین لباس‌های عروس از ۱۵ تا ۱۲۰میلیون و حتی بیشتر فروش دارند که البته این قیمت‌ها در ایامی از سال، مثل محرم و صفر، شکسته و کاهش و در ایام جشن و سرور، مثل نیمه شعبان و ولادت‌ها، افزایش پیدا می‌کند.»

دختر جوان از پیشنهاد فروشنده خوشش نمی‌آید، اما طور دیگری وانمود می‌کند و می‌گوید: «دامن این لباس‌عروس واقعا معرکه است، انگار گل‌هایش با آدم حرف می‌زند.» و در ادامه نگاه عاشقانه‌ای به نامزدش می‌کند و به فروشنده می‌گوید: «ما چند تا مغازه دیگر را سر می‌زنیم، اگر انتخاب نکردیم، حتما خدمت شما می‌رسیم.»

از نحوه صحبت کردنشان مشخص است زوج تحصیل‌کرده‌ای هستند. همراه آن‌ها بیرون می‌روم. چند قدم نرفته، می‌گویم: «می‌توانم از شما یک سؤال کنم؟» دختر جوان با خنده می‌گوید: «یکی نه، چند تا بپرس! اما آدرس نباشد که خودمان اولین‌بار است آمده‌ایم اینجا.» سر صحبت را باز می‌کنم. لیلا و مهدی هر دو فارغ‌التحصیل رشته روان‌شناسی‌اند و در دانشگاه با هم آشنا شده‌اند. چون مهدی خودش هزینه‌های ازدواج را می‌پردازد و کمکی از بزرگ‌تر‌ها نگرفته، تمام سعی‌شان را کرده‌اند که کمترین هزینه را متحمل شوند و آبرومندانه جشن عروسی بگیرند.

لیلا می‌گوید: «در این آشفته بازار، یک سرویس ساده طلا قیمتی حدود ۱۰۰ میلیون تومان دارد که مرا مجبور کرد تمام طلا‌هایی که سر عقد گرفته بودم و آن‌هایی را که به‌عنوان عیدی و مناسبت‌ها، خانواده شوهرم داده بودند، بفروشم و یک سرویس طلا بخرم، تا هم یک سرویس جدید خریده باشم و هم مهدی هزینه دوباره‌ای متحمل نشود.»

مسئله را از هزینه‌های ازدواج به خرید لباس عروس می‌کشانم. هر دو آن‌ها متفق‌القول‌اند که لباس‌عروس دست‌دوم اجاره کنند، اما به کسی نگویند که این لباس کارکرده است؛ بالاخره در فامیل آبرو دارند! لیلا می‌گوید: «اصلاً دلیلی ندارد کسی بداند لباس‌عروس را از کجا و چند خریده‌ایم.» جالب اینکه هر دو ساکن منطقه ۱۶ نیستند و از یکی از همکارانشان شنیده‌اند که در بازار دوم نازی‌آباد بورس لباس‌عروس است و از سر کار یکراست آمده‌اند سری بزنند و دیده‌اند که قیمت‌هایش خیلی مناسب‌تر از بالای شهر است.

مزون
تبدیل یک خیابان به راسته خیلی بهتر است

تقریباً همه راسته لباس عروس‌فروش‌ها، «صفرعلی نوری» را که از قدیمی‌ترین‌های این شغل است می‌شناسند. نوری ۳۱ سال است که در این زمینه مشغول به کار است؛ از سال ۱۳۷۰ در محله خزانه تولیدی و فروشگاه لباس‌عروس داشته و بعد از مدتی به نازی‌آباد آمده است. به مغازه‌اش می‌روم و پس از معرفی شروع به صحبت می‌کند: «قبل از من هم یکی، دو تا مغازه لباس‌عروس بودند که از تولیدی من لباس می‌خریدند و فروشنده جزئی محسوب می‌شدند. به مرور زمان به تعداد این مغازه‌ها افزوده شد و خیابان پارس نازی‌آباد به راسته لباس‌عروس‌فروشی تبدیل شد.»

