در دو سال اخیر مسئله استخدام نیروهایی که در زمان همهگیری کرونا به کمک نظام بهداشت و درمان کشور آمده بودند، یک خبر تکرارشونده روی خروجی خبرگزاریها بود. با فروکشکردن همهگیری کرونا بخش زیادی از نیروهایی که در روزهای سخت به کار گرفته شده بودند، از کار بیکار شدند و این مسئله نگرانیهای زیادی را به وجود آورده بود. دولت در این مدت مدام در حال دادن وعده استخدام این نیروها بود؛ اما مثل همیشه مسئله تأمین مالی این استخدامها یک سد بزرگ پیش پای کادر درمانی است که پشت صف ماندهاند. حالا هم موج هشتم کرونا آغاز شده است و باید دید وضعیت خدماترسانی در بیمارستانها به چه شکلی خواهد بود. وزیر بهداشت میگوید که بیمارستانهای ایران در حالت آمادهباش قرار دارند؛ اما معاون وزیر میگوید که ممکن است با آشفتگی در بیمارستانها مواجه شویم. از سوی دیگر دو جامعه پزشکی و پرستاری دو رویکرد متفاوت به مسئله منابع انسانی در نظام بهداشت و درمان در این روزها دارند.
آمارها نشان میدهد که در ایران استخدام کادر درمان نسبت به سرانه جمعیتی با چالشهایی مواجه است. برای نمونه در بخش پرستاری آمار ایران خیلی کمتر از حداقلهای استاندارد جهانی است. کمبود نیروی حتی زمانی که همهگیری کرونا رخ نداده بود، هم یک مسئله بغرنج برای نظام بهداشت و درمان ایران بود. این وضعیت با همهگیری کرونا، بالارفتن فشار کاری، جانباختن تعداد زیادی از کادر درمان، بازنشستهشدن آنها بدون برگزاری آزمون استخدامی، موج مهاجرتها و همچنین افزایش ظرفیت بیمارستانی در شرایطی بدتر هم قرار گرفته است.
دکتر سیفالله مرادی، مدیرکل منابع انسانی وزارت بهداشت ازجمله کسانی است که در این هفته نسبت به این وضعیت هشدار داده است. او در این زمینه میگوید: باید سطح کمی و کیفی خدمات و نوع خدمت ارائهشده با رضایت حداکثری مردم همراه باشد. ما در سالهای اخیر ثابت کردیم که چقدر سلامت مردم برایمان ارزشمند است و اوج آن را در ایام اوج بحران کرونا دیدیم؛ عزیزانی را که جان خویش را در جهت نجات جان همنوع خود تقدیم کردند و از آنها با نام شهدای مدافع سلامت یاد میکنیم. مدیرکل منابع انسانی وزارت بهداشت در ادامه کمبود نیرو در حوزه درمان را بیش از ۲۴ هزار نفر عنوان کرد و گفت: بحث کمبود نیرو در حوزه سلامت، تنها به بیمارستانها ختم نمیشود؛ بلکه در حوزه بهداشت نیز این کمبودها بهصورت عیان رخ نشان میدهد و در حوزه بهداشت بیش از ۶۰ هزار نیرو کمبود وجود دارد و در سایر حوزهها نیز حدود ۱۷ هزار نیرو کمبود داریم که این موضوع در نهایت میتواند منجر به نارضایتی مردم شود.
او از کمبود نیرو در وزارت بهداشت بهعنوان چالشی مزمن یاد کرد و اظهار کرد: این کمبودها میتواند خطرات جدی را برای بهداشت و درمان کشور ایجاد کرده و سلامت مردم و همچنین کیفیت ارائه خدمات را به خطر بیندازد و درعینحال خستگی و فرسودگی را در بین نیروهای سلامت کشور ایجاد کند. مدیرکل منابع انسانی وزارت بهداشت با یادآوری این نکته که در حوزه تأمین نیروی انسانی در مجموعههای وابسته به وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی جلسات متعددی را با معاون رئیسجمهور، رئیس سازمان استخدامی و رئیس سازمان برنامه و بودجه برگزار کردهایم، افزود: نمایندگان این سازمانها به صورت مستمر و میدانی در جریان پیشرفت فیزیکی پروژههای بهداشتی و درمانی وزارت بهداشت هستند و از کمبود نیرو برای راهاندازی این پروژهها اطلاع دارند. بنا بر اعلام وزارت بهداشت، او تصریح کرد: وقتی مجوز استخدامی صادر نشود و نیرو به اندازه کافی نباشد، طبیعتا از یک طرف نباید انتظار کیفیت در ارائه خدمات را داشته باشیم و از طرف دیگر نیز هزینهها برای ساخت مراکز بهداشتی و درمانی در مناطق محروم معطل تأمین نیرو میماند.
