بابک احمدی، منتقد هنری و پژوهشگر در اعتماد نوشت: انتخاب مرضیه برومند به عنوان سیزدهمین مدیرعامل «خانه سینما» باید برای تشکلهای صنفی و شبهصنفی فرهنگی غیردولتی پیامهایی دربر داشته باشد. از جمله اینکه جریان هنری ما با وجودِ تمامِ ناملایماتِ دهههای گذشته موفق شده در دل خود ظرفیتهایی پرورش دهد که باید هوشِ بهرهبرداری از کیفیت آنها را داشته باشد. این مهم اتفاق نخواهد افتاد مگر با وجود سازوکار زیربنایی - اساسنامه - که اجازه دهد داشتههای جامعه هنری در ویترینِ تشکیلاتِ صنفی تماشایی شود.
در میان خانههای موجود، «خانه سینما» و «خانه تئاتر» به دلیل همنشینی بنیادین، یعنی قرار گرفتن در گرایشِ هنرهای نمایشی، با یکدیگر نزدیکی جدی دارند، به همین واسطه میتوان اینطور گفت که گزارش پیشِرو قصد دارد به هسته مرکزی قدرت در تشکیلات دوم نهیب بزند که مرضیه برومند پیش از آنکه چهرهای شناخته شده در عالم تصویر باشد، در جریان تئاتر فردی خبره، دارای حسن شهرت و صاحب تجربه بوده و هست. علاوه بر اینها هر بار که مدیریت فستیوال یا مرکزی برعهدهاش گذاشته شد، موفق عمل کرد. حال پرسش این است، چرا «خانه تئاتر» نمیتواند یا نمیخواهد وجودِ نیروهایی اینچنین را به رسمیت بشناسد و از کیفیتِ آنها به سودِ منافع جمع - جای قشر- استفاده کند؟ به بیان دقیقتر مانع چیست؟
پیش از هر چیز باید به دو بخش مهم مندرج در اساسنامه «خانه تئاتر» توجه کنیم. نخست، «موضوع فعالیتها» که در چهارده بند آمده و سپس بحث «انتخابات»؛ اما قبل از آن «تاریخچه» (به روایت سایتِ خانه):
موسسه فرهنگی و هنری خانه تئاتر در زمستان سال ۷۸ توسط عدهای از هنرمندان و مسوولان وقت تئاتری پایهگذاری شد. زمانی که دکتر حسین سلیمی، رییس وقت مرکز هنرهای نمایشی دو سالی از مدیریتش در این سمت میگذشت. او به همراه دکتر مجید شریفخدایی (رییس وقت شورای نظارت و ارزشیابی این مرکز)، لاله تقییان (مسوول انتشارات نمایش و سردبیر ماهنامه نمایش)، حسن قرایی (مسوول وقت امور مالی مرکز هنرهای نمایشی)، ایرج راد (بازیگر، کارگردان و مدرس تئاتر)، آتیلا پسیانی (بازیگر، نویسنده و کارگردان تئاتر) و محمود عزیزی (بازیگر، مدرس، پژوهشگر و کارگردان تئاتر) در دفتر مرکز هنرهای نمایشی گرد آمدند و پایهگذار نهاد صنفی شدند. هیات موسس خانه تئاتر جهت تدوین اساسنامه عبارت بودند از: ۱- مجید شریفخدایی، ۲- ایرج راد، ۳- اصغر همت، ۴- آتیلا پسیانی و ۵- حسن قرایی.
این هیئات موسس پس از عضوگیری موقت خانه تئاتر، در جلسه مجمع عمومی که به منظور تصویب اساسنامه و انتخابات هیاتمدیره موقت خانه تئاتر برگزار شد، ادامه فعالیت این تشکیلات صنفی را به آن هیاتمدیره واگذار کردند. براساس تصمیم مجمع عمومی، «هیاتمدیره موقت» شش ماه فرصت داشت تا اشکالات و ایرادات اساسنامه را بر طرف ساخته و پس از برگزاری مجمع عمومی فوقالعاده، اساسنامه را به تایید نهایی اعضای خانه تئاتر برساند.
