فرارو- جان فترمن دموکرات در انتخابات میان دورهای آمریکا برای کسب یکی از دو کرسی سنای پنسیلوانیا پیروز شد و ۵۰.۲ درصد آرا را به دست آورد و نامزد جمهوری خواه «مهمت اوز» را که ۴۷.۴ درصد آرا را کسب کرده بود شکست داد.
به گزارش فرارو به نقل از نیواستیتسمن، صدایی که در کارزار دونالد ترامپ همزمان با غروب خورشید و نزدیک شدن شب منتظر آن هستید صدای هواپیمای اوست که در حال نزدیک شدن است. او شما را وادار میسازد تا منتظر باقی بماند. در دعوت نامهاش آمده بود: «ما انتظار جمعیت عظیمی را داریم پس حتما زودتر به آنجا برسید تا جایی خوب داشته باشید». با این وجود، وعده داده شد که ارزش منتظر ماندن را دارد: «پرزیدنت ترامپ انتظار دارد این تجمع یکی از بهترین تجمعات او باشد».
جمعیت زودتر میرسند و همین طور اهالی رسانهها که در فاصله ۱۵ متری از صحنه روی یک جایگاه بلند دور هم جمع شدهاند در محاصره حامیان ترامپ قرار دارند. حامیان ترامپ کلاه با شعار «دوباره امریکا را عظمت خواهیم بخشید» با رنگ قرمز بر سر دارند کلاههایی که با ۲۰ دلار در هنگام ورود و ۵ دلار در هنگام خروج در همه جا به چشم میخورند. بسیاری بدون کلاه یا با کلاه پرچم امریکا را با خود حمل میکنند.
هیچ گونه مشروب الکلیای در داخل محوطه تجمع فروخته نمیشود و جمعیت رفتاری آرام و دوستانه دارند. زمانی که تماشاگران منتظر هستند در پس زمینه موسیقیهای راک و کانتری از طریق سیستمهای صوتی پخش میشود و حال و هوا را روشن نگه میدارد و البته هنگام ورود ترامپ تاریکی بر فضا حکمفرما میشود.
هیچ جایی نیست که ترامپ به اندازه یک فرودگاه خصوصی دوست داشته باشد تبلیغات انتخاباتی انجام دهد به خصوص فرودگاهی به بزرگی و باز بودن منطقه «آرنولد پالمر» در خارج از شهر لتروب جایی که هواپیمای ترامپ میتواند درست در کنار جمعیت پارک شود و هواپیما در پس زمینه باشد. در حالی که ترامپ صحبت میکند در هواپیمایش باز میماند و پلهها پایین میمانند و آماده حرکت سریع هستند. این راهپیمایی ظاهرا برای کمک به انتخاب «مهمت اوز» نامزد جمهوری خواه برای کسب یکی از دو کرسی سنای آن ایالت برگزار شده بود، اما در عمل صرفا تجمعی برای ترامپ بود.
اوز پسر ۶۲ساله یک مهاجر اهل ترکیه که در هاروارد تحصیل کرده پس از گذراندن دورهها در رشته پزشکی قلب ناماش به عنوان یک مهاجر بر سر زبانها افتاد. این متخصص بهداشت اغلب داروهای بحث برانگیز را در شوی تلویزیونی اپرا وینفری تبلیغ میکند. با این وجود، اوز، انتخابات میان دورهای و کنگره برای ترامپ چیزی جز ابزاری برای بازگشت او به خط مقدم نیستند. در شب ۵ نوامبر ترامپ طرح خود را برای بازپس گیری قدرت در سال ۲۰۲۴ میلادی ارائه کرد.
او جملاتاش را بدون مکث بیان کرد: «کشور شما به کلی در حال نابودی است. کشور ما در حال نابودی است. بایدن و دیوانههای چپ افراطی در حال جنگ با انرژی پنسیلوانیا هستند، مشاغل پنسیلوانیا را از بین میبرند، جوامع پنسیلوانیا را نابود میکنند و خانوادههای پنسیلوانیا را با قیمتهای فزایندهای که قبلا ندیدهاید خفه میکنند. تورم هر ماه تقریبا ۸۰۰ دلار برای هر خانواده معمولی هزینه دارد. تبریک میگویم». جمعیت خندیدند. ترامپ در ادامه گفت: «چه کسی به این افراد رای داده است؟»
ترامپ در ادامه با هیجان بیشتر گفت: «مرز جنوبی کاملا باز هستند. میلیونها خارجی به صورت غیرقانونی به کشور ما سرازیر میشوند. کشور شما در حال تحمل یک موج جنایت عظیم و خونین است و چپهای افراطی در مدارس ما به فرزندانمان جنون نژادی و جنسیتی پیچیده را تلقین میکنند».
