حجم گسترده تلفات جانی و مالی و تخریب ساختمانها بعد از زمینلرزه مهیب اخیر در ترکیه، دو سوال مهم را ایجاد کرده است که پاسخ به این سوالها، در تصویرسازی تهران پس از زلزله ۷ ریشتری، کمک میکند.
یافتههای «دنیایاقتصاد» برای پاسخ به دو سوال مهم درباره آسیبشناسی و علت حجم تخریب گسترده وتلفات جانی و مالی شدید ناشی از دو زمینلرزه بالای ۷ ریشتر که ۱۷ بهمن ماه امسال در ترکیه رخ داد از یکسو و وضعیت تهران در صورت تکرار تجربه زمینلرزه با مقیاس ۷ ریشتر و بالاتر، از سوی دیگر، ضمن رمزگشایی از ابعاد ریزش و تخریب گسترده بیش از ۵۰هزار ساختمان مسکونی در جریان وقوع زمینلرزه اخیر در ترکیه، سه درس عبرت مهم لرزهای برای ایران و بهویژه پایتخت به همراه دارد.
«دنیایاقتصاد» برای پاسخ به این دو سوال و همچنین ارائه تازهترین تصویر از شهر تهران در صورت وقوع زمینلرزه شدید، که بیش از دو دهه است نسبت به قریبالوقوع بودن آن با توجه به شرایط لرزهای پایتخت و دورههای بازگشت زمینلرزههای تاریخی، هشدار داده میشود، با علی بیتاللهی، زلزلهشناس معروف ایرانی و دو محقق و مهندس سازه، مرتضی مهدوی، عضو تخصصی مرکز تحقیقات راه، مسکن و شهرسازی و جعفر سرخوش، عضو نظاممهندسی استان تهران، گفتوگو کرده است. همچنین با رجوع به جامعترین گزارش رسمی و تحقیقاتی درباره ابعاد فعالیت گسلهای اصلی و فعال تهران و میزان اثرگذاری لرزهای آنها بر پایتخت در صورت وقوع زمینلرزه (گزارش جایکا درباره ریزپهنهبندی خطر لرزهای در تهران)، به این دو سوال مهم پاسخ داده است. سوال اول آن است که چرا وقوع زمینلرزههای 7/ 7 و 6/ 7 ریشتری ترکیه ( که در برخی منابع بزرگای آن به ترتیب 8/ 7 و 7/ 7 ریشتر عنوان شده است)، منجر به این حجم تخریب گسترده و تلفات مالی ، جانی و ساختمانی شده است؟
از سوی دیگر و در قالب سوال دوم، در صورتی که چنین زمینلرزه مهیبی در تهران رخ دهد (با توجه به وضعیت گسلهای شهر تهران)، آیا ابعاد تلفات جانی و خسارتها شبیه آنچه در زلزلههای اخیر ترکیه منجر به تخریب کامل وآسیبدیدگی بیش از 50هزار ساختمان در این کشور و همچنین تلفات گسترده در کشور همسایه (سوریه)، شد، میشود؟ در واقع ابعاد خسارتهای مالی، جانی وساختمانی در تهران در صورت وقوع زمینلرزه با بزرگای 7 ریشتر و بالاتر چه میزان خواهد بود؟
مهمترین یافتهها از این تحقیقات، سه درس عبرت برای مدیریت شهری تهران و دولت از بابت هشدار احتمال وقوع تجربه زلزله ترکیه در پایتخت، به همراه دارد. در عین حال، یافته مهم دیگر از این تحقیقات، دو تصویری است که با شبیهسازی زلزله ترکیه میتوان برای تهران در صورت وقوع زمینلرزه مهیب، تشریح کرد.
علت تخریب با زلزله کمتر از 8
در شرایطی که بر اساس طبقهبندیهای کارشناسی ارائه شده از سوی زلزلهشناسان، زمینلرزههایی واقع در بازه بزرگای 4 تا 12 ریشتر، زلزلههایی هستند که به واسطه شدت لرزش در سطح متوسط، بالا و بسیار شدید، در محدوده درک و احساس انسانی قرار دارند، اما بر مبنای برخی مطالعات فنی، اساسا، انتظار تخریب کامل سازه و ریزش ساختمانها در زمینلرزههای با بزرگای کمتر از 9 ریشتر وجود ندارد. در واقع ساختمانهایی که مطابق با ضوابط فنی و مقررات و استانداردهای ساختمانی احداث شده باشند باید در برابر زمینلرزههای دستکم تا بزرگای 9 ریشتر مقاومت کنند. البته این موضوع به این معنا نیست که هیچگونه تخریبی ناشی از زمینلرزههای با مقیاس بیش از 7 ریشتر، در ساختمانها ایجاد نشود؛ بلکه منظور آن است که اگر ساختمانهای طراحی شده مطابق اصول وضوابط فنی و استانداردهای لرزهای، طراحی و بر اساس همان طرح دقیقا اجرا شده یا ساخته شده باشند، در زمان وقوع زمینلرزههای تا مقیاس 9 ریشتر و حتی بعضا تا 10 ریشتر، از حالت پایداری خارج نمیشوند. یعنی سازه آنها به طور کامل تخریب نشده یا به اصطلاح کلپس نمیکند و سطح تخریب در این ساختمانها متوسط یعنی در حد ترکخوردگی، تخریب نما، ریزش دیوارها و... خواهد بود.