هیئات مدیره موقت با برگزاری مجمع عمومی در مهرماه ۷۹ پس از تایید نهایی اساسنامه توسط اکثریت اعضای حاضر در مجمع، نخستین انتخابات هیئات مدیره را به مدت دو سال برگزید. در این انتخابات ایرج راد، آتیلا پسیانی، اصغر همت، محمدرضا خاکی، بهزاد فراهانی، بهروز غریبپور، رویا تیموریان، داوود فتحعلیبیگی، دکتر فرشید ابراهیمیان و داوود آریا، به ترتیب به عنوان هفت عضوِ هیاتمدیره، دو عضو علیالبدل هیئات مدیره، بازرس و بازرس علیالبدل خانه انتخاب شدند و امور این نهاد صنفی را برعهده گرفتند. از بین جمع یاد شده، نام دو نفر در این سالها بیش از دیگران در مقام عضو هیاتمدیره، مدیرعامل، رییس یا عناوینی مشابه شنیده شده است، ایرج راد و بهزاد فراهانی. رویا تیموریان نیز سال گذشته با کسب ۴۵۸ رای به جمع اعضای هیاتمدیره کنونی شامل ایرج راد، مریم کاظمی، کاظم هژیرآزاد، هما جدیکار، حمیدرضا نعیمی و اصغر همت پیوست.
براساس اساسنامه نوشته شده برای خانه تئاتر، این مجموعه موظف است به چهارده موردی که در ادامه میخوانید جامه عمل بپوشاند.
۱- زمینهسازی و پشتیبانی از تولید مستمر نمایش در کشور.
۲- تاثیرگذاری در بهبود سیاستهای تولید تئاتر.
۳- حمایت از حقوق گروههای جوان و دانشگاهی نمایشی.
۴- حمایت از تئاتر شهرستان و ارسال نشریات تخصصی به شهرستانها و گسیل استادان و فنآوران به سراسر کشور جهت آموزشهای دورهای.
۵- تشکل تمامی هنرمندان تئاتر کشور در قالب انجمنها و کانونهای وابسته به خانه و ایجاد حس همکاری میان آنان.
۶- پشتیبانی از حقوق صنفی (مادی و معنوی) اعضای خانه و ایجاد امنیت شغلی و حرفهای و تامین اجتماعی.
۷- ارتباط و همکاری با سازمانها و نهادهای فرهنگی و هنری داخل کشور با در نظر گرفتن هماهنگی اهداف.
۸- گسترش فعالیتهای پژوهشی و عملی.
۹- فراهم کردن امکان مبادله گروههای تئاتری برای اجرای نمایش با خارج از کشور.
۱۰- اتخاذ روشهای مناسب و اصولی جهت رفع خلافها، کمبودها و نارساییها و موانعی که به اهداف خانه آسیب میرساند.
۱۱- کوشش برای گسترش و فراگیر کردن تئاتر از طریق تشکیل جلسات، سمینارها، انتشارات، آموزش ثبت تئاترهای داخلی و داشتن مجموعه ثبت شدهای از تئاترهای خارجی.
۱۲- تلاش برای ایجاد تالارهای جدید با مشارکت بخش خصوصی و سازمانها و نهادهای ذیربط.
۱۳- تلاش جهت فراهم کردن امکانات رفاهی اعضا از قبیل شرکتهای تعاونی و صندوقهای تعاون.
۱۴- ایجاد بانک اطلاعات نمایش.
اما به تحقیق میتوان مدعی شد «خانه تئاتر» ظرف حدود ۲۳ سال فعالیت، در عمل به تمامی موارد چهاردهگانه ناتوان بوده. برای نمونه، نه گسترش فعالیتهای پژوهشی و علمی تئاتر زیر چتر این تشکیلات خبر و سندی ثبت شده و نه در خصوص تلاش برای ایجاد تالارهای جدید با مشارکت بخش خصوصی و سازمانها. خانه تئاتر حتی در زمینه اتخاذ روشهای مناسب و اصولی جهت رفع اختلافها و کمبودها مطلقا ناکارآمد عمل کرده است؛ تشکیلات برای رفع هر مشکلی به مکانیسمِ کهنِ «ریش سفیدی» پناه میبرد. هیچ خبری از گسیل مدرسان به سراسر کشور برای گسترش آموزش تئاتر خبری نیست و ابدا در معرفی و برقراری ارتباط بین گروههای ایرانی و کمپانیهای خارجی موفق عمل نکرده است.
