مقامهای طالبان هفته گذشته طی نامهای به تمام دانشگاههای دولتی و خصوصی این کشور اعلام کردند که از این پس تحصیل دختران در دانشگاههای کشور افغانستان ممنوع است.
به گزارش اعتماد؛ این اقدام طالبان تازهترین فرمان این گروه شبهنظامی برای محدود کردن بیشتر زنان افغانستان است که از زمان روی کار آمدن طالبان در افغانستان از تابستان سال گذشته تاکنون بسیاری از زنان و دختران نه تنها از حق تحصیل و کار محروم شدهاند، بلکه بخش عمدهای از فرصتهای دیگر حضور خود در اجتماع را نیز از دست دادهاند.
محسن روحیصفت، تحلیلگر مسائل افغانستان معتقد است که نگاه طالبان به زن، اینگونه است که زنان حق کسب آگاهی و تحصیل ندارند. روحیصفت میگوید تنها راه تغییر وضع موجود برای زنان در افغانستان، تحولی از درون افغانستان و مقاومت مردم در مقابل قدرت طالبان است.
در ادامه گفتوگو را با محسن روحیصفت، تحلیلگر مسائل افغانستان مطالعه میکنید:
طالبان از زمانی که روی کار آمد ادعا میکرد در حال تلاش برای مناسبسازی محل تحصیل برای دختران و زنان است و میگفت بعد از انجام اقداماتی، امکان تحصیل برای زنان فراهم میشود. اما تصمیم اخیر طالبان نشان داد که اساسا قرار نیست زنان در افغانستان تحت حاکمیت طالبان حق تحصیل داشته باشند. چه فرآیندی طی شد تا از آن ادعاها به این تصمیم قطعی برسد؟
طالبان روی حرف خودشان ایستادهاند و حرفشان تغییر نکرده است. در واقع اقدامی که طالبان انجام داده است برمبنای همان حرفهایی است که ۲۰ سال پیش میزد. برخلاف ادعاها و حرفهای قشنگی که در دوران مذاکرات دوحه و قبل از توافق با امریکا میزد، طالبان نشان داد که دیدگاهش هیچ تغییر نکرده است و تمام آن ادعاها پوچ بود. عدهای از صاحبنظران در همان دوران هم هشدار میدادند که طالبان تغییر نکرده است، اما عدهای از سیاستگذاران و تحلیلگران در ایران این هشدارها را نادیده میگرفتند و اصرار داشتند که طالبان عوض شدهاند و حاکمان جدید طالبان «نوطالبان» هستند. امروز معلوم شده است که نه! هیچ تغییری در دیدگاه طالبان ایجاد نشده است. الان که طالبان حکومت را به دست گرفته است و در مقابل مردم مسوولیت دارد، دیگر نمیتواند پاسخگو نباشد. آنها باید پاسخگوی مردمشان باشند و همین باعث میشود که به تدریج شکافی درون طالبان ایجاد شود. همین الان هم شاهد تشدید شکاف درون گروه طالبان بر سر همین موضوع مدارس و زنان هستیم و این تشدید اختلافهای درونی میتواند به درگیری بینجامد. همین اخیرا شاهد بودیم که ملا هبتالله در یکی از دیدارهای اخیرش دو وزیر دولت موقت طالبان، یعنی وزیر کشور و وزیر دفاع را به حضور نپذیرفت، اختلافنظری که باعث شد این دو وزیر از دیدار با رهبر طالبان بازبمانند، اختلاف بر سر همین موضوع آموزش زنان و دختران بود. ممکن است که این اختلافها به تدریج تشدید و منجر به حوادث دیگری شود. بعد از این قضیه مخالفتهای مردم افغانستان هم نسبت به طالبان تشدید خواهد شد و میتواند زمینهساز تحولات تازهای باشد.
هیچ کشوری در دنیا از این موضع طالبان حمایت نکرده است. حتی پاکستان که اصلیترین حامی طالبان محسوب میشود نیز از این موضع حمایت نکرده است. حنا ربانی، وزیر امورخارجه پاکستان، نزدیک به یک ماه پیش به کابل سفر کرد و او هم در سفر خود از جمله در دیدارش با وزیر تحصیلات عالیه طالبان به مساله حق تحصیل زنان و دختران در افغانستان اشاره و تلاش کرد طالبان را قانع کند که از منع زنان برای تحصیل دست بکشند. اما این تلاش پاکستان هم تاثیری نداشت. بعید میدانم که بدون یک تحول جدی و عمیق درون طالبان شاهد اصلاح این موضوع باشیم.
مردم افغانستان یک دوره ۲۰ ساله حکومت غیرطالبان را تجربه کردهاند. فکر میکنید واکنش مردم افغانستان به اقدامات طالبان برای محدودیت زنان در این دوره نسبت به دوره گذشته حکومت طالبان در دهه ۱۹۹۰ چه تفاوتی داشتهباشد؟
در طول این چند دهه ما شاهد تشکیل یک جامعه مدنی نوین در افغانستان بودیم. فرآیند تشکیل جامعه مدنی افغانستان، حتی پیش از اشغال افغانستان توسط امریکا، من شخصا در دهههای گذشته، پیش از مجاهدین، زمانی که به کابل سفر کردم، در آن دوران زنان مشارکت فعالی در حیات اجتماعی افغانستان داشتند. در کابل زنان راننده اتوبوس بودند، البته در روستاها اینچنین نبود، اما در جامعه شهری زنان کاملا در حیات اجتماعی فعال بودند. اما زمانی که افغانستان توسط اتحاد جماهیر شوروی اشغال شد و بعد مجاهدین کشور را آزاد کردند، به دلیل شرایط فوقالعادهای که بر کشور حاکم شد، مردم برخی از محدودیتهای جدید را تحمل میکردند. ولی وضعیتی که اکنون طالبان به وجود آورده است که مانع تحصیل زنان میشود، آنها را از اشتغال منع میکند و محدودیتهای شدیدی برای آنها قائل میشود، کمتر برای مردم افغانستان قابل تحمل است و به نظرم واکنش مردم را بر میانگیزد.
