اتفاقاتی که این روزها در سطح جامعه رخ داده و همچنان هم شاهد وقوع آن هستیم، جدای از تلخی روایت، ابعاد تحلیلی گستردهای دارد و از منظرهای مختلفی قابل بررسی و ارزیابی است. در شرایطی قرار گرفتهایم که چون گروههای مختلف اجتماعی را -از هنرمندان گرفته تا جامعهشناسان، روانشناسان، اهالی سیاست، روزنامهنگاران و…- به نوعی دربرمیگیرد، روایتهای هر کدام از این گروهها را هم برانگیخته است. روایتهایی که در خیلی از موارد، هزینههای گاه سنگینی را برای ارایهدهندگان این روایتها و تحلیلها به دنبال داشته است.
به گزارش اعتماد، در این میان موضوعی که بهطور ویژه توجه افکار عمومی را به خود جلب کرده، این است که وقتی بعضیها به خاطر طرح دیدگاههای انتقادی و اعتراضی کارشان به محاکمه و محکومیتهای مختلف میکشد، چگونه بعضیهای دیگر برای طرح صریحترین و -در مقیاس عمومی- تابوشکنانهترین انتقادها و اعتراضها مصونیت دارند؟ اگر هنرمند یا نویسندهای به اقتضای داستان و فیلمنامه بخواهد تا حدی بیپرده به طرح جنبههایی از وقایع ماههای گذشته بپردازد، چه میشود؟ اجازه نمایش میگیرد یا در همان مرحله صدور مجوز ساخت متوقف میماند؟ مثالی واضح، موضوع را روشنتر بیان میکند.
فرض کنید فیلمساز اجتماعی تثبیتشدهای مانند رخشان بنیاعتماد بخواهد از وقایع و ناآارمیهای این روزها در سطح شهر برای خلق موقعیتی دراماتیک در فیلم جدیدش استفاده کند. ایده و فیلمنامه او در بروکراسی وزارت ارشاد به چه سرانجامی خواهد رسید؟ در مورد فیلمساز دیگری با مختصات ابراهیم حاتمیکیا چطور؟ آیا شرایط برای هر دو نفر یکسان است؟ پیشتر یکسان بوده؟ به نظر میرسد پاسخ کموبیش بر ما روشن است. در چنین وضعیتی بهناگاه اثری ساخته میشود که محتوایی غیرمنتظره و از جهاتی بیسابقه را انتشار میدهد.
«مستند جوکر ۱۴۰۱» ساخته حسین شمقدری در حالی سراغ ناآرامیها و اعتراضات اخیر در سطح شهر رفته است که میدانیم خیلی اوقات در جریان این ناآرامیها چرخاندن دوربین گوشی تلفن همراه به سوی معترضان هم پیامدهای سختی برای صاحب گوشی داشته؛ اما فرزند رییس اسبق سازمان سینمایی بدون این دردسرها توانسته روایتش را از این روزهای پرتلاطم داشته باشد. این گزارش کمی بعد از حرفهای مانی حقیقی، فیلمساز منتشر میشود که گفته: «اگر مستندسازی امروز بتواند کارش را درست انجام دهد، معلوم نیست چه اتفاقی برایش میافتد.» حالا حسین شمقدری توانسته مستند جوکر ۱۴۰۱ را بسازد.
حسین شمقدری، فرزند جواد شمقدری معاون سازمان سینمایی در دولت احمدینژاد است؛ او در اکثر مستندهایی که تاکنون ساخته مجوز طرح مباحثی را داشته که بیراه نیست اگر بگوییم مباحثی مطرحناشدنی تلقی میشدهاند. او توانسته به این معنا خطوط قرمز را رد کند؛ به بیان دیگر، موضوعاتی که برای دیگر مستندسازان تابو به شمار میرود، به شکل روشنی در ساختههای شمقدری دیده میشود!
اینکه برخورداری از مجوز ساخت چنین اثری برای رسانهها محل پرسش باشد، نه تنها برای حسین شمقدری چیز عجیبی نیست، بلکه انگار انتظاری جز این هم ندارد و خود به این تفاوت آشکار در بهرهمندی از اختیارات خاص آگاه است چنانکه وقتی با او تماس میگیرم تا قرار گفتوگو درباره مستند «جوکر ۱۴۰۱» را بگذارم، میگوید میدانم موضوع مصاحبه چیست: «پرسشهایت درباره این است که چطور من مجوز ساخت چنین فیلم مستندی را دارم و دیگر فیلمسازان ندارند دیگر!»
