با مشکلاتی در داخل ایران، به قدرت رسیدن یک دولت راستگرا در اسرائیل و اتحادهای تازه دولتهای عربی حاشیه خلیج فارس منطقه ممکن است آماده وقوع یک جنگ باشد؟
فرارو- پل راجرز استاد ممتاز مطالعات صلح در دانشگاه برادفورد و عضو افتخاری کالج فرماندهی و ستاد خدمات مشترک بریتانیا است. او چهار دهه به طور منظم در کالجهای دفاعی و نظامی عالی بریتانیا سخنرانی کرده است. او همچنین رئیس انجمن مطالعات بین المللی بریتانیا بوده است. از راجرز بیش از ۳۰ کتاب و ۱۵۰ مقاله چاپ شده است. از جمله کتابهای او میتوان به «چرا ما در جنگ علیه ترور میبازیم» (۲۰۰۸ میلادی) و «امنیت جهانی و جنگ علیه ترور: قدرت نخبگان و توهم کنترل» (انتشارات راتلج، ۲۰۰۸ میلادی) اشاره کرد. او سردبیر بخش امنیت بین الملل نشریه «اوپن دموکراسی» است.
به گزارش فرارو به نقل از اوپن دموکراسی، روزنامه «وال استریت ژورنال» در تاریخ یکم نوامبر درباره ارزیابی اطلاعاتی عربستان سعودی گزارشی را منتشر کرد که مدعی بود ایران خود را برای حمله نظامی آماده میکند. ایالات متحده و برخی از کشورهای حاشیه خلیج فارس سطح آماده باش نظامی خود را افزایش دادهاند با این وجود، به نگرانی عربستان سعودی نپرداختند. اکنون این پرسش مطرح میشود که آیا خطر رو به رشد رویارویی نظامی وجود دارد امری که ناشی از روابط پیچیده متقابل در منطقه در چارچوب تحولات سیاسی موازی است؟
برای مثال، در واشنگتن، دولت بایدن هنوز در تلاش است تا توافق هستهای با ایران را که چهار سال پیش توسط دونالد ترامپ کنار گذاشته شد، احیا کند. در اسرائیل یک دولت راستگرای افراطی انتخاب شده که بنیادگرایان مذهبی یهودی را نیز شامل میشود و تاثیری بیسابقه بر سیاستگذاری اسرائیل خواهد گذاشت تاثیری که نظیر آن در دهههای گذشته دیده نشده است.
در مورد برجام که توافقی هستهای و با اجماع چندین کشور بود و در سال ۲۰۱۵ میلادی در دوران دولت اوباما امضا شد توانایی ایران به منظور تولید تسلیحات هستهای را در ازای لغو برخی از تحریمها محدود میکرد و علیرغم ناقص بودن توافقی مفید قلمداد میشد. سپس به دنبال قدرت گیری ترامپ، او در ماه مه ۲۰۱۸ میلادی امریکا را از آن توافق خارج ساخت و تحریمهای بیشتری را علیه ایران اعمال کرد و قصد داشت روند احیای برجام برای جانشیناش را دشوارتر سازد.
از آن زمان به این سو، نظام سیاسی ایران به روسیه نزدیک شده است. پهپادهای مورد استفاده در جنگ کنونی اوکراین را در اختیار مسکو قرار داده و در مقابل از تعهدات پیشین خود نسبت به برجام عقب نشینی کرده است. این تعهدات حول سطح پایین غنیسازی اورانیومی بود که ایران مجاز به انجام آن بود و درباره میزان اورانیوم غنی شدهای است که آن کشور میتوانست ذخیره کند.
آژانس بینالمللی انرژی اتمی گزارش داده که دو ماه پیش ایران دارای ذخایر ۵۵.۶ کیلوگرم اورانیوم غنیشده تا سطح بالای ۶۰ درصد بود و هم چنین در حال افزایش قابلیتهای غنی سازی خود بوده تا با غنیسازی بیشتر بتواند اورانیوم با درجه تسلیحات کافی برای ساخت بمب هستهای تولید کند.
در نتیجه، ایران برجام را اساسا دور زده است. با این وجود، اگر متهم به نقض برجام شود میتواند به سادگی بگوید که این واشنگتن بود که در ابتدا مفاد توافق و پایبندی خود به آن را نقض کرد.
