متکی گفت: افرادی که در این حوادث فریب خورده بودند تعدادشان از افرادی که عمدا علیه نظام کار میکردند بسیار کمتر بود و اغتشاش گران تعدادشان بسیار اندک بود و باید به این موضوع توجه کنیم.
در ماههای اخیر، کشور شاهد اتفاقات و فراز و نشیبهایی در حوزههای مختلف اعم از سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی بود.
در ادامه گفتگوی فارس با منوچهر متکی رئیس خانه احزاب و وزیر سابق امورخارجه را در این باره میخوانید.
به نظرشما دلیل اجماع کشورهای اروپایی در اغتشاشات اخیر، علیه ایران چه بود؟
آمریکاییها یک پروژه ۲۰ ساله برای ایران برنامه ریزی کرده بودند، و این اجماع جهانی که در اغتشاشات اخیر به وجود آمد هم در همین پروژه تعریف میشود، و در این اجماع جهانی فضا این گونه بود که مجموعه اطلاعاتی که به اینها میرسید این بود که کار ایران تمام است و چهار سال پیش هم جان بولتون این حرف را خیلی تند و بی پرده گفت؛ که مردم ایران ۴۰ سالگی انقلاب را نمیبینند، و این موضوع برای مقامات آمریکاییها این موضوع اولویت شده بود که براندازی در ایران شکل بگیرد. نکته اینجا است که آنها به این نتیجه رسیده بودند که سخت افزاری و به صورت عملی و نظامی توان این کار را ندارند و باید در داخل ایران فضای روانی بوجود بیاید.
دو سال اخیر تمام تلاش شان این بود که در جامعه تاثیر گذاری کنند و القا کنند که نظام اسلامی و اصل اسلام ناکارآمد است و شعارهایی هم که داده میشد را سعی کردند علیه کلیت نظام، کلیت ایران و کلیت اسلام سوق دهند و فضای جهانی را حول این موضوع جمع کنند و القائاتی را در داخل و خارج ایران در این رابطه بوجود آوردند که البته برنامه ریزی دقیقی انجام داده بودند، اما به دلیل اینکه شناخت خوبی از جامعه ایرانی نداشتند شکست خوردند و کم کم از هدف و برنامه هایشان فاصله گرفتند.
در حوزه سیاست خارجی فضای آینده دیپلماسی ایران را با توجه به اتفاقات اخیر کشور چگونه تحلیل میکنید؟
در حوزه سیاست خارجی هدف غربیها منزوی کردن ایران است، اینها به دنبال بردن پرونده ایران به شورای امنیت هستند، بنابراین آمریکاییها آخرین زورهای خود را میزنند، و در موضوع هستهای به نظر بنده اینها از ابتدا به دنبال حل این مسئله نبودند.
ولی خب هیچ چیز در ساست خارجی به صورت قطعی قابل پیش بینی نیست. حال ما در این موضوع دو بحث داریم، یکی ثبات نظام و دیگری ثبات در محیط بین الملل است، که باید به آن توجه کنیم. یک بخش این ثبات بین المللی مربوط به کشورهای غیر غربی است و ما باید روابط مان را توسعه بدهیم و گسترش دهیم و یک بخش آن کشورهای اروپایی و غربی است.
یک مثالی را اینجا برایتان بگویم؛ یک وقتی ما در شورای سیاست گذاری سیاست خارجی به آقای ظریف میگفتیم چرا به کشورهای آسیایی سفر نمیکنید و ایشان به اصرار ما بعضی سفرهای تشریفاتی به این کشورها داشتند، خب معلوم است وقتی در دورهای ما کشورهای آسیایی را جدی نمیگیریم، فضا به این سمت میرود که در بعضی موارد با ما همکاری نکنند.
حال در بحث تعامل با غرب باید بگویم؛ غربیها سعی میکنند فضا را به سمتی ببرند که مذاکرهای صورت نگیرد، البته همین وزیر خارجه قطر که آمد پیامش این موضوع بود. اما بنای کلی اینها این است که با ایران مذاکره نکنند. تصور بنده این است که ما باید راهکارهایی بیندیشیم که با غربیها حرف بزنیم، حال اگر این موضوع به صورت رسمی نمیتواند شکل بگیرد ما در شکلهای دیگری که در دنیا مرسوم است مثل واسطهای و لابی گری و دیپلماسی مسیر این موضوع را باید پیگیری کنیم.