چرا کارگردان برای ساخت مستند عجله داشت؟
وقتی مستند «جوکر۱۴۰۱» را تماشا کردم، اولین پرسشی که در ذهنم شکل گرفت این بود که وقتی هر روز بر ابعاد ماجرای اعتراضها و ناآرامیها افزوده میشود، چرا سازنده فیلم برای ساخته شدن آن عجله به خرج داده؟ وقتی این پرسش را با او مطرح میکنم، میگوید: «عجله نداشتیم. ممکن است تا یکسال آینده شاهد این اتفاقات باشیم. به نظر شما من به عنوان سینماگر باید صبر میکردم وقایع آرام شود بعد فیلم بسازم؟ ما محصول فرهنگی میسازیم و متناسب با لحظه تحلیل ارائه میدهیم.»
توضیح میدهم که سوال را از این جهت پرسیدم که موضوع به این مهمی را شتابزده روایت کردن ممکن است باعث قضاوت زودهنگام شود. شمقدری میگوید به هر حال هر فیلمسازی تحت تاثیر جامعه قرار میگیرد و در فیلمش قضاوت میکند. من در مستند «جوکر ۱۴۰۱» تلاش کردم بیطرف باشم و حرفهایی را که میتوانم ارایه دهم. »
آیا جوکر ۱۴۰۱ مخفیانه ساخته شده؟
وقتی فیلم شروع میشود هشداری مبنی بر چگونگی اکران این فیلم داده میشود. موضوعی که تداعی را به وجود میآورد که ممکن است اکران عمومی فیلم حتی برای شمقدری هم باعث دردسر شود. با وجود این، هدف از ساخت این مستند چه بوده؟ سازنده اگر توانسته جسارت به خرج دهد و در این بازه زمانی تصمیم به ساخت این موضوع گرفته، چرا پنهانکاری؟ شمقدری میگوید: «خیر، پنهانکاری در کار نیست. این مستند را با هزینه شخصی ساختم و روی پلتفرم نمایشی 1film. ir به مخاطبان عرضه کردهایم.»
حین ساخت فیلم اطلاعرسانی محدودی هم پیرامون این فیلم نشد، چون با توجه به اسمی که فیلم دارد و مضامینی که مطرح میکند، طبعا کنجکاوبرانگیز میشد. کارگردان در این باره به این جمله بسنده میکند: «از آنجایی که بیشتر در فضای مجازی فعالیت داریم، در حد توانم در شبکههای اینترنتی تبلیغ داشتیم.»
در ادامه گفتوگوی «اعتماد» با حسین شمقدری را میخوانید:
در طرح این سوژه، شمول مخاطبان در این فیلم چقدر برای شما اهمیت داشت؟ اینکه مخاطبانی از هر طیف مستندتان را تماشا کنند. به هر حال نام شما خود به خود سبب قضاوت بعضی مخاطبان میشود.
ببینید؛ پنج، شش سال پیش فیلمهای ما با قرارداد ارگانهای نفتی همچون صدا و سیما، سازمان تبلیغات اسلامی، مرکز گسترش و… ساخته میشد اما از آنجایی که فرهنگ خصوصی به وجود آوردیم، به مرور از پول نفت جدا شدیم. چهار، پنج سال است که من برای ساخت مستندهایم اصلا قرارداد نفتی نداشتم. اکثر فیلمهایم را با هزینه شخصی میسازم و در پلتفرم نمایشی که داریم، منتشر میکنم. اگر ارگانی هم خواهان نمایش این فیلمها باشد در قبال پولی که میگیریم مستند را دراختیارشان قرار میدهیم.
مثل صدا و سیما؟
تلویزیون؟ امکان ندارد فیلمهایمان را نمایش دهد. ما در سالهای اخیر با تلویزیون تفاوت دیدگاههای زیادی پیدا کردیم. پنج سال پیش مستند «الف الف پاریس» را با موضوع حمزه غالبی ساختیم. کسی حمزه غالبی را نمیشناخت. «الف الف…» به بند اوین اشاره دارد. با تلویزیون برای ساخت این فیلم قرارداد داشتیم اما بعد از ساخته شدن این مستند زیر بار آن نرفت.
