مهاجرت دانشجویان ایرانی به نقاط مختلف دنیا، پدیده جدیدی نیست، اما آمارهای نگرانکنندهای از افزایش میزان تقاضا و میل به مهاجرت در میان دانشجویان و فارغالتحصیلان دانشگاهی در دهه اخیر وجود دارد که توجه به این موضوع را دو چندان میکند.
به گزارش شرق، طبق آمار سالنامه مهاجرتی ایران که در سال ۱۴۰۱ که از سوی پژوهشکده سیاستگذاری دانشگاه صنعتی شریف منتشر شده است، تعداد دانشجویان ایرانی در خارج از کشور با افزایشی تقریبا ۴ برابری از ۱۷ هزار و ۴۲۲ دانشجو در سال ۲۰۰۰ به ۶۶ هزار و ۷۰۱ دانشجو در سال ۲۰۲۰ افزایش یافته است.
بهرام صلواتی، مدیر رصدخانه مهاجرت ایران در نشست رونمایی از سالنامه مهاجرتی ایران ۱۴۰۱ گفت: «شیوه حکمرانی و مملکتداری، بیثباتی اقتصادی، شرایط تحریم ایران، نوسان قیمت ارز و تورم از جمله عوامل مهم تاثیرگذار بر میل به مهاجرت بیش از ۸۰۰۰ ایرانی شرکتکننده در پیمایشهای بررسی میل و تصمیم به مهاجرت است.». همچنین نتایج آخرین پیمایشهای بررسی میل و تصمیم به مهاجرت در میان ایرانیان که در سال ۱۴۰۱ در سالنامه مهاجرتی منتشر شده نشان میدهد، بیثباتی اقتصادی کشور، ناامیدی نسبت به آینده، شیوه حکمرانی و ممکلتداری، وجود فساد نهادینه شده در کشور و دستیابی به رفاه و امنیت بیشترریال به ترتیب جزء مهمترین عواملی است که دانشجویان برای مهاجرت ذکر کردهاند.
طی سالهای اخیر، در کنار عوامل مختلف که موجب تقویت انگیزههای مهاجرت (از کانال تحصیلی) در میان دانشجویان و فارغالتحصیلان دانشگاهی شده، بدتر شدن شرایط اقتصادی به عنوان عامل مهمی برای مهاجرت تحصیلی دانشجویان ایرانی عمل کرده است؛ عاملی که در صورت بهبود شرایط میتواند دانشجویان بیشتری را به جمعیت فعلی دانشجویان ایرانی در خارج از کشور اضافه نماید.
علیرضا، دانشجوی کارشناسی ارشد مکانیک در گفتگو با شبکه شرق میگوید: «من به عنوان مهندس ارشد چند سال باید کار کنم تا بتوانم بدون کوچکترین کمک خانواده یک ماشین معمولی بخرم؟ آیا اصلا با این حقوقها میتوان فکر خریدن خانه را کرد؟ وقتی نمیتوانم با حقوق خودم مستقل زندگی کنم و رفاه حداقلی وجود ندارد باعث میشود انگیزهام برای رفتن از ایران بیشتر شود».
رعنا، دانشجوی اقتصاد است و دو سال در شرکتی کار کرده، اما حقوقش کفاف هزینههای رفتوآمدش هم نمیداده و به گفته خودش: «حقوقی که پرداخت میکردند به هیچ جا نمیرسید، برای همین از کارم استعفا دادم و آمدم بیرون و میدانم که وضعیت بقیه شرکتها هم همینطور است. برای همین دارم زبان میخوانم که بتوانم مهاجرت کنم»
وقتی دانشجویان چشمانداز روشنی از آینده شغلی و تحصیلیشان نمیبینندف با توجه به وضعیت سیاسی و اجتماعی کشور، به فکر مهاجرت میافتند. ریحانه، فارغالتحصیل علوم اجتماعی به شبکه شرق میگوید: «من میخواهم استاد دانشگاه بشوم و کتاب بنویسم و همه اینها در حوزه زنان است. وضعیت کسانی که در این حوزه و به طور کلی علوم اجتماعی دست به قلم میشوند را میبنیم دیگر... بنابراین در ایران برای من فضایی برای کار کردن در حوزه مورد وجود ندارد، اما در کشوری دیگر میتوانم آزادانه به پژوهش بپردازم».
علیرضا، دانشجوی مکانیک میگوید: «من نمیخوام چیزهای ساده و پیشپا افتاده مثل سرعت اینترنت، هوای پاک و... مرا درگیر کند. در این ماهها شرایط دانشگاه بسیار وحشتناک است، آیا باید با دانشجو این برخوردها شود؟ وقتی ابتداییترین چیزها از آدم دریغ میشود، به خودت میگویی بمانم که چه؟»
درخواست برای گواهی لغو تعهد خدمت آموزش رایگان به معنای مهاجرت واقعی از کشور نیست، اما نشاندهنده افزایش میل به تصمیم به مهاجرت از کشور است. طبق آمار سازمان امور دانشجویان، از بهمن سال ۱۳۹۵ تا اواخر مهر ۱۴۰۱، ۳۵۳ هزار و ۴۵۷ تفر از فارغالتحصیلان دانشگاههای کشور در خواست لغو تعهد خدمت آموزش رایگان خود را ارائه داده اند. اگرچه افزایش هزینه آزادسازی مدرک و آزمون آیلتس ممکن است زمان رفتن را طولانیتر کند، اما تاثیری در میزان تقاضا و انصراف دانشجویان و فارغالتحصیلان از مهاجرت ندارد.
ریحانه، فارغالتحصیل علوم اجتماعی دانشگاه علامه به شبکه شرق میگوید: «فکر نمیکنم کسی به دلیل گران شدن آزمون زبان و آزاد کردن مدرک از مهاجرت منصرف شود. اتفاقا تلاششان را بیشتر میکنند که زودتر بروند. وگرنه کسی که فهمیده نمیتواند اینجا زندگی کند بخاطر این چیزها آیندهاش را تغییر نمیدهد». علیرضا، دانشجوی دانشگاه تهران هم همین نظر را دارد و معتقد است این گرانکردنها، انگیزه دانشجویان را برای رفتن بیشتر میکند و باعث انصراف آنها از مهاجرت نخواهد شد.
یافتههای موسسه گالوپ در سال ۲۰۱۸ هم نشان میدهد میل به بازگشت در میان مهاجران ایرانی ۱ درصد است که در مقایسه با میانگین جهانی که ۷ درصد است، فاصله قابل توجهی دارد. پاسخ دانشجویان و فارغالتحصیلانی که قصد مهاجرت داشتند به سوال شبکه شرق که آیا بعد از اتمام تحصیل، به ایران بازمیگردند، یک «نه» قاطع بود.
رعنا، دانشجوی بهشتی میگوید: «برای چه برگردم؟ یعنی واقعا چیزی نمانده که آدم بخواهد برگردد. با توجه به اتفاقات سیاسی و اجتماعی اخیر، تنها چیزی که برای من مانده، ناامیدی است». نظر ریحانه، فارغالتحصیل علوم اجتماعی این است که: «ایکاش ما برای کسب تجربه زیسته بیشتر میرفتیم، نه به قصدی دیگر، اما مجموع سه عامل اجتماعی، سیاسی و اقتصادی باعث میشود که آدم بار ببندد و دیگر برنگردد».