اما شدت تخریب به حدی نیست که ساکنان آنها و سایرین زیر آوار ناشی از ریزش کامل ساختمان مدفون شوند. بلکه انتظار این است که جان انسانها حفظ شده و آنها در اغلب موارد بعد از اتمام زمینلرزه، اگرچه دیگر ساختمان برای زندگی مناسب نبوده ونیازمند بازسازی است، اما قادر باشند، اشیای با ارزش خود را از این خانهها خارج کنند. با این حال، زمینلرزههای 7/ 7 و 6/ 7 ریشتری اخیر ترکیه، عملا منجر به آسیب گسترده و ریزش کامل تعداد قابلتوجهی از ساختمانها در شهرها و استانهای مختلف این کشور شد. کارشناسان سازه در پاسخ به اینکه چرا با وجود وقوع زمینلرزه کمتر از 8 ریشتر، شدت تخریب ناشی از دو زمینلرزه رخ داده در ترکیه وپسلرزههای آنها، بسیار زیاد بوده است به «دنیایاقتصاد» اعلام کردند: در این زمینه تنها نمیتوان به بزرگای زمینلرزه به عنوان تنها پارامتر تعیینکننده میزان تخریب ساختمانها، تکیه کرد و اعلام کرد چون زمینلرزه کمتر از 8 ریشتر بوده بنابراین هیچ تخریبی در سازهها نباید رخ میداده است. نکتهای که در این زمینه مهم است آنکه ضمن بررسی سایر پارامترهای اثرگذار بر شدت و میزان تخریب، بررسی شود که آیا مجموعه این عوامل، توجیه مناسبی برای این سطح گسترده تخریب وآسیب و تلفات محسوب میشود یا ردپای کمفروشی در ساختوسازها مشاهده میشود؟
بر اساس اعلام کارشناسان سازه و زلزلهشناسان، شدت تخریب، آسیب وتلفات زمینلرزهها عمدتا به 6 عامل مهم بستگی دارد که بزرگا یا همان چند ریشتر بودن زلزله، یکی از آنهاست. عوامل دیگری مانند عمق فعالیت گسل بر حسب کیلومتر، شعاع اثرگذاری نقطه کانونی زلزله، مدت زمان لرزش، میزان مقاومت و استحکام و جرم سازه و وضعیت طبیعی زمین مانند جنس خاکی که سازه روی آن واقع شده است از دیگر عوامل موثر در این زمینه است.
انتظار عمومی آن است که اگر ساختمانی با رعایت همه اصول فنی طراحی وساخته شده باشد، دستکم در برابر زمینلرزه 9 ریشتری به طور کامل فرو نریزد؛ اما عمقی که زمینلرزه در آن رخ میدهد به لحاظ فاصلهای که محل شکست گسلها تا سطح زمین دارد (دوری و نزدیکی محل شکست و جابهجایی گسلها تا سطح زمین)، دوری ونزدیکی به کانون وقوع زمینلرزه، اینکه مدت زمانی که زلزله باعث لرزش زمین ودر نتیجه ساختمانها میشود، ارتفاع وجرم ساختمانها و سطح مقاومت آنها، ساختگاه زمینشناسی به لحاظ قرار داشتن روی زمین سنگی یا آبرفتی و...، همه و همه در شدت و میزان تخریب بر اثر وقوع زمینلرزه موثر است. به این ترتیب است که حتی گاهی اگر زلزلهای با بزرگای 5ریشتر نیز رخ دهد در صورتی که در عمق کم قرار گرفته و برخی دیگر از پارامترها مانند جنس خاک در این زمینه اثرگذار باشند، میتواند تخریب وشدتی بالاتر از وقوع زمینلرزهای با همین بزرگا در منطقه دیگری با شرایط متفاوت داشته باشد.
