حشمت الله فلاخت پیشه نماینده پیشین مجلس در باره برجام گفتگو کرده است.
بخشهایی از مصاحبه او را با روزنامه شرق میخوانید.
به نظر شما آینده مذاکرات برجام در شرایط ابهام گونه و مبتنی بر گمانهزنی چگونه رقم خواهد خورد و دوگانگی در اطلاعرسانی و فرصتسوزی چه پیامدی برای ایران خواهد داشت؟
به نظر من در طول ۱۵ ماه گذشته دو طرف ایران و آمریکا تا این حد به هم نزدیک نشده بودند و تحولات نشان میدهد که عزم سیاسی در دو طرف برای امضای توافق شکل گرفته است. منتهی ایران به دلایل تاریخی و آمریکا به دلیل فشارهایی که در داخل از سوی نومحافظه کاران و متحدان منطقهای در خاورمیانه، باعث شده تا حدودی با تردید موضوع دنبال شود. وگرنه براساس زمانی که اتحادیه اروپا داده است حداقل ظرف چند روز آینده باید طرفین موضع شان در متن پیشنهادی اتحادیه اروپا مشخص شود.
تیم هستهای ایران قاعده «یا همه یا هیچ» را که برای توافق شکل داد که آن از ابتدا یک قاعده غیردیپلماتیک بود و باعث شد که آسیب آن فقط به ایران وارد شد. چرا که اگر یک سیاست گام به گام در پیش گرفته میشد حداقل ایران میتوانست نفت خودش را صادر کند و بتدریج مشکلات حل شوند. اما این قاعده «همه یا هیچ» ۱۵ ماه باعث شد که عملا ایران ازدستاوردهای هستهای محروم شود و هیچ تضمینی به اندازه زمان نمیتواند به ریشه دار شدن یک قرارداد کمک کند. یعنی اگر زودتر توافق امضا میشد در طول زمان به حدی ریشه میدواند که حتی اگر شخصی مانند دونالد ترامپ روی کار میآمد نمیتوانست دستاورد چهارساله را ریشه کن کند. البته فرصت سوزی اول را بایدن صورت داد و بعد از آن طرفین. هر چند برخی بازیگران و اعضای برجام نیز به سودشان بود که توافقی صورت نگیرد که این فرصت سوزیها ادامه پیدا کرد.
در حال حاضر تحولات نشان میدهد که دو طرف خیلی به هم نزدیک شده اند. اگر آمریکاییها آن نگاه منفی همیشگی خود را کنار بگذراند که همان نگاه مبتنی بر نیت خوانی است و از سوی دیگر طرف ایرانی هم منافع ملی را در دستور کار خود قرار بدهد به عقیده من امکان توافق وجود دارد.
درواقع نیتخوانی آمریکاییها از این نظر آسیبپذیر است که به عنوان مثال همین ادعاهای پادمانی که مطرح میکنند مربوط به یکسری ادعاهای قبل از سال ۲۰۰۳ است؛ مبنی بر اینکه ایران انحرافاتی به سمت استفاده نظامی از برنامه هستهای داشته و جالب این است که کل آلودگی سوختی که در آنجا هم دیده شده به هیچ وجه بالای ۵ درصد نیست. اما همین نیتخوانی که آمریکاییها به شدت از آن متاثر هستند باعث شده که موضوع پادمانی کماکان به عنوان یک مانع مطرح شود. با این حال من معتقدم به حدی روابط ایران و آژانس ریشهدار است و سابقه بازرسیهای صادقانه داشته که میشود این موضوع را قبل از نشست ماه آینده شورای حکام آژانس حل کرد.
موضوع بعدی که خیلی حساستر و و البته مهمتر است درواقع تضمینی است که آمریکاییها برای مناسبات اقتصادی و یا بهره گیری ایران از اقتصاد بعد از تحریم، باید بدهند. تجربه برجام نشان داد که به رغم اینکه این توافقنامه امضا شد و ۹۱۵ تحریم از ۱۲۴۸ برداشته شد، اما در بسیاری از موارد تحریمهای ثانویه که در امور مالی و سوئیفت و ... شکل گرفت باعث شد که عملا ایران از بخشی از مزایای تحریمزدایی محروم شود.
درواقع از زمان احیای مذاکرات یکی از مسائلی که در دستور کار دیپلماتها در دولت حسن روحانی در گذشته و دولت رییسی در حال حاضر قرار گرفته، همین بحث رفع تحریمها است. در حال حاضر مقرر شده که یک تضمین کلی داده شود، اما به نظر من باز هم این تضمین به اندازه «زمان» مهم نیست.