او افزود: «تنها یک انتخاب برای پایان دادن به این جنون وجود دارد. اگر از افول و سقوط آمریکا حمایت میکنید پس باید به دموکراتهای چپ رادیکال رای دهید. اگر میخواهید جلوی ویرانی کشورمان را بگیرید و رویای امریکایی را نجات دهید این سه شنبه در حرکتی عظیم به جمهوری خواهان رای دهید»!
سخنرانی ترامپ بخش اعظم جهان را از امریکا دور نگه میدارد و بیگانه میسازد. با این وجود، اگر مانند دهها میلیون آمریکایی با صدای او هماهنگ شده باشید کلمات او برایتان حاوی آواز خواهند بود. او خود را با مخاطباناش هماهنگ میسازد، دشمن مشترکی را ایجاد میکند و برای احساسات شنوندگان جذابیت خاصی ایجاد میکند. ترامپ میداند که برانگیختن تعصب، ترحم و خشم ربطی به واقعیات ندارند. آنچه اهمیت دارد این است که مخاطب را در یک وضعیت ذهنی خاص قرار دهیم.
اوایل همان روز در «شنلی پلازا» در کنار دانشگاه پیتسبرگ در پنسیلوانیا «باراک اوباما» رئیس جمهور اسبق امریکا به روی صحنه رفت و گفت: «چه کسی برای آزادی شما مبارزه خواهد کرد؟» او از مخاطبی پرسید که به نظر نمیرسید تردید داشته باشد. جمعیت در تجمع دموکراتها متنوعتر از شرکت کنندگان در تجمع ترامپ بودند: پیر و جوان و از هر نژاد و قومیتی دیده میشدند. با این وجود، تقریبا تمام آنان اعضای یک طبقه نخبه اجتماعی بودند: طبقه فارغ التحصیلان.
اوباما از جمعیت پرسید: «چه کسی قرار است بجنگد تا دموکراسی ما واقعاً برای شما کار کند»؟ او به گونهای سخن میگفت که گویی در حال صحبت با رای دهندگان مستقل و بلاتکلیف بود که هنوز برای رای دادن تصمیم نگرفته بودند.
اوباما افزود: «کاری که آنان (جمهوری خواهان) میخواهند انجام دهند این است که شما را عصبانی کنند و سپس شخص دیگری را برای مقصر دانستن بیابند». با این وجود، از نظر موعظهگری تعصب اوباما برای جمعیت کمتر از ترامپ نبود.
این کتاب بازی عجیب سیاست امروز آمریکاست. رهبران سیاسی بر متقاعد کردن افراد نامطمئن تمرکز میکنند و نه بر تقویت پایگاه خود که برای دموکراتها به معنای به حداکثر رساندن آرای خود در شهرها و حومهها است و دعا میکنند که مشارکت در بسیاری از شهرها و مناطق مرکزی صنعتی سابق که از دست دادهاند در سطح پایینی باقی بماند. از همین روست که اوباما به فارغ التحصیلانی که در چمنزاری در خارج از کلیسای جامع پیتسبرگ جمع شده بودند گفت: «شما باید رای دهید! شاید برخی از هم اتاقیهایتان هنوز مطمئن نباشند که آیا ارزشاش را دارد یا خیر. دموکراسی ما در صندوق رای است! غرولند نکن: رای بده».
این رویکردی است که در سال ۲۰۱۶ میلادی با شکست مواجه شد زمانی که ترامپ هیلاری کلینتون را در پنسیلوانیا شکست داد در حالی که «دیوید پلوف» مدیر کارزار انتخاباتی اوباما در سال ۲۰۰۸ میلادی اعلام کرد که شانس ترامپ برای شکست دادن کلینتون «کمتر از صفر» است. این باور بر فرض نادرستی استوار بود که «چاک شومر» دموکرات پیشرو در سنا پیش از انتخابات بیان کرده بود: «بازای هر دموکرات یقه آبی که در غرب پنسیلوانیا شکست میدهیم دو جمهوری خواه میانه رو در حومه فیلادلفیا انتخاب میکنیم». این در حالیست که ترامپ با ۴۴ هزار رای در آن ایالت برنده شد.