چرا؟
چون در بخشی غالبی به این نکته اشاره میکرد که در زندان اوین مورد ضرب و شتم قرار میگیرد. به ما گفتند این گفتههای غالبی را از مستند دربیاور اما ما زیر بار نرفتیم و همین باعث شد مستند از تلویزیون پخش نشود. به همین جهت مطمئن نیستم مستند «جوکر ۱۴۰۱» از تلویزیون پخش شود.
چقدر دغدغه طرح موضوع اعتراضهای اخیر را داشتید که باعث ساخته شدن این فیلم مستند شد؟ به هر حال میدانیم که دغدغه داشتن با بهره بردن از فضا برای خودی نشان دادن بحث دیگر.
در تمام مستندهایم ثابت کردم که باید روحیه آزادانه داشته باشم. شما مستندهای دیگر مرا دیدید؟
خیر؛ ولی «جوکر ۱۴۰۱» را دیدم و در حال حاضر هم درباره «جوکر ۱۴۰۱» صحبت میکنیم.
اگر دیگر مستندهای مرا میدیدید، شاید این قضاوت را نداشتید. در همه فیلمهایم سعی کردم دلسوز مردم باشم. روحیه براندازی ندارم. رویکردم مصلحانه و منتقدانه است. در مستند جوکر هم همینطور. خیلیها در فضای مجازی به من حمله کردند. خانمی در فضای مجازی زیر پست من نوشت به قصد تخریب فیلمت مینویسم و قصد نقد ندارم.
کمی بیپرده صحبت کنیم جناب شمقدری! بپذیرید این روزها مردم اعتمادشان را به طیف فکری شما از دست دادهاند. هر حرفی که شما بگویید ولو درست، از طرف مردم پذیرفته نمیشود. حتی شما اگر در مستندهایتان جانب مردم را بگیرید از طرف همان مردم مورد موافقت قرار نمیگیرید. موافقید؟
یکی از شبکههای فارسیزبان خارجی مرا به اسم فرزند جواد شمقدری معرفی کرد؛ اما در تمام این سالها مخاطبانی که مرا شناختهاند، میدانند که رویکردم به مسائل کشور انتقادی است. جلوی بسیاری از ساختههای من گرفته شده. چرا این نکات را مردم نمیبینند؟ کسی نمیداند که در جریان پرونده قضایی که دو سال درگیر آن بودم، حکم یک سال زندانی به من داده شد. البته کاملا حق میدهم که چنین قضاوتی درباره من صورت بگیرد.
میخواهید بگویید از خط فکری پدرتان جدا هستید.
هر کسی که مرا با تفکرات پدرم مقایسه کند اشتباه میکند. تفکراتم با پدرم تفاوت دارد.
حرفهای شما را قبول میکنیم، ولی چرا کاراکتر اصلی فیلم مستند شما، شخصیت جوکر که تداعیکننده جوکر، ساخته تاد فیلیپس است، درنظر گرفته شده؟ شخصی که اختلال عصبی دارد. این تداعی به وجود میآید که میخواهید بگویید مردم معترض اختلال روانی دارند.
به نظر من جوکر شخص آنارشیستی است که با تفکرات حاکمیت و قدرت به ته خط رسیده است. الان اعتراضهای سطح شهر هم یکجور آنارشی است. آدمها رفتار تندی میکنند که بعضی وقتها باعث دلزدگی میشود؛ ولی حرف من این است که کسی به جوکر نمیگفت این شخص دیوانه است. کاملا واضح است جوکر محبوب است و مردم او را دوست دارند.
در فیلم جوکر ساخته تاد فیلیپس، کارگردان ما را با پیشینه شخصیتی او آشنا میکند. فیلم عمیقا به لایههای شخصیتی جوکر ورود پیدا میکند؛ اما در مستند شما از پیشینه هاشم بافقی -شخصیت اصلی- نکته خاصی به مخاطب ارایه نمیشود.
همان ابتدای فیلم بعد از شعار مرگ بر دیکتاتور، هاشم در نریشن میگوید که عموی من شهید است و من روزگاری در راهپیمایی شرکت میکردم اما الان در صف معترضان قرار دارم. کسی که بسیجی بوده و چفیه دور گردن میانداخته، امروز از خواستههایش جدا میشود و مبارز میشود.