می‌پرسم: «در یک راسته مغازه داشتن بهتر است یا مغازه تک بودن؟» پاسخ می‌دهد: «اگر در یک خیابان، یک مغازه مشغول کاری خاص باشد، به درد نمی‌خورد، اما وقتی مغازه‌های دیگر بیایند، با این کار تعداد مشتری افزایش پیدا می‌کند که هم برای مشتری‌ها بهتر است، چون تنوع کار بیشتر و زیادتر می‌شود، و هم برای مغازه‌دارها، چون با بیشتر شدن رقابت، کیفیت و تنوع کار‌ها بالاتر می‌رود. اصلاً تبدیل به راسته شدن خودش یک تبلیغ خوب و رایگان است و کسی که برای خرید می‌آید تکلیفش مشخص است. در یک خیابان ۱۰۰ تا مغازه می‌بیند که مدل‌های مختلف دارند و این‌طوری، کار هم برای خریدار و هم فروشنده راحت می‌شود. رزق و روزی هر کسی را خدا می‌رساند. اینکه در کنار مغازه من یک مغازه دیگر باز شود، هیچ تأثیری در روزی من ندارد. خدا روزی هیچ‌کس را نمی‌گیرد، بدهد به کس دیگر!»

مزون
دوخت سفارش عروس‌های خارجی در تهران

در فروشگاه نوری و همسایه‌هایش، علاوه بر فروش و اجاره لباس‌عروس، کار‌های جانبی عروسی، چون اجاره و فروش خنچه عقد و گل زدن ماشین عروس، هم انجام می‌شود و حسابی کارراه‌انداز است. اما نکته‌ای که برای من از همه جالب‌تر بود اینکه در تولیدی نوری، برای عروس‌خانم‌های انگلیسی هم لباس می‌دوزند!

کاسب قدیمی در توضیح این مسئله جالب می‌گوید: «مشتری داریم که در انگلستان سفارش می‌گیرد و به ما سفارش می‌دهد، چون دوخت در ایران ارزان‌تر از آنجا و حتی کشور‌های همجواری مثل ترکیه تمام می‌شود و برای آن‌ها حسابی می‌صرفد. لباس‌های ما را می‌برند آنجا و با قیمت گزاف می‌فروشند.» نوری هر چند به ژورنال لباس‌های عروس نیم‌نگاهی دارد، اما لباس‌ها را طبق سلیقه بانوان ایرانی طراحی می‌کند و معتقد است برخلاف تصور خیلی‌ها، کار دوخت لباس‌عروس کار پرزحمتی است و مسئولیت زیادی دارد.

گران‌ترین لباس عروس؛ ۱۲۰ میلیون‌تومان

در این راسته پارچه‌هایی که در دوخت لباس‌عروس به کار می‌رود اغلب مربوط به ترکیه و چین است. البته پارچه ایرانی را هم در زیرکار استفاده می‌کنند. قابل‌توجه دخترخانم‌هایی که رنگ سال برایشان خیلی مهم است: برای لباس‌عروس امسال، رنگ نباتی، خامه‌ای و کرم مد و البته سفید برفی هنوز مشتری‌های خاص خودش را دارد.

بسیاری از مشتری‌هایشان از نقاط بالای شهر هستند که برای خرید به اینجا می‌آیند، آن‌ها بهتر و بیشتر پول می‌دهند. چون خیلی ارزان‌تر از محل خودشان است و اغلب تن‌پوش دست‌اول می‌برند.

گران‌ترین لباس‌عروسی که تا به حالا فروخته‌اند از نوع سفارشی و طبق سلیقه مشتری بوده که حدود ۱۲۰ میلیون تومان تمام شده است. البته به قول معروف هر که بامش بیش، برفش بیشتر؛ یعنی آدم‌های ثروتمند که به لباس‌های ساده عروسی رضایت نمی‌دهند و با سفارش‌های خاص خودشان، مثلا دوخت دکمه‌هایی از جنس طلا، این هزینه‌ها را تا چندبرابر افزایش می‌دهند که قابل تصور نیست.

مزون

روز مبادا، همین روز عروسی بچه‌هاست!