یک مثالی به شما بگویم در زمانی که ما در وزارت خارجه بودیم غربیها در موضوع پرونده هستهای میگفتند ایران قابل اعتماد نیست و اینها میخواستند القا کنند و اجماعی علیه ایران بوجود بیاورند. در همان سالها که بنده اولین سال حضورم در وزارت خارجه بود در نشستی در کوالالامپور اولین بیانیه ۱۳۱ کشور را گرفتیم که تایید کردند فعالیت هستهای ایران صلح آمیز است و این موضوع همه برنامههای غرب را بهم ریخت.
۱۴ خرداد سال ۸۵ رهبر انقلاب هم در مرقد امام در رابطه با همین موضوع فرمودند؛ که اینها چیزی به نام جامعه بینالملل را القا میکنند که علیه ایران هست شما جامعه بین المللی نیستید، شما چند کشورید که خود را به دیگران تحمیل میکنید جامعه بین الملل ۱۳۱ کشوری هستند که در کوالالامپور بیانیه خواندند و از ایران حمایت کردند.
اغتشاشات اخیر و و ارتباط آن با مسئله مشارکت مردم در امر سیاسی و مشخصا در انتخابات آتی چگونه قابل تحلیل است؟
در رابطه با این سوال، بگذارید اینگونه شروع کنم، ما دو هفته پیش نشستی را شکل دادیم با عنوان آسیب شناسی دو انتخابات اخیر در ایران، بنده در صحبتی که در این نشست داشتم گفتم کاهش مشارکت و کاهش اعتماد مردم در دو انتخابات اخیر دلایل مختلفی دارد و به نظر من دلایل این موضوع عملکرد دولتها است.
در هردو انتخابات مشارکت مردم به زیر ۵۰ درصد آمد، و ما پایینترین حد مشارکت را پایان دولت آقای روحانی داشتیم و دلیل اصلی آن عملکرد دولت آقای روحانی بود. البته در همان جلسه هم گفتم که در انتخابات بعدی هم عملکرد دولت آقای رئیسی نقش تعیین کنندهای در مشارکت مردم در انتخابات دارد و حالا در راستای همین موضوع به نظر بنده دشمن از ابتدا و حتی قبلتر از زمان اغتشاشات سعی کرده با استفاده از القائات رسانهای فضایی را در جامعه جا بیندازد که دولت و مسئولان ناکارآمد هستند و نمیتوانند مشکلات مردم را بر طرف کنند و این یکی از دلایل حضور هیجان زده بعضی از جوانان در اغتشاشات بود و به نظرم موضوع بسیار مهمی است که باید به آن توجه شود.
اگر بخواهم در موضوع مشارکت و اعتماد مردم مثالی بگویم؛ میشود عملکرد دولت نهم را مثال زد در دولت نهم کارکرد آن به گونهای بود که ما در سال ۸۸ بیش از ۸۵ درصد مشارکت مردم در انتخابات را داشتیم و برای اولین بار نفر دوم انتخابات ۱۳ میلیون رای آورد، اما در انتخابات اخیر ریاست جمهوری عکس این قضیه رقم خورد و مردم به دلیل اینکه به دولت و عملکرد آن نقد داشتند مشارکت پایین آمد و به نظرم میشود گفت هرگاه دولتها کارآمدی داشتند، مشارکت مردم در انتخابات بالا رفته و هرجا که کارآمدی پایین بوده، مشارکت مردم در انتخابات هم به همان نست کاهش یافته است.
البته این موضوع در رابطه با مجلس هم صدق میکند و اگر مردم حس کنند که این مجلس و نمایندگان اثر گذار عملکرده اند قطعا در حوزههای انتخابیه مشارکت بالا خواهد بود، اما اگر مردم حس کنند که نمایندگان صرفاً در یک سال آخر فعال شده و کار انتخاباتی انجام میدهد و در عزل و نصبها دخالت میکند قطعا در بحث مشارکت مردم تاثیر گذار خواهد بود؛ بنابراین عامل دیگر برای مشارکت مردم عملکرد مجلس است.
مولفه دیگر در رابطه با مشارکت و اعتماد مردم این است که در طیفهای فکری مردم و سلیقههای سیاسی مختلف، کاندیدایی وجود داشته باشد و مردم حس کنند که کاندیدای مورد نظر آنها حضور دارد. این موارد قطعا در افزایش مشارکت مردم تاثیر گذار خواهد بود. مولفه چهارم هم در این رابطه احزاب هستند که یکی از وظایف احزاب معرفی افراد مناسب برای انتخابات است و احزاب باید افراد مناسب و متخصص و با نگاه کارآمدی و درست را در انتخابات معرفی کنند تا ما شاهد یک انتخابات پرشور باشیم.
