ماجرای ساختن تکیه دولت، تعزیههای باشکوهی که در دوران ناصرالدین شاه در آن برگزار میشد و اینکه آیا شاه قاجار بعد از مسافرت به اروپا و الگوگیری از تماشاخانه آلبرت هال لندن دستور آن را صادر کرده است؛ از مباحث جذاب تاریخ دو قرن گذشته است.
به گزارش ایرنا، با افزایش جمعیت تهران و اشتیاق عامه مردم و اعیان و اشراف به تعزیه و علاقه شدید ناصرالدین شاه به داشتن یک بنای عالی و مناسب برای برگزاری تعزیههای دولتی و درباری، دیگر تکیه دولت قدیم (تکیه حاج میرزا آقاسی) گنجایش جا دادن انبوه تماشاگران تهرانی را نداشت و محل مناسبی برای برپایی مراسم تعزیه نبود.
از این رو ناصر الدین شاه در سال ۱۲۸۳ هجری قمری به دوستعلی خان معیرالممالک دستور داد تا همراه ساخت کاخ شمسالعماره تکیه بزرگی هم در کنار آن بنا کند. معیر الممالک از همان زمان دست به کار شد و هنرمندان و معماران مشهور تهران را برای این کار گرد آورد.
اگر چه ظاهرا چند سال طول میکشد تا تزیینات داخلی و بخشهای فرعی آماده شود و نخستین تعزیهای که در تکیه دولت برگزار میشود از سال ۱۲۹۳ هجری قمری به بعد است که تعزیهخوانی در این تکیه باشکوه و جلال خاص آغاز شده است.
این تعزیهها تا سال مرگ ناصر الدین شاه (۱۳۱۳ هجری قمری) ادامه داشت و سال به سال بر شکوه و جلال و تجمل تشریفات آن افزوده میشد و پس از او تا زمان محمدعلی شاه و حتی احمدشاه اگر چه تعزیهخوانیهای تکیه دولت به روال گذشته همچنان ادامه یافت؛ اما شکوه و جلال و زرق وبرق تعزیهخوانیهای دوره ناصری را نداشت.
عبدالله مستوفی در شرح زندگانی من (جلد یک صفحه ۲۸۸) نوشته: «.. ناصرالدین شاه که از همه چیز وسیله تفریح میتراشید، در این کار هم سعی فراوان خرج داد و شبیه خوانی را وسیله اظهار تجمل و نمایش شکوه و جلال سلطنتش کرد...»
تکیه دولت با حضور مردم
به طور کلی تعزیهها در دوره قاجار در تکیهها برگزار میشد؛ به جز تعزیهخوانیهای عمومی که بانیان آن بیشتر اهالی محل بودند و هر خانواده به حد توانایی خود با رضایت و رغبت برای آن پول پرداخت میکرد، تعزیهخوانیهای دولتی هم به دو صورت تعزیه خوانیهای دولتی یا درباری و سلطنتی پایتخت و تعزیههای دولتی شهرها و ایالات برگزار میشد.
اعتمادالسلطنه درباره مخارج دولتی و غیردولتی در اواسط عهد ناصری مینویسد: «از طرف دولت روز افزون چه در تهران و چه در سایر بلاد بیش از ۵۰ هزار تومان از عین مالیات به مخارج تعزیهداری میرسد و البته در تمام اقطار ایران در این ماه (محرم و صفر) تقریبا یک کرور تومان قند و چای به مصارف روضه الشهدا خوانی میرسد.»
البته ناصرالدین شاه علاوه بر تعزیهخوانیهای معمول تکیه دولت در مسافرتهای خود نیز دستور میداد که برایش تعزیه بخوانند که هزینههای آن را نیز باید حساب کرد.
مزد تعزیه خوانان تکیه دولت بیش از مزد تعزیه خوانان دیگر بود. مزد تعزیهخوانان بر اساس هنرمندی و سابقه تعزیهخوان و اهمیت نقشها تعیین میشد. بیشترین مزدها را شهادتخوانها، امامخوان، شبیه حضرت زینب و شمرخوان و تختخوان دریافت میکرد.
