بازی را آنقدر به ابتذال کشاندند که حتی مردم آسیبدیده را وجهالمصالحه بازی سیاسی قرار دادند. سیل فرو خواهد نشست و نوبت ارزیابی رفتار ناجوانمردانه سیاسیون با سیلزدگان رو خواهد آمد. آن وقت است که جاروکردن تتمه اعتبار و جایگاه سیاسیون نزد افکارعمومی کلید خواهد خورد.
محمد مهاجری در روزنامه اعتماد نوشت: سیل جاریشده، دهها قربانی گرفته، عدهای مفقود شدهاند، اراضی کشاورزی زیادی خراب شده، خانهها و مغازههایی ویران گردیده و خسارتهای هنگفتی بهبار آمده است. اکثر رسانهها گرچه خبرهای این اتفاق تلخ را پوشش میدهند، اما دغدغهشان نه سوگوارشدن خانوادههای ماتمزده است، نه آن کسانی که بهخاطر از دست دادن زندگیشان مبهوتند.
از نظر این رسانهها، مهم این است که فلان نماینده مجلس یا بهمان شهردار، چرا به جای پوتین کفش پوشیده یا چرا عکس یادگاری گرفته؟ یا اینکه رییسجمهور در فلان روستا حاضر شده و به حرف سیلزدهای که پیکر برادرش مدفون شده گوش داده. یا رسانه دیگری میپرسد که فرق این دولت و دولت قبل را دیدید؟ این دولتیها جهادگرند و، اما دولت قبل استاندارش در اوج سیل در خارج از کشور بود و یادشان میرود که همان استاندار غایب در بحبوحه سیل، هم الان از سوی شهردار جهادی تهران ـ آقای زاکانی ـ به ریاست هیاتمدیره مترو منصوب شده.
برای عدهای هم این دغدغه مطرح است که مثلاً رییسجمهور قبل در جریان فلان سیل در کیش بود (بعضیها هم میگویند قشم بود) و انگار نه انگار که سیل ۹۸ که بسیار گستردهتر از امسال بود تلفات کمتری داشت. این کشمکشها، چه سودی برای سیلزدهها دارد؟ من و شما اگر جای آن سیلزدهها باشیم و این مطالب را در رسانههای موافق و مخالف دولت بخوانیم چه احساسی پیدا میکنیم؟ به اصولگراها میگوییم آفرین و صد بارکالله که مشت قبلیها را باز کردید؟ یا به اصلاحطلبها میگوییم احسنت که بیلیاقتی مدیران فعلی را به رخشان کشیدید؟
تا چند سال قبل، وقتی یک سانحه طبیعی پیش میآمد، دعواهای جناحی ولو بهصورت موقت، متوقف میشد. همه آستین بالا میزدند که غصهای از مردم آسیبزده کم کنند و به یاریشان بشتابند. بیتوجه به اینکه دولت وارد صحنه میشود یا نه، خودشان وسط میدان حضور مییافتند و در بسیاری از موارد تا قبل از رسیدن نیروهای امدادی حکومتی، دست به کار میشدند و با امکانات اندکشان هرچه میتوانستند انجام میدادند.
روحیه جوانمردی و حس تعاون، کار خودش را میکرد و گهگاه مردم خودشان روانه منطقه حادثهدیده میشدند. گاهی برخی چهرههای ورزشی و هنری ورود میکردند و بهخاطر اعتمادی که شهروندان به آنها داشتند اعانههای مردمی را جمعآوری و ارسال میکردند. متأسفانه در سالهای اخیر بهخصوص زلزله کرمانشاه برای همین چهرهها حاشیه ساختند و یکی از مهمترین گروههای قابل اعتماد جامعه را از صحنه حذف کردند.
در واقع، بازی را آنقدر به ابتذال کشاندند که حتی مردم آسیبدیده را وجهالمصالحه بازی سیاسی قرار دادند. سیل فرو خواهد نشست و نوبت ارزیابی رفتار ناجوانمردانه سیاسیون با سیلزدگان رو خواهد آمد. آن وقت است که جاروکردن تتمه اعتبار و جایگاه سیاسیون نزد افکارعمومی کلید خواهد خورد.