البته داشتن مواد با درجه و غلظت لازم برای ساخت تسلیحات معادل تولید بمب نیست بمبی که ممکن است روند ساخت آن ماههای به طول بیانجامد. با این وجود، در اختیار داشتن چنین موادی احیای برجام را دشوارتر میسازد. امریکا بیشتر بر روی حمایت از اعتراضات در داخل ایران متمرکز شده است و همزمان تلاش میکند صادرات نفت ایران را تحریم کند.
هیچ یک از این اقدامات چشمانداز قابل توجهی برای موفقیت را نشان نمیدهند. نظام سیاسی ایران تصمیم گرفته قاطعانه با اعتراضات برخورد کند تا بتواند کنترل داخلی خود را حفظ کند و در مقابل، از افزایش قیمت نفت نیز سود میبرد امری که عمدتا ناشی از تاثیر جنگ اوکراین است. ایران هم چنین در حال آزمایش موشکهای جدید از جمله پرتابگر ماهواره است.
سپس با نتایج انتخابات اسرائیل مواجه هستیم که «ایتامار بن گویر» رهبر حزب به شدت راست افراطی «قدرت یهودی» را به شهرت سیاسی رساند. حزب تحت رهبری او یکی از چندین احزاب بنیادگرای مذهبی است اما مهمترین و احتمالا بخشی از یک ائتلاف جدید حکومتی خواهد بود. بسیاری از حامیان آن حزب با اطمینان انتظار دارند که بن گویر نخست وزیر بعدی اسرائیل باشد.
بنیامین نتانیاهو دولت بعدی کشور را تشکیل خواهد داد اما با توجه به مشکلات حقوقیاش این ایده که بن گویر میتواند نخست وزیر شود چندان دور از ذهن نیست. در هر صورت، فارغ از آن که چه کسی نخست وزیر بعدی باشد دولت آینده اسرائیل قطعا جنگ طلبتر خواهد بود.
با وجود اتحادهای جدید اسرائیل با عربستان سعودی و امارات، نظر تهران قطعا این خواهد بود که آن کشورها به طور مستقیم درگیر جنگ خواهند شد.
به دلیل ظهور جریان راست افراطی اسرائیل ایالات متحده در زمان زمامداری بایدن ممکن است حمایت نظامی اولیه را به اسرائیل ارائه ندهد با این وجود، حملات نظامی احتمالی علیه تاسیسات نفتی و گازی عربستان سعودی و امارات متحده عربی باعث خواهد شد تا امریکا به اردوگاه ضد ایران در جنگ نزدیک شود.
در این میان، نقش بریتانیا نیز مطرح خواهد شد. در طول ۱۲ سال گذشته دولتهای محافظه کار بریتانیا نیروهای خود را در شرق سوئز از جمله در یک پایگاه دریایی در بحرین و در تاسیسات قابل توجهی در بندر جدید در دقم در عمان که به اندازه کافی برای پشتیبانی از ناوهای هواپیمابر بریتانیا بزرگ است متمرکز نموده و بر حجم نیروها افزودهاند.
هم چنین، پایگاههای نظامی کویت و قطر و یک مرکز آموزشی جنگ صحرا برای ارتش بریتانیا در عمان افتتاح شده اند. وقوع جنگ دیگری در خلیج فارس دور از ذهن اکثر سیاستمداران غربی است زیرا اوکراین بر دیدگاه امنیتی آنان تسلط دارد و هر گونه پیشنهاد در مورد درگیری قریب الوقوع رد میشود.
با این وجود، ترکیب ناخوشایند تحولات سیاسی موازی در منطقه نشان میدهد که ممکن است سیاستمداران دچار اشتباه شده باشند.
به طور خلاصه، برای اتفاقات غیرمنتظره آماده شوید و در صورت امکان احتیاط کنید. با این وجود، یک نکته واضح است: اگر یک درگیری ایجاد شود بریتانیا در مراحل اولیه درگیر خواهد شد موضوعی که ریشی سوناک (نخست وزیر از حزب حاکم محافظه کار) و کی یر استارمر (رهبر حزب اپوزیسیون کارگر) باید در نظر بگیرند.