مرادی در پایان گفت: درخواست ما از سازمان برنامه و بودجه و امور استخدامی این است که مجوز جذب حداقل صد هزار نفر برای ارتقای ارائه خدمات بهداشتی و درمانی به مردم را هرچه سریعتر صادر و ردیف اعتباری آن از طرف برنامه و بودجه تأمین شود، اما تصمیمات ما از سوی این دو سازمان تاکنون وتو شده است.
دکتر رضا لاریپور، مشاور رئیس کل و سخنگوی سازمان نظام پزشکی، ازجمله کسانی است که معتقد است ایران کمبود پزشک ندارد و میتواند در وضعیت موجود خدماترسانی قابلقبولی داشته باشد. آقای لاریپور در این زمینه به «شرق» میگوید: ما کمبود نیروی پزشک در کشور نداریم؛ زیرا اگر در این زمینه کمبود داشتیم، درحالحاضر تعداد زیادی از مردم کشورمان مجبور بودند برای کارهای درمانیشان به خارج از کشور بروند که چنین اتفاقی تاکنون رخ نداده است. همین مسئله که هیچ فردی برای هیچ کار درمانیاش نیازمند به خروج از کشور نیست، نشاندهنده تکافوی تعداد کادر درمانی ما در کشور است.
نکته دیگر این است توانمندی افراد حوزه پزشکی ما در کشور آنقدر بالاست که همه نیازهای درمانی در کشور با کیفیت بالایی انجام میشود. همچنین اگر یک نیروی پزشکی از کشور خارج شود، هم آنقدر تبحر و توانایی دارد که در نظام پزشکی کشورهای مقصد پذیرفته میشود و کارش مورد اقبال آنها قرار میگیرد. دیگر اینکه ما درحالحاضر چیزی حدود ۳۵۰ هزار نفر عضو جامعه پزشکی داریم که این تعداد پزشک برای یک کشور ۸۵ میلیونی عددی معقول و قابل قبول است. از سوی دیگر باید بدانیم که قرار نیست پزشکان کشور به سرنوشت کاری سایر رشتهها مبتلا شوند که در آنها نیروی فارغالتحصیل بیشتر از نیاز بازار وجود دارد و بیکاری هم در آنها وجود دارد. تقریبا میتوان گفت همه پزشکان فارغالتحصیلشده درحالحاضر مشغول به کار هستند. از آن سو ما در حوزه پزشکی با یک نارضایتی بهویژه در حوزه پرداخت مواجه هستیم که جامعه پزشکی را با چالشهایی مواجه کرده است. مسئلهای که موجب میشود برخی از پزشکان عطای ماندن در کشور را به لقای آن ببخشند.
در این زمینه باید توجه داشته باشیم که ممکن است نرخ مهاجرت پزشکان مانند مهندسان در کشور نباشد و مثلا با موج مهاجرتی دانشگاه صنعتی شریف برابری نکند؛ اما این به آن معنی نیست که این نرخ مهاجرت بیاهمیت است؛ چراکه باید توجه داشت که اهمیت مهاجرت کادر درمان در این است که آنها ارتباط مستقیم و رودررویی با مردم دارند و همین مسئله به مهاجرت آنها وزن میدهد.