دموکراتها مانند احزاب چپ در بسیاری از نقاط دیگر جهان برای یک نسل است که پایگاه قدیمی سفیدپوست و طبقه کارگر خود را با شهروندان ثروتمندتر و تحصیلکردهتر که در شهرها زندگی میکنند عوض کرده اند. در سال ۲۰۲۰ میلادی جو بایدن ترامپ را در میان فارغ التحصیلان سفیدپوست با ۱۵ درصد اختلاف رای شکست داد در حالی که به سفید پوستان یقه آبی فاقد مدرک دانشگاهی با ۳۴ درصد رای باخت.
بایدن هم چنین با اختلاف اندکی پیروز پنسیلوانیا و انتخابات ریاست جمهوری شد که با تاخیر موید نظریه شومر بود. با این وجود، میزان مشارکت انتخاباتی فارغ التحصیلان دانشگاهی سفید پوست در انتخابات سال ۲۰۲۰ میلادی ۸۶ درصد بود در حالی که سفید پوستان امریکایی فاقد مدرک دانشگاهی با نرخ ۶۵ درصد در انتخابات شرکت کردند. همان طور که «دیوید شور» یک استراتژیست برجسته دموکرات که روی انتخاب مجدد اوباما در سال ۲۰۱۲ کار کرد میگوید: «هیچ راه حل جادوییای برای مشکلات ما وجود ندارد که شامل جلب توجه اعضای طبقه کارگر نباشد».
طنز ماجرا آن است که به نظر میرسد اکنون اوباما این موضوع را درک کرده است. او در تاریخ ۵ نوامبر به جمعیت دموکراتها گفت: «به یاد میآورم زمانی که برای اولین بار در اینجا در پنسیلوانیا (در سال ۲۰۰۷ میلادی) مبارزات انتخاباتی را شروع کردم. من به یک شهر کوچک میرفتم شهری که اکثرا جمهوری خواهان هستند جایی که افراد زیادی شبیه من نیستند و مینشستم و یک تکه شیرینی پای و یک قهوه میخوردم. سپس شما با هم صحبت میکنید.
با هر فردی درباره فرزندان تان، والدینتان و امیدهایی که برای آینده دارید. ممکن است در مورد همه چیز موافق نباشید، اما دست کم ناگهان احساس میکنید بسیار خب، حتی علیرغم آن که از نقاط مختلف آمدهایم یک گره داریم که به هم پیوسته است و شاید بتوانیم همدیگر را در مورد چیزی متقاعد کنیم. چون این نخ وجود داشت که ما را به هم گره میزد».
با این وجود، امروز شهرهای پنسیلوانیا تنها یک صدا را میشوند و آن صدای اوباما نیست. او در شهرها است. حزب او بخشهای دیگر را واگذار کرده است جایی که سهم دموکراتها از سال ۲۰۰۸ میلادی در برخی نقاط به میزان نصف کاهش یافته است.
پنسیلوانیا ایالتی که زمانی اوباما در آن به راحتی برنده شد به نوبه خود به مهمترین ایالت نوسانی در سیاست آمریکا تبدیل شد و شاید رقابت تعیین کننده در انتخابات میان دورهای سال جاری در آنجا باشد. «جان فترمن» نامزد دموکراتها برای مجلس سنا نامزدی بود که مانند هیچ کس دیگری نبود. یک رهبر محلی با ظاهری غیرمعمول که یک مرد غول پیکر است با خالکوبی روی ساعدش و پوشیدن هودی را به کت و شلوار ترجیح میدهد. فترمن توسط حزباش با یک هدف انتخاب شد: بازپس گیری ایالت یقه آبی.
فترمن داستانی برای گفتن داشت داستانی که به احساس گناه طبقات لیبرال آمریکا کمک میکرد و توجه رسانه ملی او را به خود جلب کرد. فترمن به برادوک آمد تا آنجا را احیا کند یا دوباره بسازد. او که کنترل سرمایههای شهر را در اختیار نداشت یک سازمان غیرانتفاعی راه اندازی کرد و ۶ میلیون دلار (تا حدی با کمک پدرش) جمع آوری کرد و ساختمانهای فرسودهای را خرید که برای ایجاد بناها به منظور ایجاد مشاغل جدید مناسب بودند.