ولی شما از فیلم جوکر پوسته ظاهری آن را به نفع فیلم استفاده میکنید و ما با فیلم عمیقی به لحاظ شخصیتپردازی مواجه نیستیم.
عمیق یعنی چه از نظر شما؟ اگر بتوانیم یکسری کلیشهها را بشکنیم، برداشت عمیق نمیتوان داشت؟ کسانی که ظاهر حزباللهی دارند و این روزها در صف معترضان هستند، به نظر شما کلیشهزدایی نیست؟ آقای مهدی نصیری که روزی سردبیر کیهان بودند در فیلم ما حق اعتراض را برای مردم به رسمیت میشناسد. یا خانم بیحجابی که مدافع نظام است. البته با نظر شما موافقم و میشد از دیدگاه فلسفی به فیلم نگاه کرد و ابعاد دیگری به موضوع داشت اما من تلاش خودم را کردم.
عمیقتر یعنی اینکه شما از فشار اقتصادی که مردم این روزها تحمل میکنند هم در فیلم حرف بزنید که خود بخش مهمی از اعتراضها را سبب شده است.
در سکانس عمامهپرانی هاشم به روحانی میگوید شما درباره مشکلات اقتصادی سالهای اخیر ایران، سکوت کردید که کار کشور به اینجا رسید. البته اشاراتی در فیلم هست اما به شخصه خودم ریشه اعتراضات اخیر را به دلیل فشار اقتصادی نمیدانم. بیشتر ریشه ناآرامیهای اخیر را به آزادیهای اجتماعی مربوط میدانم.
یعنی شما فشار اقتصادی و گرانی افسارگسیخته را در اعتراضهای اخیر موثر نمیدانید؟ به شخصه با بیشتر افرادی که در اطرافم گفتوگو داشتم از فشار اقتصادی در اعتراضات صحبت میکردند که از آن به ستوه آمدهاند. نمیدانم این را شنیدهاید که یکی از معترضان که مرد بود میگفت قیمتها کنترل شود حاضرم با حجاب کامل بیرون بیایم! البته که تقابل سنت و مدرنیته هم در اعتراضهای اخیر نقش دارد و خصوصیات جوانهای دهه هشتاد بسیار متفاوت است.
به نظرم بیشتر اعتراضها مربوط به جنبش آزادیخواهی با شعار زن، زندگی، آزادی است. یعنی جنبش ۱۴۰۱ اینگونه است؛ اما اعتراضات سال ۹۸ ریشههای اقتصادی داشت. البته بگویم به ریشههای اعتراضات در این فیلم نپرداختیم. نظرمان این بود که مردم حق اعتراض دارند. البته پرداختن به ریشه اعتراضات مردم به خودی خود، قابلیت طرح موضوع دارد.
اما نکته مهم و اساسی که باعث گفتوگوی ما با شما شد، تبعیضی است که نسبت به بعضی سینماگران قائل میشوند. آیا همه مستندسازان اجازه ورود به چنین مباحثی را دارند؟ جناب شمقدری! واقعیت این است که احساس این تبعیضها باعث میشود ساختههای شما هر چند بسیار مطلوب، توسط اکثریت مردم پذیرفته نشود. نمیدانم چقدر با این صحبتها موافقید؟
به نکته درستی اشاره کردید. این سوال همیشگی است که از من میشود و من هم این موضوع را تکذیب نمیکنم. به هر حال به من اعتماد دارند. به واسطه رابطه پدرم و همینطور فیلمهایی که ساختم به من اطمینان دارند. من هم همواره سعی کردم دلسوزانه با موضوعاتی که انتخاب میکنم برخورد کنم. از آنجایی که به من بیشتر اعتماد میشود، سعی میکنم از این فرصتی که به من داده شده بهترین بهره را ببرم، ولی اجازه بدهید که من از شما سوال کنم آیا چون این اعتماد به من شده و اجازه طرح چنین مباحثی را دارم به صرف این انتقادات نباید ورود کنم؟ خب، پس چه کسی باید این موضوعات را روایت کند؟
ولی به هر حال نام شما باعث میشود طرح چنین موضوعاتی عقیم بماند و حق مطلب ادا نشود.
با شما مخالفم. ما به حمایت مردم زندهایم. در تمام این سالها فیلمهایم از سوی مخاطبان دیده شده و مورد حمایت مردم هم قرار گرفته شده است.