کنت جوزف آرتور دو گوبینو (Joseph Arthur de Gobineau) نخستینبار در سال ۱۸۵۵ یعنی درست زمانیکه تازه ۹ سال بود ناصرالدین شاه بر اریکه سلطنت تکیه زده بود، خود را با کشتی به ساحل بوشهر رساند و از آنجا راهی نقاط مرکزی ایران از جمله پایتخت شد.
سهسال در ایران ماند که بخشی از آن دبیر اول و نیمه دوم این مدت کاردار سفارت فرانسه در تهران بود. او همچنین سه سال بعد، از ناپلئون سوم، امپراتور فرانسه دوباره مأموریت یافت تا در جایگاه کاردار فرانسه راهی ایران شود که تا سال ۱۸۶۳ تداوم یافت.
او مینویسد: «خواننده خوشصدا بیش از دیگر اعضای دسته درآمد دارد، زیرا عایدی به تناسب قریحه و استعداد تقسیم میشود. مثلا درآمد پسربچه چهارده پانزدهسالهای که مردم صدایش را به ویژه دوست دارند و از اشتهار کلانی برخوردار است، در دهه محرم بر ۲۵۰ تا ۳۰۰ تومان، (۲۹۰۰ تا ۳۴۰۰ فرانک) میشود که عایدی خوبی است.»
دوگلاس اسلادن نویسنده انگلیسی که شرح یک مجلس تعزیه را از زبان دولوری، ایلچی فرانسه دربار مظفرالدین شاه نقل میکند، میگوید: «جوان اصفهانی خوشصدا که در تعزیه شبیه قاسم (برادرزاده امامحسین) شده بود، برای تعزیهخوانیهای ۱۰ روزه اول محرم، در حدود ۴۰۰ تومان گرفت.» که نسبت به آن زمان مبلغ کلانی است.
تابوت ناصرالدینشاه پیش از خاکسپاری در حرم شاه عبدالعظیم، در ایوان ویژه شاه «تکیه دولت» قرار داشت
در مرکز تکیه دولت، سکوئی دایره شکل به قطر تقریبی ۹.۵ متر و ارتفاع یک متر، که از سنگ منقوش به قاب و شمسه ساخته شده بود، قرار داشت که سطح آن با آجر، فرش شده و در چهار طرف آن نیز پلههایی درنظر گرفته شده بود.
این سکو تخت نامیده میشد و شبیهخوانان تعزیهها از پلههای چهار طرف آن بالا میرفتند و نسخههای مختلف تعزیه را اجرا میکردند. اطراف این سکو نیز راهی ایجاد شده بود به عرض تقریبی شش متر تا دستههای عزاداری، سوارهها، موزیکچیها، فیلها، شترها و درشکهها از این طریق وارد شده و پس از گردش و اجرای مراسم مخصوص به خود، از این راه نیز خارج شوند.
در تکیه دولت، یک منبر بزرگ از سنگ مرمر وجود داشته که برخی معتقدند ۲۰ پله و برخی دیگر معتقدند ۱۴ پله داشته که بلندای آن حدود ارتفاع یک طبقه از «تکیه دولت» بوده است. این منبر به سفارش معیرالممالک در شهر یزد ساخته شده که آن را در زمان انقلاب مشروطه از تکیه دولت خارج میکنند و در میدان توپخانه سابق (میدان امام خمینی ره) قرار میدهند و شیخ فضل اللّه نوری روی آن سخنرانی میکند.
در مقابل این ایوان، در انتهای صحن تکیه، منبری از سنگ مرمر با چهار پله روی سکوی مرتفعی قرار داشت که قبل از شروع تعزیه چند واعظ بر آن وعظ کرده و مردم را برای مشاهده وقایع تعزیه آماده میکردند.
جعفر شهری در صفحه ۱۱۴ کتاب طهران قدیم چنین نوشته: چادر این تکیه نیز به نسبت مکان خود از بزرگترین و پرشکوهترین پوشها بود که بر اسکلت آهنی آن استوار میشد؛ چه، سقف و پوش سلطانی به حساب میآمد که سایه بر سر ظلالله میافکند، همراه نقشهایی از شیر و پلنگ و طاووس و مرغ و گل و گلدان و شیرهای شمشیر به دست و خورشید به پشت، همراه با نواردوزیهای قشنگ که هر بینندهای را مجذوب میکرد.