خانه تئاتر در عمر حالا بیش از دو دههایاش، تنها چهار مدیرعامل به خود دیده. ایرج راد (۱۳۷۹ تا ۱۳۹۶) به مدت ۱۷ سال، اصغر همت (۱۳۹۶ تا ۱۳۹۷) فقط به مدت یکسال، شهرام گیلآبادی (۱۳۹۷ تا ۱۴۰۰) سه سال و مقصود نعیمیذاکر از ۱۴۰۱ تاکنون. با در نظر گرفتن این نکته که «تاریخ» خود شهادت میدهد بر وضعیت، نکته اینجاست که تشکل صنفی خانه سینما چطور در بحث معرفی مدیرعامل به نام یک چهره شناخته شده و دارای حسن شهرت بین هنرمندان تئاتر و سینما میرسد، ولی هیاتمدیره خانه تئاتر در نهایت فردی برمیگزیند ناشناخته برای اکثریت فعالان این عرصه؟ (با تاکید بر اینکه ایشان حتما انسان محترمی است).
شهرام گیلآبادی پس از کنارهگیری از مدیرعاملی خانه تئاتر در مصاحبهای (۱۱ دی ۱۴۰۰) درباره مشکلات موجود در این تشکیلات گفت: «ما در خانه تئاتر آنقدر درگیر مشکلات، معضلات و مسائل کوچک درونی خودمان هستیم که اساسا نمیتوانیم به موضوعات کلان تئاتر و موضوعات خرد و ریز اهالی تئاتر که میتواند در یک کلانمحوری حل شود، فکر کنیم. ما الان نیاز داریم به خانه تئاتری که خانه همهمان باشد و این امر نیازمند تغییرات محوری است که باید در اساسنامه خانه تئاتر ایجاد شود. سالهاست که افراد متعددی به این تغییرات اشاره کردهاند. اساسنامه خانه تئاتر برای یک موسسه چندمنظوره فرهنگی و هنری طراحی شده که میتوانسته کار صنفی هم انجام دهد، ولی الان که از طرف دولت اجازه شکل دادن صنوف گرفته شده باید ماهیت خانه تئاتر تغییر کند و این ماهیت پیشروتر شود و تکامل خود را اعلام کند و این امر باید به سرعت اتفاق بیفتد.».
اما این کارگردان و مدیر فرهنگی همزمان به وجود «مقاومت و بهانهگیری برای تغییر ندادن اساسنامه» نیز اشاره کرد: «البته پیشنویس تهیه و در هیاتمدیره هم مطرح شده است که باید در مجمع عمومی مصوب شود و ما به سمت یک کانون صنفی منسجم جدی حرکت کنیم که هر صنفی در آن یک نماینده داشته باشد. نمیدانم چرا مقاومتهایی شکل میگیرد که این اتفاق نیفتد و بهانهگیریهای مختلف برای دور شدن از این فضا انجام میشود.»
مجید گیاهچی، فعال تئاتر و از اعضای خانه تئاتر سال گذشته و در هنگامه برگزاری انتخابات خانه تئاتر با نگارش یادداشتی تحلیلی سعی کرد ضمن اشاره به واپسین تلاشهای صنفی برای پایان دادن به رویه سنتی و کهنه چرخه ثابت قدرت در خانه تئاتر، نگاهی از بالا به اوضاع داشته باشد: «خانه تئاتر پس از ۲۲ سال فعالیت، هنوز نتوانسته است عملکردی مورد رضایت جامعه تئاتر ایران داشته باشد، حتی خود مسوولان و دستاندرکاران خانه تئاتر و چهرههای باسابقه صنفی از عملکرد این نهاد ابراز رضایت نمیکنند و مداوما در جستوجوی آسیبشناسی و رفع موانعی هستند که مانع از عملکرد مطلوبتر آن شده است.»
او اینجا به ماجرای طراحی کمپینی برای ایجاد تغییر اشاره کرده است: «آخرین این تلاشها کمپینی با عنوان «کارزار جامعه تئاتر» است که به ابتکار انجمن صنفی کارگردانان تئاتر ایران و با هدف تغییر در وضعیت مدیریت سنتی و تاکنون بلاتغییر خانه تئاتر، حذف اشخاص حقیقی از مدیریت خانه و جایگزینی آنان با شخصیتهای حقوقی و ایجاد امکان و فرصتی برابر برای تمامی انجمنهای هفدهگانه تئاتری در اعمال مدیریت بر این خانه (که با توجه به تشکیل انجمنهای صنفی مستقل تئاتری، کاملا اجتنابناپذیر به نظر میرسد) راهاندازی شد و تاکنون از حمایت گروه قابل توجهی از هنرمندان تئاتر، از جمله شش عضو از ده عضو آخرین هیاتمدیره خانه تئاتر، آخرین مدیرعامل و یکی از دو بازرس فعلی این خانه نیز برخوردار شد (لازم به ذکر است سیاست این کمپین تمرکز بر اعضای خانه تئاتر و فعالیت در گروههای مجازی صنفی بوده و تاکنون از دعوتی عام و انعکاس رسانهای گسترده پرهیز کرده است).»