بررسیهای کارشناسی و یافتهها در ارتباط با زمینلرزه ترکیه نیز نشان میدهد، علاوه بر وجود ردپای کمفروشی و تخلف از ضوابط ساختوساز در حجم گسترده تلفات وآسیبهای وارده، با در نظر گرفتن حجم زیادی از ساختوسازهای قدیمی و بافتهای فرسوده، وقوع یک پدیده نادر، منجر به تشدید تلفات و خسارتها شده است. کارشناسان در این باره تاکید کردند که زمینلرزهای که در ترکیه رخ داد گذشته از شدت، بزرگا و انرژیای که بر اثر آن آزاد شد، جزو زمینلرزههای نادر یعنی «زلزلههای دو گانه» بود. به این معنا که در یک فاصله زمانی و مکانی بسیار کم، دو زمینلرزه بزرگ رخ داد و این موضوع باعث شد، تعداد زیادی از ساختمانهایی که در اثر زمینلرزه اول به طور کامل تخریب نشده بود در زلزله دوم، کاملا فرو بریزند. زمینلرزه اول با مقیاس 7/ 7 ریشتر، ساعت 04:17 به وقت محلی، به مدت 65 ثانیه، ترکیه را لرزاند. در این زمینلرزه علاوه بر بزرگای بیش از 7 ریشتری، که به لحاظ طبقهبندیهای تخصصی، جزو زمینلرزههای بزرگ ( 7 ریشتر به بالا) محسوب میشود، طول زمانی لرزش زمین بسیار زیاد بوده است.
از سوی دیگر تنها به فاصله کمتر از 10 ساعت (حدود 9 ساعت بعد) زمینلرزه بزرگ دیگری با مقیاس 6/ 7ریشتر بار دیگر در فاصلهای کم با کانون زلزله اول، به مدت 45 ثانیه، این کشور را لرزاند. (زمینلرزه اردیبهشت ماه 99 که با بزرگای 2/ 5 ریشتر تهران و نواحی اطراف را تکان داد، حدود 10 ثانیه طول کشید). نکته اول در ارتباط با این زمینلرزه این است همه این عوامل که جزو پدیدههای نادر در زلزلههاست منجر به تشدید حجم تخریب و تلفات در زلزله ترکیه شده است اما، بررسیهای «دنیایاقتصاد» و اظهارات کارشناسان واقعیت دیگری را نیز در ارتباط با این موضوع مشخص میکند و آن این است که بهرغم همه این موارد ردپا و تاوان تخلف فروشی و عدول از ضوابط فنی در اجرا یا فرآیند ساخت ساختمانها از یکسو و حجم گسترده بناهای فرسوده نیازمند بازسازی، نوسازی و مقاومسازی از سوی دیگر، زمینلرزه ترکیه را عملا به یک فاجعه تبدیل کرد. کارشناسان میگویند: علاوه بر دوگانه بودن زمینلرزه ترکیه و فاصله کم بین دو زمینلرزه بزرگ و مهیب، با توجه به اینکه آییننامه لرزهای این کشور نیز مانند آییننامه لرزهای موسوم به آییننامه 2800 در کشور ما، ضوابط بهروز شده و دقیقی در ارتباط با مقاومسازی ساختمانها و اصول فنی ساختوساز برای ساخت مقاوم در برابر زلزله را در اختیار مهندسان قرار داده است، اگر ساختوسازها بر مبنای این ضوابط ساخته میشد به طور قطع، حجم ومیزان تلفات وخسارتها بسیار کمتر و غیرقابل مقایسه با شرایط فعلی بود. این در حالی است که نه تنها بسیاری از ساختمانها به دلیل فرسوده بودن و عدمنوسازی در طول زمان، بر اساس این مقررات ساخته نشده و بنابراین آسیبپذیر بودهاند، بلکه حتی در میان ساختمانهای جدید نیز، تخلف وعدول از ضوابط در فرآیند ساخت عامل مهمی در بروز حجم گسترده تخریبها در اثر وقوع این زمینلرزه است. نتیجه اینکه، یک زلزله 7 ریشتری و حتی بالاتر (حتی تا مقیاس 10 ریشتری)، الزاما نمیتواند منجر به تخریب کامل سازه و تلفات گسترده مالی وساختمانی مشابه آنچه بعد از بروز زمینلرزههای 17 بهمن 1401 در ترکیه رخ داد، شود.