در مرکز سقف تکیه دولت، یک چهل چراغ آویخته شده بود. از سوی دیگر چهلچراغها و قندیلها و لالههایی نیز وجود داشتند که بیش از پنجهزار شمع در آنها روشن میشد و با استفاده از شمعدانهای چند شاخه و دیوارکوبها و چلچراغها و شمع ها، نورپردازی چشمگیری به وجود میآمد که حال و هوای ویژهای به این بنا میداد.
برای روشنایی صحن و سکوی تکیه دولت، که بر آن مراسم تعزیه اجرا میشد، از چهار چراغ گاز استفاده میشد و برای جلوگیری از اختلال دید تماشاچیانی که در طبقات فوقانی قرار داشتند، به جای حباب از چهار چتر که بالای آن میبستند، استفاده میکردند.
در سال ۱۲۶۳ هجری قمری، به دستور ناصرالدین شاه قاجار نخستین مولد برق به ایران وارد شد و به منظور روشنایی دربار و تکیه دولت مورد استفاده قرار گرفت. از این پس در اطرف تخت تکیه دولت شش چراغ برق بزرگ آویخته میشد تا روشنایی لازم را تامین کند.
تعزیهخوانی دربار از اول محرم یا یک روز مانده به آن شروع میشد و تا دهم یا گاهی تا دوازدهم و چهاردهم ادامه داشت و معمولا دو نوبت روز و شب برگزار میشد؛ ناصرالدیدن شاه معمولا از روز دوم یا سوم محرم به تکیه میآمد و در جایگاه مخصوص خود که پرده زنبوری آبی یا مشکی در جلویش آویخته بود، مینشست. بانیان مجالس تعزیههای تکیه دولت رجال بودند که هر کدام هزینه برگزاری چند روز تعزیه را برعهده میگرفتند.
برگزاری تعزیه در تکیه دولت بعد از ناصرالدین شاه چند سالی کمفروغ بود، اما در سال ۱۳۲۳ هجری قمری به دستور مظفرالدینشاه سقف تکیه دولت ساخته شد و بار دیگر تعزیهخوانی از اول محرم و با تشریفات در آنجا برپا شد و تا زمان احمدشاه نیز کم و بیش ادامه داشت.
تکیه دولت در سال ۱۳۲۵ برای ساخت این ساختمان بانک ملی شعبه سبزه میدان ویران شد
تعزیه در تکیه دولت تا اواخر دوره قاجاریه به صورت مداوم برگزار میشد، اما با انقلاب مشروطه و پرداختن مردم به امور سیاسی و اجتماعی، مراسم شبیهخوانی در این تکیه دیگر برگزار نشد و اوایل سلطنت پهلوی اول آرام آرام رو به تعطیلی رفت.
پهلوی اول معتقد بود در صورتی که اروپاییها حرکات تعزیه را مشاهده کنند، به حساب خشونت گذاشته میشود؛ بنابراین همهگونه تظاهرات مذهبی ممنوع شد که آسیب فراوانی به این هنر آیینی زد. در چند دهه دوره پهلوی این آیین به صورت سیار و پراکنده در شهرهای مختلف برگزار میشد.
تکیه دولت، بعد از دوران مشروطه، سالها متروک و نیمه مخروبه بود تا اینکه در سال ۱۳۲۵ خورشیدی به دستور عبدالحسین هژیر (وزیر دارایی دولت وقت) و به منظور ساخت بانک ملی شعبه سبزه میدان (میدان ۱۵ خرداد)، تخریب و بخش اعظم این بنا، برای ساخت این بانک استفاده شد؛ بانکی که شاید بسیاری از کسانی که هر روز وارد آن میشوند و یا از مقابل این بانک بزرگ و چشمنواز عبور میکنند، آگاهی نداشته باشند که این مکان در روزگار گذشته شاهد حضور ۲۰ هزار تماشاگر تعزیه و عزاداران سالار شهیدان، امام حسین (ع) بوده است.