در دید و بازدید از مزون‌های لباس‌عروس در این راسته، برمی‌خوریم به جمع ۵‌ـ ۶نفره همراه عروس و داماد. «اکرم باهنر» خانمی میانسال و خوشرو و ساکن محله علی‌آباد جنوبی است و کلمات را با لهجه غلیظ آذری بیان می‌کند. یکی از لباس‌های عروس را با دست نشان می‌دهد و می‌گوید: «این لباس‌ها را که می‌بینم، حظ می‌برم. خودم لباس عروس نپوشیدم. در شب عروسی‌ام پیراهنی زر زری را که خیاط دوخته بود، پوشیدم که البته بعد‌ها هم در عروسی‌های مختلف به‌عنوان لباس مجلسی تنم می‌کردم! اما دلم می‌خواهد عروسم لباس عروس بخرد! مگر آدم چند بار عروس می‌شود که لباس عروس بپوشد؟»

عروس خانواده که دلش نمی‌خواهد اسمش را بگوید و برعکس مادرشوهر، تمایل چندانی برای صحبت کردن ندارد، در جواب سؤالم که چرا با چند تا همراه آمده‌اید خرید؟ می‌گوید: «این‌طوری چند نفر نظر می‌دهند و آدم راحت‌تر و بهتر انتخاب می‌کند.»

از هزینه‌های ازدواج می‌پرسم که خانم باهنر می‌گوید: «مادرجان! این از من به شما نصیحت: خدا پول ۲ چیز را جور می‌کند و آدم را لنگ نمی‌گذارد؛ یکی عروسی و دیگری خرید خانه. تازه آدم یک عمر پول جمع می‌کند برای روز مبادا. خب عروسی بچه‌ها هم یکی از این روز‌های مباداست!»

به فروشنده می‌گویم: «چه شغل خوبی دارید، همه‌اش با شادی مردم سروکار دارید.» فروشنده که خود را «زهره نامجو» معرفی می‌کند می‌گوید: «از دور دل می‌برد و از نزدیک زهره! فشار، غرزدن‌ها و اضطراب‌های قبل از تحویل لباس، همه برای ماست، اما فیلمبردار‌ها کیف می‌کنند که مدام در مراسم هستند.»

توصیه‌های مادر عروس به دخترخانم‌ها

اما بشنوید توصیه‌های «شریفه منوری»، مادری که ۵ دخترش را فقط با یک دست لباس‌عروس به خانه بخت فرستاده است: «اگر تصمیم‌تان را گرفتید و قصد خرید لباس عروس دارید، اما دستتان خالی است سعی کنید از هزینه‌های دیگر کم کنید، مثل کیف و کفش و لوازم آرایشی. این‌طوری بقیه پول را برای لباس‌عروس هزینه می‌کنید، چون چیزی که در عروسی دیده می‌شود، همین لباس است. به جای اینکه قرض و قوله کنید و بعد‌ها فشار همین قرض‌ها، زندگی شیرین‌تان را تلخ کند، چشم و همچشمی را کنار بگذارید و لباس‌های عروس دست‌دوم اجاره کنید. دورو بری‌ها را چه کار دارید؟ کسی که حرف بی‌خود می‌زند، بالاخره در هر شرایطی حرفش را می‌زند، این شما هستید که نباید زیاد اهمیت دهید!»

او اضافه می‌کند: «الان از هر ۱۰ عروس ۹ تایشان لباس می‌خرند. اجاره دوخت اول با فروشش تفاوت چندانی ندارد، اما برای کسی که دست و بالش خالی است، لباس‌های دست‌دوم به‌صرفه‌تر است. نگران سایز نباشید، لباس‌ها را طوری می‌دوزند که اندازه‌اش عوض می‌شود. اما شب عروسی قبل از رفتن به تالار و موقع فیلمبرداری و عکاسی، لطفاً خودتان را کنترل کنید! حواستان باشد تمام شب همه چشم‌ها در تالار به شماست، پس حسابی مواظب لباستان باشید. وقت رد شدن از جوی و جدول خیابان یا از روی خون قربانی، هوای دامنتان را داشته باشید که کثیف نشود. به یکی از بچه‌ها بسپارید که مواظب باشد تا لباستان با فشفشه نسوزد.» قابل‌توجه عروس خانم‌ها! کیفیت لباس‌عروس دست‌دوم زیاد هم پایین‌تر از نو نیست و از لحاظ بهداشتی هم خیالتان تخت باشد که لباس‌عروس به خشکشویی می‌رود، حتی اگر کثیف هم نشده باشد!»