یعنی اگر سال گذشته توافق امضا شده بود الان از نظر زمانی در بسیاری از توافقات و قراردادها پیش رفته بودیم و امروز این امر میتواند بخشی از مشکل را حل کند؛ بنابراین اگر تحریمهای ثانویه آمریکا مانع اجرای قراردادهای بعد از برجام نشود میتوان با سرعت بیشتری مناسبات اقتصادی ایران را نسبت به زمان برجام، پیش برد. پس این خودش میتواند بخشی از مشکل تضمین را حل کند. اینها مواردی است که اتحادیه اروپا معتقد است که در متن پیشنهادی دیده شده است.
انتقادهای زیادی در رابطه با تیم رسانهای دولت و مشخصا دستگاه دیپلماسی در قبال مذاکرات برجام و نتایج آن تا به امروز وجود دارد و اکثر منتقدان بر این باورند که مردم و البته مجلس نادیده گرفته شده، شما عملکرد دولت و تیم اطلاعرسانی در رابطه با مذاکرات هستهای چگونه ارزیابی میکنید؟
متاسفانه تیم رسانهای دولت در رابطه با برجام همین قاعده «همه یا هیچ» را دنبال میکند که قاعدتا فضای رسانهای را مملو از گمانهزنی میکند. حتی کسانی که در این رابطه اعلام تحلیل و نظر میکنند کسانی هستند که بیشتر اخبارشان را از طرفهای غیرایرانی برجام میگیرند. درواقع طرفهای ایرانی یکسری بحثهای کلی را مطرح میکنند. افرادی که ما میبینیم از طرف روزنامههای غیر مرتبط مانند وال استریت ژورنال یا رویترز و ... به اخباری دست پیدا کرده که در نهایت منجر به تحلیلهایی از سوی آنها میشود.
کسانی که در طول ۱۵ ماه گذشته فرصت را از دست دادند باید برای مردم و جامعه توضیح دادند که در مقابل چه دستاوردهایی این فرصتسوزی شکل گرفت. به نظر من دستاورها، ارزش این ۱۵ ماه فرصتسوزی را نداشت، بویژه در زمانهای که به شدت به انرژی ایران نیاز بود. با این وجود همین الان هم معتقدم که اگر در شورای امنیت ملی قرار بر پذیرش برجام بود، باید استقبال کرد. به هر حال در هر شرایطی تنشزادیی بهتر از تنش است. الان فرصتهایی روبه روی کشور وجود دارد که اگر قرار بر تصمیم به پذیرش برجام باشد نباید با نگاه جناحی به سمت تخریب آن رفت، بلکه باید پذیرفت که یک اقدام تنش زدایانه شکل گرفته که کشور و دنیا به آن نیاز دارد.
درواقع این «زمان» است که ضامن معادلات سیاسی بین دولتهاست. ۱۵ ماه متاسفانه فرصتسوزی شده و الان هیچ تضمینی به اندازه آن تضمین زمانی، وجود ندارد. اما بعضا اخباری که گاهی از سمت اعضا یا مشاوران تیم مداکره کننده به گوش میرسد و یا اعلام میکنند، این است که یکی از دستاوردهای آنها «تضمین» است؛ که امیداریم همینطور هم باشد. اما باز هم تاکید میکنم این تضمین که همراه یکسری عبارات کلی است، زمانی عملیاتی خواهد شد که آمریکاییها موانع گذشته را بردارند.
برای مثال ایران بعد از برجام ۷۰ میلیارد یورو توافقنامه فقط با شرکتها و کشورهای اروپایی منعقد کرد. اما در مرجله اجرای موافقتنامهها، ایران با امری به نام تحریمهای ثانویه آمریکا مواجه شد، که عمدتا در زمینه بانکی، مالی، انتقال فناوری و ... شکل گرفته بود. این باعث شد که دولت گذشته ایران نتواند بخشی از ثمرات تعلیق تحریمها در زمان برجام را ببیند. اگر آمریکاییها همین تضمین را بدهند که موافقتنامهها، مناسبات اقتصادی و فروش نفت و بازگشت پولی ایران شامل تحریمهای ثانویه نشود، آن موقع میتوان در طول دو سال آینده به اندازه چند سال گذشته دستاورد داشته باشیم.