البته که این عضو «انجمن صنفی کارگردانان تئاتر ایران» در یادداشت «سرگشاده»! خود به نوعی قصد دارد به یک مقام بسیار بالا! پیام بفرستد که -شاهد باشید برخلاف قبلیها ما حسن نیت به خرج دادیم و پای رسانهها را وسط نکشیدیم -، اما نکته اینجاست که همین رویکرد حذف رسانهها (افکار عمومی) نیز مقبول نمیافتد.
گیاهچی در ادامه مینویسد: «در برابر شکلگیری این پویش، اما تلاش شد اینطور وانمود شود که انجمن صنفی کارگردانان تئاتر، با احساس تافته جدا بافته بودن و خودبرتربینی، در تلاش است تا نقش لیدر را بر عهده داشته باشد و دیگر انجمنهای صنفی را فریب بدهد. حتی در کمال حیرت اینطور عنوان شد که این انجمن به دنبال خواستهای انحصارطلبانه است و تلاش شد موضوع به برخوردها و اختلافات شخصی و خصوصی و نه کلان و بنیادین یا حتی در میان بودن حسادت، تقلیل داده شود. تا آنجا که رییس هیاتمدیره خانه تئاتر، در جایی موضوع و هدف اصلی کارزار را «انحصارطلبی» و در جایی دیگر «دعوت به آشوب و هجمه» و کلا متاثر از «حسادت» اعلام کرد!»
جالب آنکه طبق رویه آشنا در مملکت، نویسنده در ادامه اظهار امیدواری میکند که «ابراز چنین مطلبی ناشی از ارایه اطلاعات نادرست به ایشان باشد.» انگار با فردی تکیهزده بر اریکه قدرت، محصور میان گروه مشاوران خاصِ انگشتشمار طرف هستیم و همین افراد هم اجازه ورود به دفتر و طرح مطالبات را صادر نمیکنند. پیام یادداشت که بیشتر به نامه سرگشاده شباهت داشت، جز این نبود.
انتشار متن در «رسانه»، البته منجر به دریافت پیام و ارسال پاسخی شد که در نوع خود سابقه نداشت. پاسخ ایرج راد به نوشته عیان کرد، گفتگو در نهایت باید با کدام جریان صورت گیرد. علاوه بر آن نقش دولتها در این نابسامانی بهتر نمایان شد: «لازم میدانم در ارتباط با مطالبی که نوشتید، توضیح بدهم. زمانی تصمیم داشتیم با تغییراتی در اساسنامه بتوانیم از هر انجمن عضوی در هیاتمدیره داشته باشیم. برخورد کردیم با اساسنامه تیپ وزارت ارشاد که در زمان آقای صفارهرندی تغییراتی پیدا کرده بود و محدودیتهایی را نسبت به اساسنامه تیپ گذشته شامل میشد ازجمله اینکه حق فعالیت صنفی که در اساسنامه خانه تئاتر جایگاهی دارد، منتفی میشد. به همین دلیل اگر در اساسنامه تغییراتی انجام میشد باید منطبق با اساسنامه تیپ جدید میبود. در این سه ساله اخیر نیز دایما اصرار داشتم که نمایندگان انجمنها در جلسات هیاتمدیره حضور پیدا کنند که به استثنای دو مورد هرگز موافقت نشد. حالا هم لازم به نظر میرسد با برگزاری مجمع عمومی و انتخاب هیاتمدیره جدید با در نظر گرفتن صنفی شدن انجمنها و طی مراحل قانونی در ثبت شرکتها، با فرصت کافی، تغییرات لازم در اساسنامه بهگونهای قانونی و هدفمند داده بشود که به صلاح و مصلحت هنرمندان تئاتر و تئاتر باشد. متشکرم.»
(«اعتماد»: با شروع فعالیت دولت سیزدهم، روند «صنفی شدن انجمنها»ی خانه تئاتر به واسطه سنگاندازی بعضی جریانها در بدنه دولت (مشخصا وزارت کشور) متوقف شد. اینکه چرا دولتیها باید برای جلوگیری از فعالیت قانونی انجمنها زیرنظر وزارت کار به شورای نگهبان متوسل شوند، در نوع خود جالب توجه و امری است که ما ظرف هفتههای ابتدایی سال ۱۴۰۲ نسبت به طرح جزییات دقیق آن اقدام خواهیم کرد.)
