عصر ایران نوشت: سخنان دکتر مجید تفرشی سندپژوه و تاریخنگار ایرانی مقیم انگلستان در برنامۀ «شیوه» شبکۀ چهار سیما را شاید بتوان جامعترین و دقیقترین ریشهیابی اعتراضات یک ماهه اخیر دانست که با صراحت و بدون لکنت در عین رعایت ملاحظات دانست به گونهای که طرف مناظره – ابوالفضل عمویی نماینده و عضو کمیسیون امنیت ملی مجلس – عملا نمیتوانست یا نمیخواست در رد سخنان او دلیلی بیاورد و در اغلب موارد تأیید هم میکرد منتها با این توضیح که ما در حال رقابت رسانهای هستیم و در یک جنگ نابرابر قرار داریم.
جان کلام مجید تفرشی این بود که «صدای یک نسل نادیده گرفته شد و اعتراض آنان به نبود یا کمبود فرصت های برابر است».
وی گفت: در غیاب «شفافیت، نظارت، حساب رسی و فقدان یا کمبود فرصت برابر» دو عارضه بروز می کند: اولی نبودِ حسِ تعلق است و دیگری نبودِ حس وفاداری و نتیجۀ آن گرایش به رسانههای خارج از کشور است تا صدای خود را در آنها بشنوند و مجالی هم برای گروههای مزدور و نفوذی فراهم میشود.
تفرشی تصریح کرد: نه تنها نخبه پروری بیرون حاکمیت مختل شده که نخبهپروری درون حاکمیت هم ناکارآمد بوده است چرا که به طرفداران حکومت هم فرصت برابر داده نشده است.
این پژوهشگر رسانه محدودیت فعالیت رسانههای بینالمللی در ایران را در ترسیم تصویر منفی کنونی از وضعیت کشور بسیار مؤثر دانست و در عین حال جهتگیری خاص رسانه های فارسیزبان را انکار نکرد و به عنوان مثال گفت طی روزهای اخیر بیبیسی فارسی به خشونت علیه راهپیمایان غیرایرانی اربعین در لندن هیچ نپرداخت وحتی خبر پربازخورد برکناری وزیر خزانهداری بریتانیا و نطق نخستوزیر – لیز تراس- هم انعکاسی نداشت اما این واقعیتها سبب نمیشود چشم خود را به روی کاستیهای صدا و سیما ببندیم. اگر ایران اینترنشنال چنان دربارۀ اعتراضات این گونه و شبانه روز خبر رسانی میکند، صدا و سیما هم به گونهای بی اعتناست که گویی همه چیز امن و امان است.
مجید تفرشی یادآور شد: اگر بیبیسی فارسی موضع دارد ادبیات صدا وسیمای ما هم این است: «باراک اوباما رییس جمهوری به ظاهر سیاه پوست آمریکا» و گویی خود را رنگ کرده و سیاه پوست شده و قبلا نبوده است!
ابوالفضل عمویی هم پاره ای انتقادها به صدا وسیما را وارد دانست و گفت فتوشاپی که بر روی آرم باشگاه آ.ث. میلان انجام دادند (پوشاندن پستان گاو در لوگوی آن) اسباب مضحکه شد.
تفرشی در بخشی از سخنان خود گفت بیبیسی فارسی در ابتدا سعی در رعایت کامل معیارهای حرفهای داشت و دست کم در ظاهر با تباهی رسانهای مقابله می کرد اما بعد از ظهور شبکههای من و تو و ایراناینترنشنال به مسابقه با تباهی پرداختند.
نکتۀ بارز در سخنان او تأکید بر این بود که توجه به رسانههای خارجی به سیاستهای داخلی بستگی دارد کما این که در دو دوره بسیار کم شد. یکی دوران ریاست جمهوری خاتمی و دیگری دورۀ برجام در دولت روحانی و قبل از خروج ترامپ از توافق.
صحبت که به برجام رسید تاریخنگار صریحاللهجه سفرۀ دل را گشود و به تندی از برنامه های صدا وسیما علیه برجام انتقاد کرد و گفت: «سریال گاندو را شبکۀ 10 اسراییل باید میساخت نه تلویزیون جمهوری اسلامی تا در آن بزرگترین دستاورد بین المللی تاریخ معاصر را زیر سؤال ببرند.»
او تلقی دولتهای احمدینژاد و روحانی و دولت فعلی از دیپلماسی عمومی را نادرست خواند و به حسین موسویان اشاره کرد که به باور او یک تنه در آمریکا نقش یک بنیاد را ایفا میکند اما در ایران انواع تهمتها به جانب او سرازیر شد و به جای حمایت غیر مستقیم خیال میکنند دیپلماسی عمومی یعنی این را هم دولتی و حکومتی کنند.
تفرشی تصریح کرد: با سیاست کره شمالی نمیتوان کره جنوبی ساخت یا نمیتوان به رضا شاه فحش داد ولی مشکلات را به شیوۀ او حل کرد.
تحلیلگر سیاست بین الملل در بخش دیگری از سخنان صریح خود یادآور شد: با برخی از دست اندرکاران که صحبت میکنم می گویند «ما اشتباه شاه را تکرار نمیکنیم که شل گرفت و امتیاز داد و در نتیجه سقوط کرد. این در حالی است که سقوط شاه به خاطر این نبود که امتیاز داد. برای این بود که دیر امتیاز داد.»