با این حال دکتر لاریپور معتقد است که نحوه برخورد با پزشکان موجب نارضایتیهایی هم در میان آنها شده است. او در این زمینه میگوید: از سوی دیگر باید بدانیم که کمبود نیرو در حوزه طبابت به این دلیل است که برخی افراد برخی کارها را به دلیل درآمد کم، رفتارهای نامناسب و ایجادنشدن فضای تسهیلشده کسبوکار انجام نمیدهند و علاقهای به آن ندارند. طرحهایی مانند طرح اجباری، حضور طولانیمدت در مناطق کمتر برخوردار بدون تسهیلات ویژه، پرداخت غیرمتناسب و... ازجمله عواملی است که موجب میشود بسیاری عطای کار در حرفه طبابت را به لقایش ببخشند.
این اتفاق میتواند برای سالهای آینده کشور نگرانیهایی را به وجود بیاورد. نظام پرداخت عادلانه تضمینکننده آینده رشتههای ما در آینده است؛ وگرنه بسیاری از عملهای جراحی سنگین، دشوار و پیچیده در کشور کمتر انجام خواهد شد؛ چراکه نمیشود هزینه نکرد و افراد را به صورت استثماری به کار گرفت.
دکتر لاریپور در بخش دیگری از این گفتگو به مسئله نحوه برخورد با پزشکان در دروان کرونا و بعد از آن اشاره میکند و میگوید: ما در دوره کرونا کار بزرگی انجام دادیم. پزشکان مثل سالهای جنگ با ایثارگری وارد میدان شدند و تعداد زیادی هم شهید دادیم. در آن زمان همه میگفتند که شما مدافعان سلامت هستید و مدام به کادر درمان القاب متعددی میدادند؛ اما این مسئله خیلی زود فراموش شد و رفتارهای نادرست با جامعه پزشکی از سر گرفته شد.
حالا که خطر موج دیگر کرونا در میان است، بار دیگر قرار است به سراغ جامعه پزشکی رفت و از آنها کمک گرفت. طبعا دلخوری موجود در جامعه پزشکی دلخوری کمی نیست. از این باب که سالها تعرفه پزشکی فریز شده و عددی که افزایش مییابد، متناسب با شرایط فعلی کشور نیست. حتی در سالهای گذشته هم نبوده. شما تصور کنید که بسیاری از پزشکان جوان ما که در یکی، دو سال اخیر با کرونا مبارزه میکردند و عمده بار این مبارزه را برعهده داشتند، هم به لحاظ سلامتی در محل کارشان در خطر بودند، هم ثبات شغلی داشتند، هم با چالشهای بیمهای دستوپنجه نرم میکردند و هم اینکه آینده استقرارشان در حوزه بهداشت و درمان با مشکل مواجه است. با چنین شرایطی طبیعتا بازگشت این افراد به این عرصه برای مبارزه با کرونا حتما دشواریهایی در پیش دارد.
سخنگوی سازمام نظام پزشکی همچنین درباره مسئله مهاجرت پزشکان در چند وقت اخیر میگوید: آمار مهاجرت رو به افزایش است. قبلا آمار افزایشی مهاجرت پزشکان ما در حوزه پزشکان عمومی بود، اما الان کمکم میزان پیشیگرفتن از پزشکان عمومی است. میانگین سنی افراد خارجشده هم در حال افزایش است.
وضعیت ناراضایتی در جامعه پرستاری خیلی بیشتر از جامعه پزشکی است. پرستارها در دوران کرونا شرایط سختی را پشتسر گذاشتند و بعد از فروکشکردن کرونا هم مورد بیمهری قرار گرفتهاند. محمد شریفیمقدم، دبیر کل خانه پرستار، از جمله منتقدان به وضعیت پرستاران در ایران است.
او در ابتدا در تشریح وضعیت خدمترسانی پرستاران در ایران میگوید: سلامت مردم جزء اولین اولویتهای دولتهاست. برای اینکه وظیفه حاکمیتی تأمین سلامت هم به درستی از سوی حکومتها انجام شود، باید منابع انسانی لازم در گام اول و کافی و در گامهای بعدی برای مراکز درمانی تأمین شود. در واقع نیروی کار لازم، کارآمد و کافی مهمترین نیاز یک سیستم درمانی برای پاسخگویی به نیاز جامعه است. در این میان پرستاران بیشترین خدمات درمانی را به یک بیمار ارائه میدهند و این مسئله موجب میشود جذب آنها در یک سیستم درمانی اولویت بیشتری داشته باشد.
