عباس عبدی در روزنامه اعتماد نوشت: تورم مواد غذایی با تورم سایر کالاها فرق اساسی دارد. برای مثال اگر پوشاک گران شود، میتوان مصرف پوشاک را کم کرد و پوشاک دست دوم پوشید. ولی کمیت و کیفیت مصرف مواد غذایی را چقدر باید کاهش داد تا دچار کمبود پول نشد؟ کافی است که به تورم مواد غذایی در چند سال اخیر مراجعه کنیم که احتمالا شاخص آن بیش از ۴ یا ۵ برابر شده است.
طبیعی است که فشار این امر برخانوادههای ضعیفتر سنگینتر است و این فشار بازتابی پیدا میکند در نگاه و انتظارات آنان از دولت و موجب اعتراض و بدبینی میشود. ولی نکته جالب این است که برخی مواقع، مشکلات پیش آمده فراتر از برنامههای دولتی رخ میدهد. نه فقط مشکلات، بلکه در برخی موارد پدیدههای مثبت هم فراتر از اراده دولتها رخ میدهد. برای نمونه خشکسالی و ترسالی را میتوان نام برد.
در سال ۹۸ بارانهای فراوانی آمد و اوضاع آب و کشاورزی خوب شد. طبعا این به سود دولت روحانی بود، گرچه دولت او نقشی در اینبارشها نداشت. اینبارشها ابتدای سال بود ولی در پایان سال، ماجرا معکوس شد و کرونا آمد که نه تنها منافع آن بارندگی را بیاثر کرد که وضعیت اقتصادی را چند پله به عقب برد. البته در هر دو مورد عملکرد دولت در مواجهه با پدیده رخ داده، چه در جلوگیری از خسارات سیل و چه در مواجهه با کرونا قابل ارزیابی است.
ولی در هر حال، اصل ماجرا در هر دو مورد خارج از مدیریت و برنامه دولت بوده است. گرانیهای اخیر مواد غذایی به ویژه در زمینه غلات و نان و آرد، روغن، نهادههای دامی و... نیز از همین نوع است. اگرچه نه همه آن ولی، ولی بخش مهمی از این گرانیها ناشی از جنگ اوکراین است. به همین میزان و در کنار آن افزایش شدید قیمت نفت که به سود تولیدکنندگان نفت از جمله ایران است نیز ناشی از این جنگ است و ربطی به سیاستهای دولت ایران ندارد.
پس مشاهده میکنیم که در دولت جدید نیز، همزمان دو پدیده خارج از اراده دولت به وجود آمد که یکی به زیان و دیگری به سود دولت و جامعه است. در جوامع پیشرفته میان اثرات اینگونه مشکلات تمایز قایل میشوند. برای نمونه اروپاییها بر خلاف ما با دو مشکل ناخواسته مواجه شدند، هم گرانی مواد غذایی و هم گرانی سوخت که هر دو محصول جنگ اوکراین است، ولی تاکنون نشنیدهام که رقبای سیاسی در این کشورها، دولتهای خود را در این باره متهم به بیکفایتی کنند.
درباره سایر مسائل اعتراض میکنند، ولی میدانند که مشکل مواد غذایی و سوخت فراتر از رقابتهای سیاسی و حزبی رخ داده است. با این مقدمه باید پرسید که چرا در ایران چنین نیست؟ چرا مخالفان و منتقدان دولت به این نکات اذعان نمیکنند و مشکلات را فارغ از علت آنها متوجه دولت میکنند؟ دو دلیل برای این برخورد وجود دارد.
اول اینکه دولتها نیز حاضر به تفکیک نیستند. در واقع اگر سال پربارشی داشتند، یا به هر علتی قیمت نفت زیاد شد و امکان صادرات نیز راحتتر شد، اینها را جزو کارنامه خود مینویسند و حاضر نیستند بگویند این موارد خارج از اراده و برنامه آنان رخ داده است. دلیل دوم، مهمتر است. آنان هنگامی که خودشان در صف منتقدان دولت قبلی هستند، هیچ علاقهای به تمایزگذاری ندارند و همه مشکلات را متوجه دولت مستقر میکنند، فارغ از اینکه دولت نقشی در آن داشته باشد یا نداشته باشد.
اگر کرونا بیاید یا تحریم شویم، برای آنان فرقی ندارد در هر صورت دولت مقصر است. نتیجه این وضع را که ضعف اقتصادی مردم است، تبدیل به چماقی علیه دولت میکنند. در نهایت روزی که خودشان به این انصاف تحلیلی نیاز دارند از آن بهرهمند نمیشوند. حتی اگر کسی هم بخواهد انصاف به خرج دهد، باز هم میترسد که مبادا نظرش مورد سوءاستفاده قرار گیرد و آن را مستمسکی برای بیتقصیر بودن خود تلقی کنند. از همان دستی که میدهی میگیری؛ توضیح دقیق این ماجراست. آیا میتوان این دور معیوب را قطع کرد؟
سخت است ولی بنده به اندازه سهم محدود خودم اعلام میکنم که بخشی از گرانیهای چند ماه اخیر در مواد غذایی محصول جنگ اوکراین و یک پدیده جهانی است. همچنان که افزایش قیمت انرژی ونفت و امکان صادرات آن نیز خارج از اراده دولت کنونی ایران بوده است. عملکرد این دولت را با توجه به این دو نکته ارزیابی کنیم.