بازار اجاره لباس عروس هم دست کمی از فروش ندارد. اگر در تهران جست و جو کنید و به راسته مزون عروس‌های نازی آباد سر بزنید می‌بینید که نرخ اجاره لباس عروس از ۲ میلیون و ۵۰۰ هزار تومان آغاز شده و تا رقم ۵۰ میلیون تومان تلاطم و نوسان دارد که باز این تفاوت قیمت به خیلی از مسائل از جمله طرح، کیفیت دوخت و نوع پارچه و انصاف مزون‌دار بستگی دارد.

البته موضوع جالب دیگر در بحث لباس عروس، انتخاب تاج عروس است که برای دخترخانم‌ها به مشابه اجرای مراسم تاج‌گذاری است. قیمت تاج‌های عروس هم در بازار متغییر و افراد با توجه به بودجه‌شان نمونه‌ای از آن را خریداری می‌کنند.

تاج‌های عروس در بازار با نام‌های ملکه ای، فرحی، مرواریدی، ژله ای، سلطنتی، کریستالی، نقره‌ای و ... دیده می‌شوند و قیمتشان هم از۲۲۰ هزارتومان تا ۷۰ میلیون تومان متفاوت است. گران‌ترین تاج‌های عروس مربوط به نمونه‌های از جنس طلای ۱۸ عیار با وزن‌های ۴۰ گرم به بالاست که بیشتر عروس‌های پولدار می‌پسندند.

۲ کلام حرف حساب هم از خواهر عروس!

تا زمانی که خودرو مسافربری آنلاین بیاید و من را به آن سوی شهر برساند، سر صحبت را با خانم ۴۰ ساله‌ای که همراه عروس و داماد به فروشگاه لباس‌عروس آمده باز می‌کنم. او که دل پری دارد برخلاف تصورمان، خواهر شوهر نیست، بلکه خواهر عروس است و همراه آن‌ها برای خرید لباس عروس آمده.

او انگار حوصله ندارد و نصفه‌کاره خرید را رها می‌کند و می‌گوید: «خسته شدم از این بروبیا‌های خرید عروسی. دلم می‌خواهد هرچه زودتر عروسی تمام شود و بروند سر زندگی‌شان. ۶ سال است عقد کرده‌اند و هر بار به بهانه‌ای عروسی‌شان عقب می‌افتد. بهشان می‌گویم برای خرج کردن یا باید پشت داشته باشید یا مشت. وقتی هیچ‌کدام را ندارید لاااقل ولخرجی‌تان را کم کنید. جوان هستند و عقلشان به چشمشان است.»

او که از اصرار خواهرش در خرید لباس عروس شکایت دارد، ادامه می‌دهد: «خواهرم حرف‌گوش‌کن نیست! آخر تو فک و فامیل همسر آبرو دارم، شد حرف؟ کسی داشته باشد و ۱۵ میلیون بابت یک لباس عروس ساده بدهد حرفی نیست، اما دست شوهرش خالی است. یکی نیست بگوید حالا لباس هم خریدی، یک بار بیشتر می‌توانی بپوشی؟ باید بگذاری گوشه کمد خاک بخورد. دوره ما در فامیل یکی لباس عروس می‌خرید و ۴ تا عروس دیگر می‌پوشیدند.

حالا سعی می‌کنند از راسته‌ای که فلان دختر فامیل خریده نخرند، نکند مدل لباسشان را قبلاً دیده باشند. همین کار‌ها را می‌کنند که پسر‌ها قید زن گرفتن را می‌زنند!» در همین هنگام خودرو ما از راه می‌رسد و حرف‌ها هم تمام می‌شود، اما در طول راه فکر می‌کنیم که وقتی خدا در قرآنش وعده داده که به خاطر فقر از ازدواج کردن نترسید، چرا بعضی جوان‌ها این‌قدر سرگرم فرعیات ازدواج می‌شوند که اصل زندگی یادشان می‌رود؟!

bato-adv
مجله خواندنی ها
bato-adv
bato-adv
bato-adv
bato-adv
پرطرفدارترین عناوین