bato-adv
کد خبر: ۶۱۵۰۴۷
از گفت‌وگوی ضیاء صدقی با آقای غلامعلی فریور، وزیر صنایع و معادن در کابینه علی امینی

ارسنجانی، اصلاحات ارضی و سنگ قبر شاه!

ارسنجانی، اصلاحات ارضی و سنگ قبر شاه!
من نمی‌گویم آمریکایی‌ها که این پروژه را داده بودند به شاه سوءنیت داشتند، نه، بلد نبودند. شرایط ایران را نمی‌دانستند. اصلا موضوع قنات یک موضوع تازه‌ای است برای اروپایی و آمریکایی، قنات نمی‌فهمد چیست. خیلی از مهندسان آب، زراعت و فلاحت حتی مهندسان آگرونومیک، قضیه قنات را نمی‌دانند. - فرانسوی‌ها اتفاقا می‌دانند، چون یک قسمتی در بعضی از کلونی‌های‌شان، الجزیره، دیدند- اصلا قنات نمی‌فهمند یعنی چه؟ تعجب می‌کنند. این سیستم را آمریکایی‌ها نمی‌دانستند. نمی‌گویم سوءنیت داشتند و نتیجه‌اش از بین رفتن صددرصد تولید ایران بود.
تاریخ انتشار: ۱۱:۱۰ - ۱۵ اسفند ۱۴۰۱

آقای دکتر امینی می‌گویند که برنامه اصلاحات یا لایحه اصلاحات ارضی یا قانون اصلاحات ارضی آنچه که انجام شد چیزی نبود که ما در واقع در ذهنمان بود و برنامه‌ای که برایش داشتیم و آن چیزی که بعد‌ها پیاده شد با آن چیزی که ما خیال پیاده کردن آن را داشتیم از زمین تا آ‌سمان تفاوت داشت. آیا شما این ارزیابی را یک ارزیابی درست می‌دانید؟

به گزارش دنیای اقتصاد، ببینید، عیب مهم قانون اصلاحات ارضی به نظر بنده، این بود که اراضی را تقسیم می‌کرد و به هر زارعی دو هکتار سه هکتار زمین می‌داد. زارعی که دو هکتار زمین داشته باشد، دیگر دنبال اصلاح قنات نمی‌رود. مساله مهم ما غیر از ناحیه گیلان که از آن بگذریم، مساله آب است. در زراعت ما، آب به وسیله قنات ایجاد می‌شود. این مساله را من در همان جلسه صحبت اصلاحات قنات مطرح کردم. شاه گفت: «آقا cooperative درست می‌کنیم که این‌کار‌ها را بکنند.» گفتم آقا ما شصت سال است در این مملکت زندگی کردیم cooperative هم غیر از این‌که صنار سه شاهی پول همان زارع دو هکتاری بدبخت را بدزدد، کار دیگری نمی‌تواند بکند.

زارع دو هکتار زمین‌دار قادر به اصلاح قنات نیست. قنات هم اگر چند سال از آن گذشت به کلی خراب می‌شود و از بین می‌رود اصلا دیگر آن قنات را باید متروکه‌اش دانست و از نو یک قنات ایجاد کرد. از بین می‌رود. یکی دو سال اگر عقب بیفتد اصلاح می‌کنند، مقنی‌ها برای این‌کار یک اصطلاحی دارند. بعد از یکی دو سال اصلا طوری خراب می‌شود که نمی‌شود کاری کرد. آن قنات را دیگر باید رها کرد. زارع دو هکتاری قنات‌آبادکن نیست. اشکال عمده کار ما این است. حتی گفتم «آقا، بنده یک مقداری در رشت مباشرت ملک یک دوستم را داشتم، همان کوچصفهانی‌ها، شما به جای اینکه این مقدار پول بدهید به مالک و زمینش را بخرید و به زارع دو هکتاری بدهید، بیایید الان مقدمتا یک مقداری راهنمایی‌اش کنید برای زراعت که فلان زمین برای این زراعت خوب است.

یک مقدار کود شیمیایی به او بدهید. در رشت در بعضی املاک کود شیمیایی دادند و چندین برابر محصول برداشتند؛ از زمینی که یک تن و نیم برنج برمی‌داشت در هکتار تا شش تن هم برداشتند.» گفت، «پس چرا نمی‌کنند؟» گفتم الان نمی‌کنند برای اینکه زمین‌های رشت به اجاره زارع است. زارع، نه این دانش را دارد که باید از کود استفاده کرد، نه پول دارد کود شیمیایی بخرد. بیایید این را در اختیارش بگذارید و بیمه‌اش کنید که «تو این یک تن و نیم را در هکتار خواهی داشت.» خواهید گفت عایدی مالک بالا می‌رود. عایدی مالک بالا می‌رود، مالیات به آن ببندید از او بگیرید. عایدی زارعتان هم بالا می‌رود.