در ادامه همین روندِ آشفته، کاظم هژیرآزاد که قصد داشت دوباره شانس خود را در آزمون انتخابات مجمع عمومی بیازماید، با نگارش یادداشتی به حمایت از اساسنامه مورد انتقاد پرداخت. این بازیگر سینما، تئاتر و تلویزیون، اساسنامه خانه تئاتر را مترقیتر و جلوتر از دیگر اساسنامهها دانست.
عضو پیشین هیات مدیره مرکزی خانه تئاتر در گفتگو با سایت ایران تئاتر درباره نامه «کارزار» توضیح داد: «اعضای هیاتمدیره انجمن صنفی کارگردانان تئاتر نامهای به نام «کارزار» با پیشنهاد تغییر در بخش مجمع عمومی و انتخابات در اساسنامه خانه تئاتر و حضور نمایندگان به جای تمامی اعضا در انتخاب هیاتمدیره مرکزی یا شورای مرکزی کانونها منتشر کردند و معتقد بودند که اساسنامه «خانه سینما» و «خانه موسیقی» بر اساسنامه «خانه تئاتر» ارجح است و به همین دلیل باید اساسنامه خانه تئاتر طبق آنچه در سینما و موسیقی نوشته و انجام میشود، شکل بگیرد. درحالی که در اساسنامه خانه سینما و موسیقی اعضا رای نمیدهند و هیاتمدیره خودشان را انتخاب نمیکنند، بلکه روسای صنوف هستند که خانه سینما و خانه موسیقی را تشکیل میدهند و این بدان معناست که اعضا در انتخاب هیاتمدیره اصلی خودشان هیچ نقش و دخالتی نخواهند داشت.» هژیرآزاد به این اعتبار اساسنامه خانه تئاتر را مترقیتر از خانههای دیگر میداند.
این هنرمند البته فراموش کرد اشاره کند که اتفاقا اصل مشکل همین است، اینکه هیاتمدیره مرکزی خانه تئاتر با رای تکتک اعضا مشخص میشوند. شیوهای که جریان ثابت و ناکارآمد ۲۲ سال گذشته را رقم زده و قصدی برای تغییر در آن دیده نمیشود. چطور میشود یک انتخابات را سالم، مترقی و مورد حمایت عقل جمعی بدانیم وقتی نماینده «انجمن بازیگران» (با بیشترین عضو) قرار است مثلا با نماینده «انجمن کارگردانان» یا «نمایشنامهنویسان» با تعداد اعضای کمتر (طبیعتا، چون ردای نمایشنامهنویسی و کارگردانی به تن بسیاری گشاد است) رقابت داشته باشد؟!
۱. انجمن صنفی بازیگران تئاتر (۹۸۲ نفر/ ۳۰.۷۱ درصد) - ۲. انجمن صنفی کارگردانان تئاتر (۳۳۶ نفر/ ۱۰.۵۰ درصد) - ۳. انجمن صنفی نمایشنامهنویسان و مترجمان تئاتر (۲۷۸ نفر/ ۸.۶۹ درصد) - ۴. انجمن صنفی تئاتر کودک و نوجوان (۲۷۲ نفر/ ۸.۵۰ درصد) - ۵. انجمن صنفی نمایشگران عروسکی (۲۱۷ نفر/ ۶.۷۸ درصد) - ۶. انجمن صنفی نمایشگران خیابانی (۱۵۹ نفر/ ۴.۹۷ درصد) - ۷. انجمن کارکنان فنی و هنری تئاتر (۱۳۲ نفر/ ۴.۱۲ درصد) - ۸. انجمن صنفی دستیاران کارگردان و برنامهریزان تئاتر (۱۲۲ نفر/ ۳.۸۱ درصد) - ۹. انجمن طراحان صحنه و لباس تئاتر (۱۱۰ نفر/ ۳.۴۴ درصد) - ۱۰. انجمن صنفی منتقدان، نویسندگان و پژوهشگران تئاتر (۱۰۱ نفر/ ۳.۱۵ درصد) - ۱۱. انجمن صنفی عکاسان تئاتر (۹۰ نفر/ ۲.۸۱ درصد) - ۱۲. انجمن صنفی موسیقی تئاتر (۸۹ نفر/ ۲.۷۸ درصد) - ۱۳. انجمن گریم و ماسک تئاتر (۸۷ نفر/ ۲.۷۲ درصد) - ۱۴. انجمن صنفی نمایشگران حرکت (۷۳ نفر/ ۲.۲۸ درصد) - ۱۵. انجمن مدرسان تئاتر (۵۷ نفر/ ۱.۷۸ درصد) - ۱۶. انجمن روابط عمومی و تبلیغات تئاتر (۵۶ نفر/ ۱.۷۵ درصد) - ۱۷. انجمن طراحان پوستر تئاتر (۳۶ نفر/ ۱.۱۲ درصد).
