کارشناس مسائل بین الملل نوشت: ناکامی روسیه در جنگ در تحلیل نهایی به نفع ایران است. بهخصوص اینکه اروپا با درکی درست از نقش ایران در تأمین انرژی و ثبات بازار، درصدد حل بحران هستهای و رفع موانع حضور ایران در این بازار است.
جاوید قرباناوغلی در روزنامه شرق نوشت: آنچه را که در اوکراین درحالحاضر در جریان است، چگونه باید تفسیر و تحلیل کرد و چه موضعی در قبال آن اتخاذ کرد؟ پاسخ به این سؤال از آن نظر مهم و تعیینکننده است که براساس شواهد ایران حلوفصل بحران هستهای و مذاکرات احیای برجام را به نتیجه جنگ اوکراین و رویارویی روسیه با غرب به رهبری آمریکا سنجاق کرده و زمان را به نفع خود و امتیازگیری از آمریکا تلقی میکند؛ بنابراین تحلیل دقیق از جنگ اوکراین و نتیجه آن برای همه کشورها به شمول ایران مهم و ارزیابی مبتنی بر دادههای ناصحیح و قرارگرفتن در کنار یکی از دو طرف منازعه خسارتهای جبرانناپذیر را در پی خواهد داشت. بهخصوص اینکه از منظر تاریخی ارزیابی ناصواب دولتمردان وقت در دو جنگ اول و دوم جهانی پیامدهای فاجعهباری برای کشور داشت.
۱- از نظر حقوق بینالملل و به تأیید همه نهادهای بینالمللی تهاجم روسیه به اوکراین که پنجمین ماه خود را پشت سر میگذارد، تجاوز نظامی و توسل به زور برای اشغال سرزمین یک کشور مستقل و دارای حاکمیت است. مجمع عمومی سازمان ملل متحد در اولین روزهای تهاجم، در قطعنامهای که با ۱۴۱ رأی موافق، ۳۵ رأی ممتنع و پنج رأی مخالف به تصویب رسید، حمله روسیه به اوکراین را محکوم کرده و خواستار خروج فوری نیروهای روسیه از اوکراین شد.
فقط چهار کشور سوریه، بلاروس، کره شمالی و اریتره (به اضافه روسیه) به این قطعنامه رأی مخالف دادند؛ بنابراین از نظر بینالمللی در این مهم تردیدی نیست که کشوری با توسل به زور، علیه تمامیت ارضی یک کشور دیگر اقدام نظامی تجاوزکارانه صورت داده و فجایع انسانی در این تخاصم در حال وقوع است. اقدامی که در نتیجه آن، چند ده میلیون نفر نیز با ترک خانه و کاشانه خود، مجبور به مهاجرت اجباری به کشورهای دیگر شدهاند.
۲- مهمترین دلیل روسیه در آغاز جنگ تلاش غرب به رهبری ایالات متحده آمریکا برای گسترش ناتو به شرق و تبدیل اوکراین به پاشنه آشیل مسکو بود. پوتین بارها آمریکا و کشورهای غربی را به نادیدهگرفتن ملاحظات امنیتی روسیه متهم کرده و هدف ارتش روسیه در عملیات ویژه در اوکراین را رفع این تهدیدات عنوان کرده است. در اینکه غرب از چند سال قبل درصدد روی کار آوردن دولتی همسو با خود در کییف، الحاق این کشور به پیمان ناتو و گسترش پیمان نظامی غرب به مرزهای روسیه است، تردیدی وجود ندارد؛ اما سؤالی که پس از گذشت پنج ماه از جنگ مطرح است، این است که آیا ممانعت از چنین کاری در گرو تهاجم و اشغال اوکراین بود؟ بهخصوص اینکه برخلاف ارزیابی اولیه پوتین هیچ افق روشنی برای پیروزی ارتش روسیه وجود ندارد و غرب بدون ورود مستقیم در جنگ، پیشرفتهترین تجهیزات نظامی را برای طولانیترکردن جنگ و فرسایش ارتش و اقتصاد روسیه در اختیار اوکراین قرار میدهد.
مضافا اینکه در پرتو جنگ اوکراین و برخلاف استراتژی مسکو، سوئد و فنلاند در آستانه الحاق به ناتو قرار دارند، اختلافات اروپا با آمریکا به دلیل نگرانی قاره سبز کنار گذاشته شده و هژمونی آمریکا در حال گسترش به این قاره است.
