bato-adv
کد خبر: ۵۷۵۰۹۶
توصیه عجیب میدل ایست مانیتور به رهبران عرب:

اتحادیه عرب را هر چه سریع‌تر تعطیل کنید!

اتحادیه عرب را هر چه سریع‌تر تعطیل کنید!
«با توجه به اثبات ناکارآمدیِ فزاینده اتحادیه عرب، توجهات نه به محتوا و نتایج جلسات این اتحادیه، بلکه به نکات بی اهمیتی نظیر اینکه که چه کسی در جلسات این اتحادیه شرکت می‌کند و چه کسی غایب است معطوف شده است. در این راستا، اینکه چه تعداد از رهبران و مقام‌های سیاسی در جلسات اتحادیه عرب شرکت کنند، معیار تشخیص موفقیت یا ناکامی آن‌ها است. از این منظر، حضور رهبران کشور‌های ثروتمند عربی در جلسات اتحادیه عرب نمادی از موفقیت و پیروزی این نشست‌ها است و وقوع مساله‌ای خلاف این موضوع، به مثابه شکست و تحقیر برای نشست‌های مذکور و کشور میزبان آن‌ها قلمداد می‌شود.»
تاریخ انتشار: ۱۱:۱۴ - ۲۶ شهريور ۱۴۰۱

فرارو-پایگاه خبری "میدل ایست مانیتور" در گزارشی ضمن اشاره به دلایل متعدد ناکارآمدی و غیرمفید بودنِ تداوم فعالیت‌های اتحادیه عرب، به طور خاص به این نکته اشاره می‌کند که رهبران عربی باید هر چه سریع درِ این اتحادیه را به دلیل آنکه صرفا به مکانی برای رقابت‌های بی نتیجه میان کشور‌های ثروتمند عربی و یارگیری آن‌ها از میان دولت‌های ضعیف عربی تبدیل شده، گِل بگیرند.

در واقع این اتحادیه به جای ایجاد اتحاد میان اعراب، عملا به عامل شکاف میان آن‌ها تبدیل شده و کشور‌های میزبانِ نشست‌های این اتحادیه نیز مدام باید نگران مسائل بی اهمیتی نظیر اینکه در سالن جلسات، کدام فرد کنارِ چه کسی بنشیند و غیره باشند. جالب اینکه اندک بی دقتی از جانبِ برگزار کنندگان مراسم در این رابطه می‌تواند به بحران‌های شدید دیپلماتیک نیز ختم شود.

پایگاه خبری میدل ایست مانیتور در این رابطه می‌نویسد: «به نظر می‌رسد که دیگر هیچ نکته و مزیتی در میزبانی و برگزاری جلسات اتحادیه عرب وجود ندارد. جلسات اتحادیه عرب در سال‌های اخیر به پدیده‌هایی شرم‌آور برای کشور‌های میزبان آن‌ها و همچنین روسای جمهور و رهبرانی که در آن‌ها شرکت کرده اند، تبدیل شده است.

به گزارش فرارو، دلیل اصلی این مساله نیز ریشه در تنش‌ها و بحران‌هایی دارد که در میان کشور‌های مختلف عربی به موضوعاتی رایج و عادی تبدیل شده اند. در عین حال، باید نقش برخی مولفه‌های منطقه‌ای و بین‌المللی را نیز در این رابطه مد نظر داشت. موضوعی که عملا سطح کنشگری‌های موثرِ جهان عرب را تا حد زیادی کاهش داده است.

در این راستا، بسیاری بر این باورند که به نفع الجزایر است اگر از میزبانیِ نشست آتی اتحادیه عرب که قرار است در اول نوامبر سال جاری میلادی برگزار شود، انصراف دهد. اگر این اتفاق بیفتد، این مساله یک ناکامی و یا شکست دیپلماتیک نخواهد بود بلکه در نوع خود یک حرکت عاقلانه است.

در شرایط فعلی، حتی یک کشور عرب نیز وجود ندارد که روابط قوی و مستحکمی با تمامی کشور‌های عربی، بدون استثنا، داشته باشد. بسیار سخت است که یک کشور عربی را بیابیم که عضوی از یک بلوک قدرت یا اتحاد، چه به صورت آشکار و چه پنهان، علیه دیگر ملت‌ها و کشور‌های عربی نباشد. مسائل گوناگون میان کشور‌های عربی و توطئه چینی‌های آن‌ها علیه یکدیگر، خطرناک‌تر از توطئه‌هایی هستند که از خارج از جهان عرب علیه آن مطرح می‌شوند.