خواسته واقعی طالبان در مورد زنان افغانستان چیست و چه زنی را زن مطلوب میدانند؟
طالبان نگرشهای قشری و سنتی آن هم سنتهای یک منطقه خاص از افغانستان، نسبت به حقوق زنان دارد. در یک کلام میتوان گفت که این طالبان به دنبال حاکم کردن سنتهای روستایی پشتون بر کل جامعه افغانستان که شامل شهرهای بزرگ میشود، است. آداب و رسومی که در روستاهای جنوب قندهار رایج است. اساسا رهبران طالبان هم همین را میگویند، به هوادارانش میگوید مگر شما در روستای خودتان اجازه میدهید که دخترانتان به مدرسه بروند؟ من چگونه اجازه بدهم که دختران مردم به مدرسه بروند، وقتی که ما خودمان به بچههایمان اجازه نمیدهیم. این سنتهای قشری که سنتهای محلی است، اما تحت عنوان دین به افغانستان قالب شده است، عامل این مسائل است.
یک مقام ارشد وزارت خارجه کشورمان در گفتوگویی که با سرپرست سفارت افغانستان در ایران داشته است، پیشنهاد کرده است که ایران زیرساختهای آموزش مجازی را برای زنان افغانستان فراهم کند. فکر میکنید چنین پیشنهادی کارگشا است؟
آن چیزی که در افغانستان باید تغییر کند، نگرش حاکمان است. حکمرانانی که در افغانستان هستند خودشان را در کسوت پاسخگو نمیبینند، در این مقام خودشان را میبینند که ما امر میکنیم و مردم باید اجرا بکنند. آنها ضرورتی به تحول و تغییر دیدگاه نمیبینند و خودشان را نماینده خدا و امیرالمومنین میدانند. برخی فکر میکنند که به خاطر زیرساختها و با تامین ابزارها مثلا ممکن است بتوان این شرایط را تغییر داد. اما مساله برای آنها اصلا زیرساخت و ایجاد شرایط آموزش به روش آنلاین نیست. آنها دیدگاهشان به زنان اینگونه است. طالبان معتقدند که زن نباید آگاه باشد، تحصیل بکند و در جامعه فعال باشد. دیدگاه طالبان این است، بقیهاش بهانه است. البته همانگونه که عرض کردم درون خودشان هم اختلافنظرهایی وجود دارد و همه آنها اینگونه فکر نمیکنند.
فکر میکنید واکنش جامعه جهانی چه باید باشد و چه کاری از کشورهای دیگر برای حمایت از حقوق دختران افغانستان برمیآید؟
کاری از دست جامعه جهانی برنمیآید. جامعه جهانی به اندازه کافی واکنش نشان داده است. باید از درون این تحول اتفاق بیفتد. جامعه جهانی که در حال حاضر تعامل چندانی با طالبان ندارد که بتواند تاثیری داشتهباشد. رابطه طالبان با جهان تقریبا قطع است. کشورهای متعددی در جهان موضعگیری کردهاند.
شرایط به گونهای پیش رفته است که زنان از زندگی اجتماعی کنار گذاشته شوند و حیات اجتماعی آنها از بین برود. واقعا کاری از دست کسی برای کمک به زنان افغانستان بر نمیآید؟
مهم این است که از درون تغییر اتفاق بیفتد. این مطالبه باید درون جامعه افغانستان شکل بگیرد. از بیرون هر آنچه اتفاق بیفتد، اظهارنظر است، اگر هر تغییری رخ بدهد باید از درون جامعه افغانستان باشد.
تا چه حد جامعه افغانستان با این رویکرد طالبان همراه است؟
با اشغال افغانستان توسط اتحاد جماهیر شوروی و جابهجاییای که در جمعیت افغانستان صورت گرفت، بخش زیادی از جمعیت از روستاها به شهرها مهاجرت کردند و از شهرها به کشورهای همسایه مهاجرت کردند. این موضوع باعث شد که وضعیت گذشته بههم بریزد، بر اثر این بههمریختگی دیدگاههای مردم افغانستان عوض شده است، با مسائل جدیدی مواجه شدهاند و دیگر نمیتوانند پایبند رسوم و آدب سنتی گذشته باشند. رهبرانی که فکر میکنند میتوانند جامعه افغانستان را محدود کنند، اشتباه میکنند. جامعه افغانستان دیگر جامعهای نیست که این محدودیتها را بپذیرد. به نظر من اکثریت قاطع مردم افغانستان به دنبال این هستند که زندگی عادی داشتهباشند، تحصیلات داشتهباشند، شغل داشتهباشند و آزادی داشتهباشند و این کسانی که این محدودیتها را ایجاد میکنند، اقلیت بسیار محدودی هستند. البته نمیتوان انکار کرد که ممکن است معدود اقدامات افراطی هم در زمان اشرف غنی انجام شده باشد که باعث بدبینیهایی شده باشد. اما اینها معیار نیست، ممکن است هر خطایی در گذشته رخ داده باشد، اما طالبان آن اشتباهات را مستمسک قرار میدهند تا محدودیتهای بیشتری را اعمال کنند. مردم افغانستان دنبال این هستند که بتوانند زندگی تحت عدالت و بدون تبعیضی داشته باشند.