شاید مدیران بانک مرکزی به ایشان گفتهاند که نمیشود همین الان دو تا از دستگاههای چاپ پول را به برق زد و پول چاپ کرد. شاید گفتهاند که نمیتوانند در دفاتر و حسابهای ملی این اعتبار را بگنجانند تا به حساب فرهنگیان واریز شود. هر چه که هست؛ شکل و نحوه کار است.
اعتماد نوشت: در آخرین ساعات سال گذشته، خبری عجیب و غریب روی خروجی خبرگزاریها قرار گرفت که در تعطیلات نوروز و میان اخبار ریز و درشت دیگر گم شد. تیتر خبر به نقل از خبرگزاری «پانا» (ساعت ۲۶: ۲۲ روز دوشنبه ۲۹ اسفندماه. کد: ۱۳۵۷۸۴۶) این بود: «وزیر آموزشوپرورش: به بانک مرکزی میروم تا حقوق معوقه معلمان پرداخت و کامل شود.» آقای یوسف نوری در این خبر گفته بود که «با دستور رییسجمهور پس از خروج از صدا و سیما به بانک مرکزی میروم تا معوقه حقوق همکاران پرداخت شود.» البته آقای نوری دیروز استعفا داد و به نوعی برکنار شد و کابینه را ترک کرد. اما این اظهارات از جهات مختلفی عجیب و غریب و حاکی از به هم ریختگی اوضاع است:
اول- اینکه آقای وزیر سابق دو هفته پیش به «بانک مرکزی رفته تا حقوق معلمان بهطور کامل پرداخت شود» چه معنایی دارد؟ بانک مرکزی قرار است چه کاری در پروسه پرداخت معوقههای معلمان و فرهنگیان انجام دهد که مثلا با تلفن از دفتر رییسجمهور یا وزیر قابل اجرا نبوده است؟ حضور آقای وزیر سابق در ساختمان بانک مرکزی در آن ساعت دیروقت شب سال نو، چه تاثیری در روند پرداختها دارد؟
دوم- فرآیند پرداخت حقوق و مزایای کارکنان دولت مگر دست بانک مرکزی است؟ بهطور ساده یک اعتبار در مجلس هنگام بودجهنویسی تصویب شده. این اعتبار از منبعی که مجلس تعیین کرده باید تامین شود. مسوول بودجهنویسی طبق قانون سازمان برنامه و بودجه است. بنابراین سازمان برنامه و بودجه است که میداند این اعتبار قرار است از چه محلی تامین شود. حضور شبانگاهی وزیر سابق آموزش و پرورش در بانک مرکزی آیا به این معنی است که سازمان برنامه و بودجه اعتباری را تعیین کرده و این اعتبار در گاوصندوق بانک مرکزی قفل بوده است؟
آیا قرار بوده که آقای وزیر پشت در اتاق رییس کل بانک مرکزی، «بست» بنشیند تا این قفل باز و پول فرهنگیان واریز شود؟
سوم- مفهوم پول، آن چیزی نیست که در دنیای مدرن استفاده میشود. پول از حالت «کاغذی» به صورت «اعتباری» درآمده. در واقع، نظام بانکی به جای پول، اعتبار در اختیار افراد میگذارد. وقتی شما حقوق میگیرید، پول به صورت فیزیکی دریافت نمیکنید. بلکه یک «اعتبار» در «حساب بانکی» شما، «شارژ» میشود.
این اعتبار را به بازارهای مختلف میبرید و خرید میکنید. برای همین است که اگر به خودپردازها مراجعه کنید از هر ۵ تا، یکی پول نقد به شما میدهد و کارتخوانها هستند که همه کار میکنند. همین الان اگر ۵ درصد از مردم به بانکها مراجعه کنند و به جای اعتبار، «اسکناس» بخواهند، نظام بانکی با بحرانی مانند آن چیزی مواجه میشود که در دی ماه ۹۶ روبهرو شد. بنابراین در این پروسه، بانک مرکزی قرار بوده چه کاری انجام بدهد که در آن نیمه شب آخر سال انجام نداده است؟
چهارم- با این تفاصیل و برای نتیجهگیری رخدادهای به وجود آمده، باید گفت که حضور شبانگاهی وزیر سابق در بانک مرکزی چه معنا و مفهومی دارد جز اینکه ایشان درخواست تامین پول مورد نیاز از محل فشار به منابع پایه پولی و به عبارتی چاپ اسکناس (یا شارژ اعتبار) داشته است؟ میتوان تصور کرد که ایشان بعد از حضور در دفتر رییس کل بانک مرکزی یا معاونان ایشان، درخواست تامین پول را داشته و احتمالا با جواب منفی هم مواجه شده، چراکه حقوق و عیدی معلمان بعد از دو هفته هنوز بهطور کامل پرداخت نشده.
شاید مدیران بانک مرکزی به ایشان گفتهاند که نمیشود همین الان دو تا از دستگاههای چاپ پول را به برق زد و پول چاپ کرد. شاید گفتهاند که نمیتوانند در دفاتر و حسابهای ملی این اعتبار را بگنجانند تا به حساب فرهنگیان واریز شود. هر چه که هست؛ شکل و نحوه کار است.
وزیری در مصاحبه تلویزیونی وعده میدهد که «مطالبات فرهنگیان پرداخت شود.» بعد میگوید: «من دارم میروم به بانک مرکزی تا این پول را بگیرم.» بعد نیمه شب وارد بانک مرکزی میشود و دیگر خبری نمیشود تا امروز که استعفا میدهد. همین قدر آشفتگی و به هم ریختگی وجود دارد که در نهایت نتیجهای هم به بار نمیآورد.
اگه رفته بوده پس اینجا نبوده اگه اینجا بوده پس اونجا نبوده!