حتی کشور‌هایی که به مردمِ منطقه یاد داده اند که آن‌ها را برادر یا خواهر بزرگتر خطاب کنند نظیر مصر هم عملا در دامِ بلوک بندی‌ها و ملاحظات کوته بینانه سیاسی افتاده اند و اعتبار خود را بر باد داده اند. در شرایط کنونی، هر منطقه در جهان عرب عملا مملو از دام و تله است و شبیه به یک بمب ساعتی است: فلسطین بک بمب ساعتی است. لیبی یک تله است. سوریه تله دیگری است. یمن یک چالش و بحران است. عراق وضعیتی نیمه بحرانی دارد و عملا همه آن‌ها با طیف متنوعی از احتمالات و سناریو‌ها در مورد آینده خود رو به رو هستند. در این شرایط، نوع خاصِ روابط کشور‌های عربی با بازیگران مهم منطقه‌ای نظیر ایران، ترکیه و رژیم اسرائیل نیز با پیچیدگی‌های خاصی همراه است.

روابط جاریِ کنونی میان کشور‌های عربی بر پایه قاعده‌ای است که شباهت فراوانی به برنامه "نفت در برابر غذا" دارد که زمانی در مورد رژیم بعث عراق در دهه ۱۹۹۰ میلادی اجرا می‌شد. در بطن این معادله، عملگراییِ وحشیانه و ناعادلانه‌ای که مبتنی بر باج خواهی و قلدورمابی است حاکم می‌باشد.

در این راستا، کشور‌های ثروتمند عربی با کشور‌های فقیر‌تر رایزنی می‌کنند تا در ازای ارائه کمک‌های مالی به آن ها، حمایت سیاسیشان را جلب کرده و آن‌ها را وارد اردوگاه خود کنند. این دسته از کشور‌ها که باید آن‌ها را باج‌گیر دانست، با حمایت‌های صریح و پنهان آمریکا و اسرائیل از خود، احساس قدرتِ بیشتری نیز می‌کنند.

در این میان کشوری نظیر مصر اگر به دلیل بحران‌های اقتصادی و متعاقبا وحشت نظام سیاسی این کشور از نارضایتی‌های داخلی نبود، بسیار بعید بود که تا این حد به کشور‌های ثروتمند عربیِ حاشیه خلیج فارس وابسته باشد و عملا از هوا و هوس‌های آن‌ها در حوزه مسائل سیاسی و دیپلماتیک خود پیروی نماید.

اینطور به نظر می‌رسد که این معادلات مرتبط با جایگاه کشور‌های ضعیف و قوی، به نحوِ جدی تری در قالب نشست‌های مختلف اتحادیه عرب نیز خود را به نمایش گذاشته و می‌گذارند. در این میان، به سختیِ کار عوامل برگزاری نشست‌های مختلف اتحادیه عرب نیز پی می‌بریم، زیرا آن‌ها عملا باید تعیین کنند که کدام رئیس‌جمهور یا رهبر کشور باید با چاپلوسی بیشتری رو به رو شود و کدام‌ها حتی اگر مورد بی اعتنایی نیز قرار گیرند چندان مهم نیست.

در این میان واقعا برای آن‌ها سخت است که مشخص کنند در نشست‌ها چه کسی کنارِ چه کسی بنشیند و سران و مسوولان کدام کشور‌ها باید جهت خوش و بش دیپلماتیک در کنار یکدیگر باشند. دراین میان هزاران سوال احمقانه دیگر نیز وجود دارد. در این راستا، حتی مرتکب شدنِ یک اشتباه کوچک در این معادله خود می‌تواند به یک بحرانِ تمام عیار سیاسی ختم شود.

در این چهارچوب باید پرسید که چگونه یک کشور می‌تواند به خیر و خوشی یک نشست پُر از تنش اتحادیه عرب را برگزار کرده و میزبانی کند؟ چرا افکار عمومی باید انتظار داشته باشند که برگزاری یکچنین نشست‌هایی می‌تواند به معجزه‌هایی بزرگ ختم شود؟ اضافه بر این ها، چرا میزبانی از یک نشستِ اتحادیه عرب برای یک کشور، شباهت فراوانی به ورود آن به میدان مین دارد؟

در این راستا، شماری از تحرکات دیپلماتیک در هفته گذشته و در بیش از یک پایتخت عربی و به طور خاص در قاهره پایتخت مصر در رابطه با نشست آتیِ این اتحادیه در الجزایر انجام شده است. هدف اصلی این تحرکات نیز به تعویق انداختن نشست آتی اتحادیه عرب به دلیل شرایط منطقه‌ای و اینکه اساسا این وضعیت اجازه برگزاری نشست اتحادیه عرب را نمی‌دهند بوده است.