نخیر، اصلا حرف جای دیگری بود، آقا. پروژه‌ای جلوی ایشان گذاشته بودند. من نمی‌گویم آمریکایی‌ها که این پروژه را داده بودند به شاه سوءنیت داشتند، نه، بلد نبودند. شرایط ایران را نمی‌دانستند. اصلا موضوع قنات یک موضوع تازه‌ای است برای اروپایی و آمریکایی، قنات نمی‌فهمد چیست. خیلی از مهندسان آب، زراعت و فلاحت حتی مهندسان آگرونومیک، قضیه قنات را نمی‌دانند. - فرانسوی‌ها اتفاقا می‌دانند، چون یک قسمتی در بعضی از کلونی‌های‌شان، الجزیره، دیدند- اصلا قنات نمی‌فهمند یعنی چه؟ تعجب می‌کنند. این سیستم را آمریکایی‌ها نمی‌دانستند. نمی‌گویم سوءنیت داشتند و نتیجه‌اش از بین رفتن صددرصد تولید ایران بود.

آقای ارسنجانی که می‌دانستند.

آقای ارسنجانی...

ایشان در تدوین قانون اصلاحات ارضی دستی نداشتند؟

چرا، اصلا او وزیر کشاورزی بود. به او نسبت دادند و بعد به او ایراد گرفته بودند که گفته بوده، «سنگ اول قبر شاه را من گذاشتم با این قانون اصلاحات ارضی.»

خب، آن حرف می‌تواند معانی زیادی داشته باشد، ولی….

به‌هرحال، نخیر ارسنجانی هم نمی‌دانست. ارسنجانی فلاحت (کشاورزی) بلد نبود. ارسنجانی حقوق‌خوانده بود فلاحت بلد نبود. حالا شاید هم عقلش می‌رسید؛ ولی مصلحتش در سکوت کردن و اطاعت کردن بود.

تا آن‌جایی که شما اطلاع دارید، یعنی طبق اطلاعات شما، قانون اصلاحات ارضی را واقعا آمریکایی‌ها تنظیم کرده بودند و به شاه داده بودند؟

به نظرم بله. البته من حضور نداشتم. می‌دانید، برای شهادت دادن در یک موردی خیلی اهمیت دارد؛ ولی قرائن و امارات این‌طور نشان می‌دهد که یعنی آمریکایی‌ها می‌گویم سوءنیت نداشتند.

آمریکایی‌ها برای جلوگیری از کمونیسم در شرق می‌خواستند سطح زندگی عموم مردم بالا بیاید؛ عموم مردم ما هم ۷۵درصد آن زارع بود. قبول دارم که این پروژه را برای جلوگیری از ایدئولوژی کمونیسم داده بودند، منتها اینجایش را نفهمیده بودند. بعید نیست، حالا فهمیده بودند یا نفهمیده بودند. اگر فهمیده بودند که متعمدا می‌خواستند تولید از بین برود، برای اینکه ایران محتاج باشد. مملکت نفتی است باید مونوکولتور داشته باشد، مونوکولتور یعنی هیچ‌چیز دیگر نداشته باشد غیر از نفت، بعید نیست. ولی من اصلا می‌گویم نه، اعمال مومنین را حمل بر صحت بکنیم، نفهمیده ممکن است این را داده باشند؛ ولی ما که باید بفهمیم که آقا، زارع دو هکتاری!

خب، دیدید بعد از اینکه پروژه اصلاحات ارضی را یکی دو سال به مرحله عمل گذاشتند و به آن صورت درآمد بعد آمدند دوباره این زارعان را جمع کردند و گفتند: «این دو هکتار را به‌صورت یک سهم بده که به قول آمریکایی‌ها، mass production بکنیم دیگر. دسته‌جمعی برویم کار کنیم. آن‌وقت آن‌طوریش کردند، «تو سهیمی».

خب، این چه‌کاره شد؟ شد گدا دیگر. شد سهمدار، سهمدار دو هکتاری که عوایدش یعنی هیچ. عواید کل آن هیچ بود، سهم اینکه به طریق اولی [هیچ بود.]پروژه غلط نتیجه‌اش این است.

 

برچسب ها: اصلاحات ارضی
مجله خواندنی ها
مجله فرارو
bato-adv
bato-adv
bato-adv
bato-adv
پرطرفدارترین عناوین