شهرام گیلآبادی درباره پیشنویس اساسنامه جدید توضیح داده بود: «اساسنامه حدود ۹ ماه پیش نوشته شده و بندی در پیشنویس وجود دارد که خیلی روشن است، مبنی بر اینکه هر انجمن صنفی، فرق نمیکند کدام یک از انجمنهای صنفی، با ۴ یا ۵ نماینده در مجمع عمومی شرکت کرده و تنها یک جایگاه برای رای دارند. اینکه به عنوان مثال انجمن بازیگران و کارگردانان ۴ یا ۵ نماینده داشته باشند و انجمن طراحان حرکت ۱ یا ۲ نماینده اشتباه است. تعارض منافع و اینکه افراد نگران جایگاه آینده خود هستند باعث شده تا با اساسنامه جدید مخالفت کنند.
اگر جامعنگری اتفاق بیفتد ما متوجه میشویم صنف باید قدرتمند باشد و قدرت و رایگیری و همه اتفاقات در صنف شکل میگیرد و همه صنوف در خانه تئاتر به عنوان یک کانون صنفی باید به یک اندازه سهم و نماینده داشته باشند. ولی تعارض منافع باعث شده تا به این موضوع فکر نکنیم و دغدغهمان این شده که خودمان چه میشویم و این تفکر بزرگترین معضل خانه تئاتر از بدو شکلگیری بوده و هست و باعث شده تا کسی به فکر تئاتر و جامعه تئاتر نباشد. کسانی که توانایی کار و فکر جمعی ندارند و در تعارض با منافع عمومی هستند و به دلایل واهی مخالفخوانی میکنند باید فضا را رها کنند و فضا را در اختیار کسانی بگذارند که میتوانند کار جمعی کنند و برای نفع تئاتر و خانواده تئاتر با جمع هماهنگ شوند.»
مرور ساده وضعیت و شیوه گردش قدرت در خانه تئاتر نشان میدهد چرا این تشکیلات بعد از ۲۲ سال موفق به اجرای قابل اعتنای بندهای چهاردهگانه «موضوع فعالیتها»ی مندرج در اساسنامهاش نشده و موضوع انتخاب مدیرعامل را به صنف سینما باخته است. پیروزی خانه سینما حتما زوایای گوناگون دارد، ولی در این میان دو نکته یا زاویه هست که خانه تئاتر دقیقا سالهاست در همان دو شکست مطلق خورده است. ۱- حضور فرد کاربلد، دارای حسنِ شهرتِ هنری و مورد وثوق جامعه سینمایی و ۲- ارسال این پیام به اجتماع که ما همگام با شما پیش میآییم و مثلا پیام شعار «زن، زندگی، آزادی» را دریافتهایم. گواینکه اینطور برخورد و نتیجهگیری احتمالا قدری سانتیمانتال به نظر میرسد، ولی بر هیچ کس پوشیده نیست که در جریان فعالیت صنفی موقعیتهایی به وجود میآید که ضروری است به جامعه اعضای صنف و مخاطبان هنر پیام سریع ارسال کنید؛ به این معنی که شمای هنرمند یا جامعه هنری زنده و پویا هستید.
انجام این امر نیازمند حضور افرادی است که نسبت به وضعیت دریافت و تحلیلِ دقیق دارند و به میانجی بنا گذاشتن سازوکار صحیح، به این توانایی دست یافتهاند که به وقایع روز جامعه واکنش درخور نشان دهند. شیوه انتخاب در خانه سینما میتواند واجد ایرادهایی باشد، اما در مقابل شیوه پوپولیستی رایگیری در خانه تئاتر، قطعا روش مترقیتری است. سازوکار انتخابات در خانه تئاتر بیشتر به نمایش دموکراسی و به سخره گرفتن صندوق رای میماند؛ وقتی ۲۲ سال هیچ تغییر محسوس و آورده قابل لمسی از گردش قدرت ارایه نشده و کلیت امور مساوی بوده با یک نتیجه؛ بازگشت به سر خط.