تصویر تهران بعد از زلزله بزرگ
اما سوال دوم درباره شرایط تهران بعد از وقوع زمینلرزه بزرگ است. اگر در تهران زلزله 7 ریشتری و بالاتر رخ دهد؛ چه خواهد شد؟ زلزلهشناسان و متخصصان سازه معتقدند تهران شرایط پیچیدهای از این نظر دارد. هم به لحاظ مشخصات سازهای و هم از نظر وضعیت طبیعی زمین و ویژگیهای زمینشناختی. خاستگاه زمین در شمال تهران سنگی اما در جنوب آبرفتی است؛ در جنوب تهران تراکم جمعیت و خانههای فرسوده و حتی خانههای با عمربنای کمتر اما با مقاومت پایینتر در برابر زلزله، بیشتر از شمال شهر است. اما به طور کلی تهران روی پهنهای گسترده از گسلهای فعال قرار دارد که با دورتر شدن از هر کدام از این گسلها، به گسل دیگری نزدیک میشویم و نواحی محل تلاقی دو گسل، جزو خطرناکترین مناطق لرزهای است. با این حال، مطالعات علیبیتاللهی، زلزلهشناس ایرانی نشان میدهد، در صورت بروز زمینلرزههای بزرگ با مقیاس بالاتر از 7 ریشتر مانند آنچه در ترکیه رخ داد، حدود 300هزار ساختمان در پایتخت تخریب میشود. تعداد پلاکهای مسکونی در تهران حدود یک میلیون پلاک است. به طور کلی حدود 4 میلیون نفر از جمعیت شهر تهران تحتتاثیر چنین زلزلهای قرار خواهند گرفت.
تصویر دوم، تصویری است که از تهران بعد از زمینلرزه 7 ریشتری و بالاتر از سوی آژانس بینالمللی همکاریهای ژاپن موسوم به جایکا، به دنبال مطالعهای که در سالهای 78 و79 در خصوص وضعیت فعالیت گسلهای شهر تهران به درخواست مدیران شهری پایتخت انجام شد، ارائه شده است. این تصویر در عین حال که یک مطالعه کامل 300صفحهای است که تصویری از وضعیت تهران و فعالیتهای گسلی آن و تخمین حجم آسیب در صورت وقوع زمینلرزههای بزرگ با توجه به شرایط جمعیتی، سازهای و... آن نشان میدهد از این بابت که دو دهه از آن میگذرد اما بهروز رسانی نشده و هیچ مطالعه دیگری نیز در این سطح با این موضوع در طول این دو دهه انجام نشده است، تصویری ناقص است که لازم بوده از سالهای قبل تاکنون، چند بار بهروزرسانی شود.
بهخصوص اینکه در دهه 80 تا نیمه دهه 90 سونامی ساختوساز در تهران به وقوع پیوسته و شرایط تهران هم به لحاظ جمعیتی وهم به لحاظ ساختمانی، بسیار متفاوت شده است. در مقدمه این گزارش اعلام شده است که پهنه تهران بزرگ دارای توان لرزهای بالا با گسلهای فعال و متعدد است. تهران در دورههای تاریخی دچار چند زلزله شدید شده و از سال 1209 خورشیدی تاکنون زلزله مصیبتبار و بزرگ در پایتخت رخ نداده است. زمینلرزه فروردین ماه 1209، با مقیاس 1/ 7 ریشتر، در کانون دماوند، منجر به تخریب کامل بخشهایی از تهران از جمله شمیرانات شد و بعد از این زمینلرزه، زلزله بزرگ دیگری که منشأ آن گسلهای تهران و با فاصله نزدیک از پایتخت باشند، رخ نداده است. در حالی که تهران روی چند گسل فعال با قابلیت لرزهزایی بالا در شمال وجنوب قرار دارد. در این گزارش که بیش از دو دهه قبل تهیه شده است همچنین نسبت به توسعه سریع و بدون ایجاد سامانههای مناسب پیشگیری از فجایع ناشی از زلزلههای بزرگ احتمالی، هشدار داده شده است.
4 سناریو از تهران بعد از وقوع زمینلرزه بزرگ در این گزارش اعلام شده است؛ در سناریوی اول اعلام شده است که وقوع زمینلرزه با بزرگای 7/ 6 ریشتری، با منشأ گسل ری، میتواند منجر به تلفات 6 درصدی جمعیت کل تهران شود و 55درصد ساختمانهای پایتخت را ویران کند.