اما اینکه اشتغال چه میزان پرستار در یک سیستم درمانی مطلوب است شاخصی است که براساس جمعیت محاسبه میشود. سقف این استاندارد بهکارگیری ۱۰ پرستار بهازای هر هزار نفر جمعیت است که این شاخص اغلب در کشورهای حوزه اسکاندیناوی اجرا میشود. متوسط این شاخص برای ارائه خدمات مطلوب پرستاری استخدام پنج تا شش پرستار بهازای هر هزار نفر جمعیت یک کشور است که مثلا این استاندارد در کشورهای همسایه ما مانند گرجستان رعایت میشود. از سوی دیگر سازمان بهداشت جهانی تأکید دارد که تعداد پرستار به جمعیت در هر کشوری باید حداقل در کف این نمودار قرار بگیرد. کف استاندارد هم بهکارگیری سه پرستار در یک نظام درمانی بهازای هر هزار نفر جمعیت آن کشور است. گزارشهای سازمان بهداشت جهانی میگوید که هرچقدر تعداد پرستار در یک نظام بهداشت و درمانی از این کف استاندارد کمتر باشد، مردم جامعه آسیب میبییند و سلامتشان به خطر میافتد. در چنین شرایطی وضعیت ایران چگونه است؟
آمار سال ۲۰۱۷ میگوید که بهازای هر هزار نفر جمعیت ایران ما ۱.۶ پرستار استخدامشده در نظام درمانیمان داریم. یعنی ما نصف حداقل استانداردهای جهانی پرستار داریم. این یعنی ما صد هزار پرستار در بیمارستانهایمان کم داریم تا به کف استاندارد جهانی برسیم. این استاندارد برای پیش از شیوع کروناست و طبیعتا با توجه به لود کاری در بیمارستانها در زمان همهگیری چند برابر بیشتر است؛ بنابراین پاسخ به این سؤال که آیا ما به اندازه کافی در بیمارستانهایمان پرستار داریم خیر است.
شریفیمقدم در بخش دیگری از حرفهایش به بیاعتمادی پرستاران نسبت به نظام بهداشت و درمان کشور اشاره میکند و میگوید: به نظر من سیاستگذاران نظام سلامت ما چه در دولت و چه در مجلس درباره وضعیت پرستاری ایران وعدههایی میدهند که اساسا به آن عمل نکردهاند. من الان برای شما ترسیم کردم که در شرایط معمولی هم وضعیت ما زیر استانداردهای جهانی است. در شرایطی مانند همهگیری کرونا که بیمارستانها با مشکل نیروی انسانی مواجه شدند، دوستان به سراغ پرستارها آمدند. هر دانشجوی پرستاری که فارغالتحصیل میشود باید دو سال طرحش را بگذراند. در زمان کرونا این پرستاران را به سرعت جذب کردند تا طرحشان را در شرایط کرونایی بگذراند. طبیعتا بعد از گذراندن طرح باید مقدمات استخدام این نیروها را فراهم میکردند. اما اتفاقی که در عمل افتاد این بود که قرارداد این پرستارهای طرحی را سه ماه سه ماه تمدید کردند. وضعیت بهگونهای بود که با این شرایط هم نمیتوانستند نیروی کافی را تأمین کنند. برای همین به سراغ جذب پرستار با قرارداد ۸۹ روزه رفتند.
این قراردادها برای پرستارهایی بود که در دوران کرونا جانشان را کف دستشان گرفتند و در بیمارستانها به ارائه خدمت پرداخته بودند. آمارها حالا هم نشان میدهد که ایران بالاترین آمار مرگومیر پرستار در اثر کرونا را نسبت به جمعیتش دارد. علت این آمار بالا کمبود نیرو در بیمارستانهاست. قرارداد ۸۹ روزه استثمارگرانهترین قرارداد کارگری در ایران است که عقد آن برای نیرویی که باید در بیمارستان و خط اول مبارزه با کرونا بایستد، وضعیت را بدتر هم میکند. حالا چه اتفاقی برای این نیروها با این شرایط کاری سخت و قرارداد بد رخ داده است؟ چند ماه پیش بعد از آنکه پیک هفتم کرونا را رد کردیم، طبق آمار ما عذر ۲۵ هزار نفر پرستار را خواستند. در واقع تا خیالشان از فروکشکردن کرونا راحت شد، پرستارهای زیادی را که با عنوان تمدید طرحی یا قراردادهای ۸۹ روزه مشغول به کار بودند، بیکار کردند.