۳- موضع ایران از زمان آغاز تهاجم نظامی روسیه، با افتوخیزهایی روبهرو بوده است. در اولین موضع رسمی «ضمن تحریکآمیز دانستن اقدامات ناتو، بر راهحل سیاسی و گفتگو برای حلوفصل بحران تأکید کرد». درواقع موضع اولیه ایران که بارها از زبان وزیر خارجه و سخنگوی آن وزارت بیان شد، بر سه اصل استوار بود:
- با گسترش ناتو و دخالتهای غرب در روابط دو همسایه مخالف است.
- جنگ را راهحلی برای مشکلات میان کشورها نمیبیند و خواستار توقف درگیریهای خشونتآمیز از جانب تمام طرفهاست.
- تحریم یا محاصره اقتصادی که از سوی کشورهای غربی دنبال میشود، کمکی در حل مشکلات فعلی و پایان درگیریها نیست.
این رویکرد موضعی قابل دفاع در مجامع بینالمللی است. کمااینکه با وجود تصویب قطعنامه با اکثریت چشمگیر، تعداد معتنابهی از کشورهای جهان مانند ایران ترجیح دادند با رأی ممتنع یا غیبت در رأیگیری، بیطرفی خود را در جنگ اعلام کنند. درواقع دستگاه دیپلماسی کشور از آغاز بحران تلاش کرده به اوکراین اطمینان دهد که «حامی هیچیک از طرفهای جنگ نیست و از حل مناقشه از طریق مذاکره و گفتگو دفاع میکند».
رئیس دستگاه دیپلماسی کشور در اقدامی که مؤید برداشت فوقالذکر است، در تماس تلفنی با همتای اوکراینی خود ترجیعبند اصلی نظام را اینگونه بیان کرد: «همانطور که از ابتدای بحران اعلام کردهایم، ما مخالف جنگ ... ازجمله جنگ اوکراین هستیم... سیاست اعمالی ما نیز منطبق بر همین اصل بوده و مخالف هرگونه اقدامی که منجر به ادامه و تشدید درگیریها شود، هستیم». امیرعبداللهیان ادعاهای مقامهای آمریکایی را اتهام خواند و افزود: «نباید اجازه دهیم که اتهامات دیگران، روابط دوستانه تهران و کییف را خدشهدار کند». با وجود این مواضع نسبتا متوازن، به نظر میرسد تحولات جنگ اوکراین و تلاش مسکو در یارگیری دیپلماتیک از میان کشورها، ایران را از موضع بیطرفی دور و اندکی به سمت مسکو متمایل کرده.
۴- روابط تهران-مسکو که در چند سال اخیر با تحولات شگرفی روبهرو شده، ایران را خواسته و ناخواسته به یکی از متحدان روسیه تبدیل کرده است. این تحول در وهله اول ریشه در عامل نظری نگاه ایران به غرب و بهویژه آمریکا دارد که با وجود گذشت بیش از چهار دهه و دگرگونی در مناسبات بینالمللی همچنان در بر پاشنه «دشمن» انگاشتن آمریکا میچرخد. عامل تأثیرگذار دیگر مناقشه هستهای است که در دو دهه گذشته روابط ایران با جهان به آن گره خورده و تأثیرات مهمی بر اقتصاد و توسعه ایران داشته است.
ایران بر این باور است که نگاه به شرق درواقع با هدف خنثیکردن یا کاهش تأثیرات تحریمهایی است که آمریکا به بهانه پرونده هستهای به ایران تحمیل کرده است. ظاهرا ایران به این جمعبندی رسیده که روسیه برنده نهایی است و جنگ اوکراین تغییرات وسیعی را در مناسبات بینالمللی در پی داشته و پایههای نظم نوین جهان را پیریزی خواهد کرد. تحول در مواضع ایران و خروج از ریل بیطرفی و قرارگرفتن در کنار روسیه بر مبنای چنین تحلیلی است. به نظر میرسد اولویت در بحران اوکراین، تحلیل یکسان و اتخاذ موضع واحد از سوی کشور است ولو اینکه درنهایت تصمیمگیران به این نتیجه برسند که در بحران اوکراین جانب روسیه را بگیرند که قطعا به ضرر ایران است.