یک فروشگاه لباس، یک آبجوسازی و یک رستوران مکزیکی اکنون در خیابانی در برادوک در کنار آثار متروکهای از گذشته شهر قرار دارند. کارخانه فولاد این شهر اولین کارخانه «اندرو کارنگی» بوده که در آمریکا ساخته شده است و برادوک هم چنین خانه اولین کتابخانه کارنگی در جهان بوده است. هر بار که کسب و کاری در برادوک راه اندازی میشد رسانهها میگفتند: «اوه، ببین در برادوک چه خبر است، فترمن واقعا آنجا را تغییر میدهد».
با این وجود، علیرغم تلاش فترمن برای جذب طبقه خلاق جوان پیتسبرگ به شهری که قیمت یک خانه در آنجا کمتر از یک خودرو است جمعیت آن شهر در طول دهه ۲۰۱۰ میلادی به میزان یک پنجم کاهش یافت. برای دموکرات ها، فترمن رهبر شهری کوچکی بود که حزب آنان فاقد آن بود.
آنان امیدوار بودند که فترمن به رای دهندگان جمهوری خواه در شهرهای کوچک در سراسر پنسیلوانیا برسد جایی که همان طو که اوباما در سال ۲۰۰۸ میلادی بیان کرد «مشاغل و کسب و کارها در حال حاضر ۲۵ سال است که از بین رفتهاند و هیچ چیز جایگزین آن نشده است».
کارزار فترمن در شعارش اعلام کرده بود: «هر شهرستان، هر رای». با این وجود، تحقق این هدف به زودی امکانپذیر نبود. در ماه مه فترمن دچار سکته مغزی شد. به مدت ده هفته در تابستان سال جاری او اصلا نتوانست در کارزار انتخاباتی شرکت کند.
این سکته مغزی که فترمن را ناتوان کرد و او هنوز در حال بهبودی است از سوی برخی به عنوان یک بدبختی ظالمانه برای دموکراتها قلمداد شد. در مناظره انحصاری کارزار انتخاباتی در تاریخ ۲۵ اکتبر فترمن تلاش کرد تا جملات منسجمی را بیان کند. در روزهای پس از مناظره پیشتازی فترمن در نظرسنجیها کاهش یافت.
فترمن نتوانست به سراسر سراسر پنسیلوانیا سفر کند و جلوی افول دموکراتها را در شهرستانهای یقه آبی بگیرد، اما واقعیت آن است که یک مرد به تنهایی نمیتواند این جریان را معکوس کند. خطری که دموکراتها با آن روبرو هستند بسیار جدی است.
کارزار انتخاباتی دموکراتها به دلیل شور و هیجان بیش از اندازه آنان غرق شد. در ماه ژوئن، دیوان عالی ایالات متحده قانون سقط جنین را لغو کرد و حق فدرال زنان برای سقط جنین را از بین برد. پس از آن محبوبیت نامزدهای دموکرات در نظرسنجیها افزایش یافت. اما این یک سراب بود. پاسخ به یک نظرسنجی تبدیل به یک بیانیه سیاسی شد. برخی از دموکراتها فکر کردند جایگاهشان تثبیت شده و در کنگره باقی خواهند ماند. با این وجود، این خیال تحقق نیافت و همواره بعید بوده است.
انتخابات میان دورهای همیشه توبیخ قدرت است: در هر انتخابات میان دورهای از سال ۱۹۴۶ میلادی حزب رئیس جمهور به طور متوسط ۲۶ کرسی مجلس نمایندگان و چهار کرسی سنا را از دست داده است.
جزئیات انتخابات میان دورهای سال جاری و دشواری برگزاری انتخابات میان دورهای با افزایش نرخ تورم در درجه دوم داستان بزرگتری قرار دارد: پیروزی دموکراتها در مجلس سنا و مجلس نمایندگان در سال ۲۰۲۰ میلادی با قاطعیت همراه نبود و تسلط آنان بر قدرت شکننده بوده است. آنان هرگز حاشیهای برای خطا نداشتند.
آمریکای مترقی با ناکامی در به کسب رای پایگاه یقه آبیها که زمانی حزب دموکرات را تعریف میکرد اکنون به آیندهای تاریک از نظر سیاسی خیره شده است. این کشور در سال ۲۰۲۴ میلادی با خطرات دوگانهای مواجه خواهد بود: چشمانداز از دست دادن بیش از ۱۲ کرسی سنا در ایالتهای با اکثریت جمعیت طبقه کارگر سفید پوست و بازگشت دونالد ترامپ.