دبیرکل خانه پرستار در ادامه میگوید: حالا چه اتفاقی رخ داده است. موج هشتم کرونا از راه رسیده است و وزیر بهداشت میگوید تمام بیمارستانها در حالت آمادهباش قرار دارند. نیروی خسته و بیانگیزه و فرسودهشده چگونه میتواند در حالت آمادهباش قرار داشته باشد؟ مسئولان دوباره وعده میدهند که پرستارها را جذب میکنیم و با این وعدههای تکراری میخواهند نیروها را به کار بگیرند. جامعه پرستاری هیچ اعتمادی به سیستم دولت و مجلس ندارد. میزان اعتماد جامعه پرستاری به نهاد حاکمیتی بهداشت و درمان به حد صفر رسیده است، چراکه مدام وعدههای بیسرانجامی دادهاند که تحقق پیدا نکرده است. حالا در آستانه یک موج کرونای دیگر وعدههایی میدهند که نمیتوان به آن اعتماد کرد.
کمبود نیرو در بخش پرستاری در حالی است که در سال ۱۴۰۰ و ۱۴۰۱ هیچ آزمون استخدامی برای پرستاری برگزار نشده است. آنهم درحالیکه در این سال نزدیک به ۱۵ هزار نیرو هم بازنشسته شدهاند و همچنین تعداد زیادی تخت بیمارستانی به مجموعه بهداشت و درمان کشور اضافه شده است که به خودی خود نشان میدهد چه وضعیت آشفتهای از نظر خدماترسانی به بیماران در بیمارستانهای کشور وجود دارد. از سوی دیگر نارضایتی هم در میان جامعه پرستاری زیاد است، چراکه مثلا یک طرح به اسم تعرفهگذاری خدمات پرستاری را بعد از ۱۶ سال بهصورت خیلی ضعیف دارند اجرا میکنند و این مسئله هم موجب نارضایتی در میان پرستاران شده و تجمعهایی در هفتههای گذشته شکل گرفته است. خلاصه کلام اینکه مسئولان میتوانند در آغاز موج هشتم بگویند همه آمادهباش هستند، اما یک نیروی فرسوده، بیانگیزه و بیاعتماد چگونه میتواند آماده باشد؟
شریفیمقدم در بخش دیگری از حرفهایش در پاسخ به این سؤال که چرا پرستاران بیشتری در نظام بهداشت و درمان استخدام نمیشوند، میگوید: تعارض منافع عامل اصلی عدم بهکارگیری پرستاران است. کسانی که تصمیمگیر یا سیاستگذار هستند، خودشان در مسائلی ذینفع هستند. نه فقط دولت که مجلس نیز چنین است. این اتفاق چگونه رخ میدهد؟ این سیاستگذاران از یکسو میگویند پولی نداریم که نیرو استخدام کنیم یا تعرفهگذاری پرستاری را اجرا کنیم و از سوی دیگر منافع اقتصادی قابلتوجهی برای پزشکان در نظر میگیرند؛ برای مثال شهریور امسال بیسروصدا کارانه پزشکان را در مناطق برخوردار ۱۲۰ درصد اضافه کردند و در مناطق محروم هم سقف را برداشتند؛
یعنی الان مثلا در یک جایی مثل سیستان و بلوچستان که آقای دکتر شهریاری، رئیس کمیسیون بهداشت مجلس هم اهل آنجاست، ممکن است یک جراح تا ۵۰۰ میلیون تومان هم درآمد داشته باشد. وقتی تصمیم گرفته میشود منابع در آنجا خرج شود و سودی به جیب عدهای برود، طبیعتا در بخش پرستاری پول برای استخدام نیرو وجود نخواهد داشت و این همان تعارض منافعی است که گفتم.