در سناریوی دوم وقوع زمینلرزه در گسل شمال تهران با بزرگای 2/ 7 ریشتر، تلفات 2 درصدی جمعیت تهران و 36 درصدی ساختمانهای پایتخت را به همراه خواهد داشت. در قالب سناریوی سوم و در صورت وقوع زمینلرزه 2/ 7 ریشتری با منشأ گسل مشاء، 3درصد جمعیت آسیب دیده و 13درصد ساختمانهای تهران تخریب میشوند. همچنین با بروز زمینلرزه 4/ 6 ریشتری در گسلهای پنهان تهران، معادل 3درصد جمعیت و 51درصد کل ساختمانهای پایتخت آسیب دیده و تخریب میشوند. اما آخرین زمینلرزههای حس شده در شهر تهران که منجر به وحشت اهالی پایتخت و خروج آنها برای دستکم دو شب از منازل مسکونی شد، مربوط به سالهای 96 و 99 است. آذرماه 96 بعد از وقوع زمینلرزه مهیب با بزرگای بیش از 7 ریشتر در کرمانشاه، یک زمینلرزه در کانون ملارد کرج، تهران را نیز با بزرگای 2/ 5 ریشتر لرزاند. بعد از آن در اردیبهشت ماه 99 نیز زمینلرزه دیگری در کانون دماوند با بزرگای 1/ 5 ریشتر، تهران را لرزاند. اما از سال 1209 خورشیدی یعنی از دو قرن قبل، زمینلرزه مهیب و ویرانگر با منشأ گسلهای درون شهر تهران رخ نداده است. علی بیتاللهی با بیان اینکه نوعی سکون قابلتوجه به لحاظ لرزهای در گسلهای شهر تهران مشاهده میشود، گفت میتوان به این سکون لرزهای با دید مثبت یا منفی نگریست.
دیدگاه مثبت آن است که بگوییم گسلهای تهران هر چند گسلهایی فعال شناخته میشوند، اما فعلا شرایط آرامی دارند و در سکون لرزهای به سر میبرند. اما یک دیدگاه منفی، میتواند این باشد که این گسلها دچار وضعیت قفلشدگی هستند و این موضوع یعنی تجمع انرژی لرزهای در سطح بالا در این گسلها که در صورت آزاد شدن میتواند منجر به بروز زلزلههای مهیب، بزرگ و ویرانگر شود. بنابراین بهتر است فرضیه دوم را در نظر گرفته و نسبت به ایمنسازی، افزایش تابآوری سازهها، زیرساخت و روبناها و مجموعه شهر، تدابیر لازم برای مدیریت بحران برای بعد از وقوع زمینلرزههای احتمالی و... اقدام شود. در واقع بروز زمینلرزه فاجعه بار در ترکیه دستکم سه درس عبرت برای ما به همراه دارد. یک درس مربوط به احتمال وقوع زمینلرزههای نادر و دوگانه است که حتی میتواند در مقیاسهای نه چندان بزرگ به بروز فجایع بسیار زیاد وتلفات بالا بینجامد.
درس دیگر مربوط به تاوان تخلف فروشی در شهرهاست که آن هم منجر به بروز فاجعههای غیرقابل جبران در زمان بروز زمینلرزه میشود. درس سوم نیز با الهام از دو درس اول، مربوط به انجام همه اقدامات لازم برای افزایش تابآوری شهر و کاهش ریسکهای لرزهای در همه زمینههاست تا بتوان با اتکا به این اقدامات، حتی در صورت وقوع زمینلرزههای بزرگ، تلفات وآسیبها را به حداقل رساند. از سوی دیگر لازم است مطالعات رسمی و جامع مانند آنچه در اواخر دهه 70 از سوی محققان ژاپنی با عنوان گزارش جایکا درباره شرایط لرزهای تهران و برآورد حجم تخریب وخسارت در صورت وقوع زمینلرزه در پایتخت صورت گرفت، انجام شود. این مطالعه زمانی انجام شد که تهران کمتر از 7 میلیون نفر جمعیت داشت. جمعیت تهران هماکنون به حدود 10 میلیون نفر رسیده است. در صورتی که به طور میانگین حداقل سالانه 60هزار واحد مسکونی در تهران ساخته شده باشد، در طول این دو دهه دستکم یک میلیون و200هزار واحد مسکونی جدید به پایتخت اضافه شده است. به طور متوسط نیز به ازای هر 5 واحد جدید حدود 2 تا 3 واحد مسکونی تخریب شده است. بنابراین موضوع تهران و مساله لرزهخیزی آن موضوع سادهای نیست و بسیار پیچیده و نیازمند توجه فوری و ضروری برای کاهش ریسکهای لرزهای در همه ابعاد مربوط به آن است.