۵- برخلاف این تحلیل، واقعیتهای جنگ اوکراین در جهتی مغایر با این برداشت ایران از نتیجه جنگ در جریان است. غرب روسیه را در باتلاق اوکراین به دام انداخته و تا از پای افتادن روسیه آن را ادامه خواهد داد. پوتین با تصور جنگ یکهفتهای و اشغال کییف ارتش خود را وارد اوکراین کرد. پس از گذشت حدود شش ماه دومین قدرت بزرگ نظامی جهان نتوانسته شرق اوکراین را به طور کامل به تصرف درآورد و اتصال زمینی به کریمه را تکمیل کند. تسلیحات پیشرفته غرب ضربات سهمگینی را به ارتش روسیه وارد میکند. آمریکا اینک با استفاده از منابع و امکانات همپیمانان اروپایی، جنگ را به صورت نیابتی مدیریت میکند. پوتین با تصور «زمستان تعیینکننده» جنگ را ادامه میدهد.
پیشبینی اینکه در زمستان شاهد چه تحولاتی خواهیم بود اندکی دشوار است؛ ولی بعید به نظر میرسد که حتی در صورت تشدید بحران انرژی در اروپا و استمرار رکود اقتصادی و فشار تورمی، غرب پروژه مهار روسیه از طریق دام اوکراین را ناتمام بگذارد. شواهد میدانی از ناکامی روسیه در دستیابی به اهداف خود در جنگ حکایت میکند. ارتش روسیه خسارات سنگینی متحمل شده و با اینکه آمار رسمی از سوی کرملین منتشر نمیشود، براساس گمانهزنیهای غربی روسیه علاوه بر خسارات سنگین لجستیکی، قریب به ۷۰ هزار سرباز خود را از دست داده است. این رقم در صورت صحت پوتین را در داخل با معضلات جدی روبهرو خواهد کرد.
۶- ناکامی روسیه در جنگ در تحلیل نهایی به نفع ایران است. بهخصوص اینکه اروپا با درکی درست از نقش ایران در تأمین انرژی و ثبات بازار، درصدد حل بحران هستهای و رفع موانع حضور ایران در این بازار است. موضوعی که روسیه با آن مخالف است و احتمالا اقبال روسیه به سمت ایران با هدف تأثیرگذاری بر تصمیم تهران در مطالبه حداکثری در مذاکرات و گرفتن امتیازات بیشتر از آمریکاست که میتواند توافق را تا زمان مشخصشدن نتیجه جنگ اوکراین به تعویق بیندازد.
هرچند از منظر استراتژیک، تضعیف روسیه در عرصه بینالمللی نیز به صلاح ایران نیست و موجب تثبیت هژمونی آمریکا در سطح جهان، وابستگی بیشتر اروپا به این کشور خواهد شد. مصلحت ایران در اتخاذ موضع بیطرفی در جنگ اوکراین، تلاش برای پایان جنگ و برقراری روابطی دوستانه و مبتنی بر احترام متقابل و منافع مشترک با همسایه شمالی است که قدرت مانور ایران در برابر غرب را نیز افزایش میدهد. قبلا نوشتم که ایران با استفاده از شرایط کنونی باید در برقراری روابط با اروپا و آمریکا سیاستی کاملا مستقل از روسیه در پیش گیرد. توافق هستهای را به پایان برساند و با رهایی از چنبره تحریمها، جذب سرمایه خارجی در حوزه انرژی، حضور خود در بازار را تثبیت کند.
در اینکه روسیه گرفتار در جنگ، در راستای مقابله با غرب موافق نهاییشدن توافق هستهای نیست و ترجیح میدهد وضعیت بلاتکلیفی در مذاکرات ادامه یابد، تردید نمیتوان کرد. در نگاه کرملین، توافق هستهای به معنای روانهشدن نفت ایران به بازارهای جهانی و احتمال توافق اروپا با ایران برای تأمین بخشی از گاز مورد نیاز از طریق ایران است که همواره خط قرمز کرملین بوده است. از نظر سیاسی دستیابی به توافق، آسودگی خیال غرب و بهخصوص آمریکا از یک بحران و تمرکز بیشتر بر بحران اوکراین و چین است.