به نظر بنده اینها دوتا اثر گذاری داشتند، اول این تلاش کردند ناکارآمدی را القا کنند. مثالی برایتان بگویم؛ بنده چند روز پیش دعوت بودم به میهمانی و شب نشینی و عدهای از مسئولین و نمایندههای مجلس بودند. اینها با هم به صورت خانوادگی رفت و آمدهایی دارند که با هم جمع میشوند و بنده را هم دعوت کرده بودند. به جلسه که رفتم اولین سوال شان این بود که از نظر شما اساساً جمهوری اسلامی میتواند کاری بکند یا نه؟ خب بنده از یک در دیگری وارد این موضوع شدم و فضا را برایشان شرح دادم و خداراشکر به نتیجه خوبی رسیدیم، خب به نوعی میشود گفت این یک نوع اثر گذاری از این اتفاقات اخیر بوده است.
نکته دوم در رابطه با اثر گذاری اینها این است که این جریان در دورهای در فضای مجازی و در جنگ نرم توانست موفقیتهایی به دست آورد. تحلیل ما هم این بود که ترکیب و چینش خوبی داشتند، اما اشتباه محاسبهای داشتند و اشتباه شان اینجا بود که میگفتند جمهوری اسلامی ایران رفتنی است. برای تحلیل فضا باید همه اینها را با هم دیگر در نظر گرفت و برآورد نهایی را داشت.
اینها در این اغتشاشات تلاش کردند اعتماد به نظام را تضعیف کنند. به اعتقاد بنده در اینجا اینها اثر گذاشتند و ما باید در اتاقهای فکر دقیقاً این موضوع را بررسی کنیم و دلایل و انگیزه افرادی که در اغتششات حضور داشتند را بررسی کنیم. به نظر بنده در شرایط کنونی دولت باید این پیام عملی را به مردم بدهد که با نقشه راه دارد حرکت میکند و هیچ کس هم این نقشه راه را توضیح نمیدهد و نمیگوید برای مردم که ماجرا از چه قرار است و اگر این موضوع را به خوبی برای مردم توضیح داده شود اعتماد مردم به نظام و دولت افزایش پیدا میکند.
از نظر شما مواجهه قوه قضائیه و نیروی انتظامی در حوادث پس از فوت مهسا امینی چطور بود؟
به نظر بنده قوه قضاییه و نیروی انتظامی در حوادث اخیر هوشمندانه عمل کردند و مجالی به ورود دشمن به کشور و کشته سازی ندادند، نیروی انتظامی و بسیج شهدای زیادی دادند، ولی تهاجم متقابل نداشتند. البته به نظرم عدهای از جوانانی که در حوادث اخیر وارد شدند با گمان پایان یافتن جمهوری اسلامی فریب خورده بودند و با نگاه القائی وارد میدان شده بودند و مقام معظم رهبری گام پایانی را برداشتند و با این عفو تدبیر خودشان را کامل کردند. افرادی که در این حوادث فریب خورده بودند تعدادشان از افرادی که عمدا علیه نظام کار میکردند بسیار کمتر بود و اغتشاش گران تعدادشان بسیار اندک بود و باید به این موضوع توجه کنیم.
البته به نظر من جمهوری اسلامی در تعامل با این فتنه در این دوره خیلی خوب عمل کرد و بهانه دست آنها نداد. قشر انقلابی تحمل نمیکردند که عدهای به رهبر عزیزتر از جان شان توهین کنند، اما صبورانه هر طور بود تحمل کردند. این صبر شاید ناشی از آن فرمایش آقا در سال ۷۸ بود که در ذهن بچه حزب اللهی مانده بود که آقا در سخنان خود گفتند که اگر به من هم توهین کردند شما چیزی نگویید و انقلابیون دندان به جگر تحمل کردند.
عملکرد دولت آقای رئیسی را چگونه میبینید؟
من جهت گیری آقای رئیسی را درست میدانم و به صورت کلی ایشان میتواند کاری را انجام دهد و موفق باشد. اما یک سری مسائل جانبی هست که باید به آن توجه شود، من با بعضی از وزرا گاهی نشست دارم میگویم چرا حرفی را میزنید و در وادی عمل به آن حرف توجه نمیشود؟ یک مثال بگویم در دیدار با آقای خاندوزی به ایشان گفتم؛ آقای خاندوزی مصاحبه میکنید و میگویید که ما تسهیلات میدهیم و هر بانکی که عمل نکند با او برخورد میکنیم.