وی در بخش دیگری از سخنان خود و در اشاره به لزوم جلب افکار عمومی و اصلاح رویهها دو مثال متأخر و ملموس آورد: یکی کاهش محبوبیت ملکه بریتانیا پس از مرگ پرنسس دایانا که سبب شد از 1997 تا 2012 و طی 15 سال تلاش کنند چهرهای مردمی از او ترسیم کنند و خود ملکه هم عذرخواهی کند و با برگزاری المپیک لندن محبوبیت بازگشت. مثال دوم هم تلاشهای سه ساله اخیر پس از مرگ جمال قاشقجی روزنامهنگار و تحلیلگر در عربستان سعودی است که به وجهۀ این دولت به شدت آسیب رسانده بود و اکنون تا حد زیادی ترمیم شده است. اینجا اما میانجیها حذف شدهاند و حتی به حسن روحانی و علی لاریجانی هم این امکان داده نمیشود و نامۀ محمد جواد حجتی کرمانی به رهبری را نمونهای از نقشی دانست که نسل میانجی میتواند ایفا کند.
مجید تفرشی شمار ایرانیان مقیم خارج از کشور را 6 تا 10 میلیون نفر ذکر کرد که هر چند تنها نیم درصد آنها در بازگشت گرفتار و دچار مشکل میشوند اما همین هم برای تخریب چهرۀ ایران در رسانه ها کافی است تا جایی که خودم هم میترسم ممنوع الورود یا ممنوع خروج شده باشم.
در اینجا نمایندۀ مجلس یادآور شد قبل از سفر می توانند استعلام بگیرند تا آسوده خاطر شوند مشکل امنیتی یا پرونده قضایی دارند یا نه و تفرشی گفت: نهادهای مربوطه هماهنگ نیستند و می تواند نمونه هایی را ذکر کند که افرادی پیشتر استعلام گرفته اند و دچار مشکل شده اند.
تفرشی همچنین گفت نگاه به ایرانی خارج از کشور مثل خودپرداز است و برای جلب سرمایه نه با نگاه نخبه یا هم وطن.
تاریخنگار ایرانی مقیم انگلستان بازتاب رسانهای دلیل آزادی افرادی چون نازنین زاغری و سیامک نمازی را نامناسب دانست و گفت وقتی تلقی عمومی این است که به گروگان گرفته شدهاند و بعد در ازای پول آزاد شدند تکذیب رسمی کافی نیست و باید توضیح دهند چرا که در قضیه تانکهای چیفتن ما واقعا طلبکار بودیم و تبه کاری کرده بودند ولی وقتی با پرونده نازنین زاغری گره خورد دیگر نمیتوانستم از حقانیت ایران صحبت کنم.
از نکات جالب توجه این برنامه اشارۀ اولیه مجید تفرشی به این موضوع بود که آقای عمویی را از آنجا می شناسد که مقاله او برای همشهری دیپلماتیک را سانسور کرد و مجال نشر نداد در حالی که به همشهری آن لاین با مدیریت دکتر یونس شکرخواه سپرد و منتشر کرد و بارها نقل شده و مورد استناد قرا گرفته است چرا که استاد روزنامه نگاری با کار رسانهای آشناست.
تأکیدات مکرر نمایندۀ اصول گرای محس انقلابی بر ملیگرایی هم این پرسش را در ذهن مخاطبان ایجاد می کرد که از کی این همه ملیگرایی ستودنی شده و اگر باید به هخامنشیان پرداخت و از ملی گرایی گفت چرا در صدا وسیما رعایت نمیشود و چرا تا احساس میکنند کار گره خورده سراغ این مضامین میروند. وقتی هم به صندوق و انتخابات به عنوان راهکار اشاره کرد تفرشی گفت البته اگر امکان انتخاب و رقابتی فراهم باشد.
اگر در این روایت بیشتر سخنان تاریخنگار ایرانی نقل شد بدان سبب است که ابوالفضل عمویی عملا دو سه گزاره مشخص را مدام تکرار میکرد و آن که با مهارت و ظرافت در تلویزیون توفان کرد و انبانی پر از استدلال و مثال داشت چندان که مجری از ذکر برخی نامها نگران شد بی گمان مجید تفرشی بود که با ترجیع بند «خود کرده را تدبیر نیست» یک شب به یاد ماندنی را رقم زد و تازه از فحوای سخنان او برمی آمد که گفتنی های دیگر هم دارد اما چون مقیم ایران نیست و باید به انگلستان بازگردد ناگزیر از مراعات پاره ای ملاحظات است!
بیشترین دغدغۀ او این بود که ایرانیان مقیم خارج از کشور از دارایی ملی به تهدید تبدیل شده اند و در داخل فرصت برابر در اختیار همه قرار نمی گیرد. وقتی نوبت به اشاره به ایرانیان خارج از کشور می رسید ابوالضل عمویی هم تصدیق میکرد و می گفت شمار شرکت کنندگان در تجمعهای تورنتو و ونکوور کانادا از شلوغ ترین روز تهران هم بیشتر بود و کار به جایی رسید که در کشورهای اروپایی 10 سفارتخانه با تهدید امنیتی رو به رو شدند.
دربارۀ رسانههای فارسیزبان هم این جملۀ تفرشی قابل توجه بود که اگرچه برخی رفتارها و گفتارهای خبرنگارانشان قابل قبول نیست ولی قابل درک است و فراموش نکنیم پرورش یافته جمهوری اسلامی ایران بودند.
او بارها توجه بیشتر به نخبگان و نسل نادیده گرفته شده را یادآور شد و گفت «از شیر چرخ کرده خامه به دست می آید و با خامه نباید خام دستانه رفتار کرد». در این هنگام عمویی تصور کرد مراد او سلبریتیها هستند و تفرشی گفت: «وقتی مداح نظر می دهد چرا سلبریتی نظر ندهد؟»