با این حال، دلیل اصلی و حقیقی این بحران این است که برخی کشور‌های عربی فکر می‌کنند که دیپلماسی و سیلست خارجی الجزایر غیرقابل اعتماد شده و اساسا در چهارچوب آنچه مورد قبول کشور‌های مهم عربی است، حرکت نمی‌کند. در این چهارچوب، کشور‌های متنفذ عرب تا حد زیادی خواهان اوج گیری لحن و سیاست‌های ضدایرانی در میان کشور‌های عربی هستند تا از این طریق بتوانند رضایت رژیم صهیونیستی را کسب کنند و به پشتوانه آن، منافع منطقه‌ای خود را نیز به پیش برند.

الجزایز شایستگی میزبانی نشست اتحادیه عرب را دارد با این حال با توجه به جو مسمومِ حاکم، از آتلانتیک گرفته تا خلیج فارس، عاقلانه است که خودِ این کشور از این مساله کنار بکشد. اتحاد عربی خیلی وقت است که از بین رفته و سرنوشت منطقه از دستان مردم، کشورها، و حاکمان عرب خارج شده است.

باید بپذیریم که اتحادیه عرب مُرده و باید آن را هر چه سریع‌تر دفن کرد. دلیلی هم به برگزاری نشست هایِ یک اتحادیه مُرده وجود ندارد. هیچ کسی به جلسات این اتحادیه جز آن‌هایی که از آن پول در می‌آورند و یا آن‌هایی که اعتبار و دیگر مزایا را از آن کسب می‌کنند، توجه نمی‌کند. در این فضا تقریبا واجب است که ملت‌های عربی خواهان تعطیل شدنِ اتحادیه عرب شوند.

اضافه بر این ها، رهبران عرب از اعتراف به این واقعیت که جوامع اقصی نقاط منطقه شاهد وقوع تغییرات بزرگ و گسترده اجتماعی، فرهنگی، روانشناسانه، جمعیتی و غیر هستند نیز خودداری می‌کنند. این تغییرات عملا اتحادیه عرب و ناتوانی آن در تطبیق خود با آن‌ها را به یک ناکامی بزرگ برای این سازمان تبدیل کرده اند.

آنچه ما باید به یاد داشته باشیم این است که نشست‌های پیشین و سنتی اتحادیه عرب نیز تا حد زیادی به واسطه برگزاری نشست‌های منطقه‌ای که از نظر تعداد و اندازه چند برابر شده اند، نابود شده و از کارایی افتاده اند. در این رابطه می‌توان به نشست‌های مشترک میان مصر و کشور‌های عرب حاشیه خلیج فارس، عراق و همسایگانش، کشور‌های هم مرز با دریای سرخ، و دیگر نشست‌ها اشاره کرد. در عین حال، جلسات مشترکی نیز میان وزرای خارجه کشور‌های امضا کننده "توافق ابراهیم" (یعنی اسرائیل، مراکش، امارات متحده عربی، بحرین و البته مصر) هم برگزار شده است که احتمالا در آینده به سطحِ سران ارتقا پیدا خواهد کرد.

از زمانی که ناکارآمدیِ اتحادیه عرب به اثبات رسیده، توجهات نه به محتوا و نتایج جلسات اتحادیه عرب، بلکه به نکات بی اهمیتی نظیر اینکه که چه کسی در جلسات این اتحادیه شرکت می‌کند و چه کسی غایب است معطوف شده است. در این راستا، اینکه چه تعداد از رهبران و مقام‌های سیاسی در جلسات اتحادیه عرب شرکت کنند، معیار تشخیص موفقیت یا ناکامی آن‌ها است. از این منظر، حضور رهبرانِ کشور‌های ثروتمند عربی در جلسات اتحادیه عرب نمادی از موفقیت و پیروزی این نشست‌ها است و وقوع مساله‌ای خلاف این موضوع، به مثابه شکست و تحقیر برای نشست‌های مذکور و کشور میزبانِ آن‌ها قلمداد می‌شود.

بدون تردید کشور‌هایی نظیر الجزایر می‌توانند به طرق مختلفی موقعیت خود را در جهان عرب و در عرصه بین‌المللی تقویت کنند. با این همه، میزبانی از اتحادیه عرب، قطعا یکی از این راه‌ها نیست. زمان آن فرا رسیده که نشست‌های اتحادیه عرب برای همیشه تعطیل شوند و درِ این اتحادیه را نیز گِل گرفت.»

مجله خواندنی ها
مجله فرارو
bato-adv
bato-adv
bato-adv
bato-adv
bato-adv
پرطرفدارترین عناوین