به آقای خاندوزی گفتم؛ یک شرکت در مرز دانش بنیان است و یک محصولی دارد که در ایران و منطقه حرف اول را میزند و این محصول رو در کشورهای آسیایی منحصربهفرد است و هیچکس این محصول را ندارد و الان نیاز به تسهیلات دارد. آقای خاندوزی گفت بروید از شعبه فلان وام را بگیرید. بنده این فرد را معرفی کردم و رفت کارهایش را انجام بدهد. به من گفت بعد از تکمیل مدارک رئیس شعبه گفت آقای خاندوزی گفته به مواردی مانند شما وام ندهیم. من به مشاورش آقای قریشی گفتم که رئیس شعبه پاسخش این است، آقای مشاور گفت، دروغ میگوید و آقای خاندوزی دستور دادهاند تا این موضوع پیگیری شود.
حال ببینید این یک مثال بود، باید بگویم آقای رئیسی در همچین وضعیتی است و در همچین شرایطی است و لذا من تصور میکنم که ایشان باید مثل روحانی در ۹۶ به این نکته برسد که باید یک سری کارهای مهمی انجام بدهد. آن سال به آقای روحانی، ۱۰ روز قبل انتخابات گفتند که شما رای نمیآورید.
او هم آمد هر چه توهین و دروغ بود علیه نظام و انقلاب گفت و خطاب به رئیسی گفت شما چیکار کردید؟ شما غیر از زندانی کردن، غیر از کشتن، غیر از شکنجه کردن چه کار کردید؟! بنده آن زمان یک توییت زدم و گفتم که که یکی از حیثیت خود خرج میکند برای نظام جمهوری اسلامی و یکی از حیثیت نظام جمهوری اسلامی استفاده میکند برای خود و این تفاوت این دوتا نامزد است.
به عنوان سوال آخر انتخابات سال آینده و حضور جناحها افراد شاخص سیاسی در این انتخابات را چگونه ارزیابی میکنید؟
متکی: بنده به استانهای مختلف کشور سفر میکنم و در استانهای مختلف اصلاح طلبان فعالیت انتخاباتی را شروع کردهاند، به عنوان مثال بنده چند هفته گذشته به بوشهر سفری داشتم و در این استان مشاهده کردم که اصلاح طلبان به صورت جدی فعالیت انتخاباتی خود را آغاز کرده اند. این که بعضی از اصلاح طلبان ژست تحریم انتخابات را به خود میگیرند این یک نوع تاکتیک و نحوه ورود به انتخابات توسط این جریان است. بنده با اطلاع میگویم که این جریان به دنبال میدان داری برای انتخابات سال آینده مجلس هستند.
به نظر بنده بزرگان جریان اصول گرایی باید بنشینند و تدبیر کنند و با یک طراحی و وحدت درست وارد انتخابات بشوند. با این حال در نهایت فکر میکنم قالب مجلس بعدی را نیروهای ارزشی و اصول گرا تشکیل دهند، البته از الان نمیشود پیش بینی دقیقی برای انتخابات داشت.
در مورد آقای لاریجانی هم باید بگویم؛ چیزی که بنده در حال حاضر اطلاع دارم این است که ایشان با نمایندگان ادوار جلساتش را آغاز کرده و در بعضی استانها مثل آذربایجان شرقی که من اطلاع دارم تشکیلات شان را ساماندهی کرده اند و قصد ورود به انتخابات برای مجلس دارد و ایشان به دنبال قوام و مدیریت مجلس بعدی است، اما اینکه خودش میآید یا نه دو روایت متفاوت وجود دارد، یکی اینکه خود ایشان میآید و بعضیها هم میگویند خود آقای لاریجانی در انتخابات شرکت نمیکند، به نظر بنده سکههای از رونق افتاده دوباره به سیاست بر نمیگردند.
یکی از کسانی که به طور جدی هوس کرد دوباره برای انتخابات شرکت کند آقای هاشمی بود که در هر دوبار نتوانست و به نظرم آقایان احمدی نژاد و روحانی عوامی میکنند که دست و پا میزنند تا دوباره به قدرت بازگردند.