ماه آینده وقتی رأیدهندگان ترکیهای پای صندوق میروند، رأیاولیهایی که تازه به سن شرکت در انتخابات رسیدهاند، تمام عمر خود را در دوران صدارت رجبطیباردوغان، سیاستمدار اقتدارگرای کشورشان گذراندهاند. این شاید خلاصهترین توصیف برای توضیح اهمیت انتخابات پیشرو در ترکیه باشد.
به گزارش هم میهن؛ در این انتخابات فراتر از مشخصشدن رهبری آینده، به تعبیری مسیر ساختار حکمرانی، اقتصاد و نقشآفرینی این کشور در صحنه بینالمللی، آنهم در زمانهای بسیار حساس، تعیین خواهد شد. بخشی از اهمیت انتخابات پیش رو را در چینش رقابت فعلی این دوره یعنی «همه علیه یکی، یکی علیه همه» میتوان دید. برای مخالفان، این انتخابات فرصتی است، برای کنار زدن اردوغان و حزب عدالت و توسعه که کمکم به جدول حاکمان طولانیمدت منطقه اضافه میشوند. این البته اولین فرصت هم نیست و ناکامیهای متعدد گذشته شامل حتی یک تلاش ناکام برای کودتا اهمیت ماجرا را بیشتر هم میکند.
موضوع صرفا طولانیبودن دوران حضور اردوغان نیست. کنترل گسترده اردوغان بر ساختارهای مختلف حکومتی شامل قوه قضائیه، بهدست گرفتن قدرت ارتش، محدودکردن جدی رسانهها و البته چرخش کامل از رویکرد سکولاریستی برجای مانده از آتاترک در ترکیه، از جمله دلایلی است که برای برخی این انتخابات را فراتر از رقابتی سیاسی، فرصتی برای نجات ترکیه نشان میدهد.
بخشی از آنچه در انتخابات در معرض سوال است، البته کموبیش شبیه انتخابات کشورهای دیگر است. تعیین تکلیف رویکرد اقتصادی کشور پای صندوقهای رای اتفاق ناشنیدهای نیست. دیپلماسی کشورها هم معمولا در انتخابات تحت تأثیر قرار میگیرد. سیاستهای مهاجرتی و قومیتی هم عمدتا در معرض رقابت احزاب و گروهها و چهرههای سیاسی هستند؛ اما مسئله اینجاست که در این مسائل هم، اتفاقات مهم و برجستهای در معرض تصمیم هستند. رویکرد اقتصادی اردوغان چنان بوده است که به عقیده برخی کارشناسان اقتصادی، تورم در حال حاضر در ترکیه بالاتر از ۵۰ درصد است و ارزش واحد پول این کشور در طول دهه گذشته نسبت به دلار، یکدهم شده است. در مسئله مهاجرت، ترکیه با جمعیت گسترده مهاجران سوری مواجه است که البته گزینههای پیش روی آنها هم داستان غریبی برای خود دارد. کردهای ترکیه، همچنان منتظر سهمی بیشتر در تعیینتکلیف برای خود هستند و این انتخابات شاید فرصتی برای آنها باشد که با رویکردی متفاوت با اردوغان مواجه شوند و بالاخره در صحنه دیپلماسی، ترکیه با پتانسیل نقشآفرینی در مسائل مربوط به سوریه، آذربایجان، عراق، اسرائیل، عربستان، ایران، اوکراین، اتحادیه اروپا، ناتو، روسیه و آمریکا، در مرکز توجهات بسیاری است.
اما رقابت اصلی در انتخابات ریاستجمهوری این دوره بناست بین اردوغان با کمال قلیچداراوغلو باشد. سوال بدیهی اینکه رقیب اصلی اردوغان، کیست؟
کمال قلیچداراوغلو، اقتصاددان و رهبر حزب جمهوریخواه خلق ترکیه است که اکنون بهعنوان رهبر ائتلاف مخالفان اردوغان و گزینه آنها برای ریاستجمهوری در این انتخابات حاضر است. سیاستمدار ۷۴ساله، بیش از یک دهه است که از رهبران اصلی مخالفان اردوغان بوده است. او در سال ۲۰۱۰ رهبر حزب خود شد و بهعنوان رهبر بزرگترین حزب بعد از حزب حاکم، جریان مخالفت با دولت را پیش برده است. او در این جایگاه در بزنگاههای مختلف در مقابل حزب عدالت و توسعه اردوغان قرار گرفته است؛ از دورههای انتخاباتی گرفته تا ماجراهایی مثل شکایتش به دادگاه بابت تخلف در رفراندوم سال ۲۰۱۷ و پیادهروی ۴۲۰ کیلومتری ۲۵روزه از آنکارا تا استانبول در اعتراض به حکم زندان برای یک فعال سیاسی.
این دوره انتخابات، اما قلیچداراوغلو پروژه مهمی در دست دارد. اواخر سال ۲۰۲۱ با سیاست «خیمه بزرگ»، او فراخوانی برای مصالحه و اصلاح اشتباهات گذشته داد. کمی بعد، در اوایل سال ۲۰۲۲، او به همراه پنج رهبر دیگر احزاب مخالف دولت، دیداری برگزار کردند و رسما ائتلاف انتخاباتی خود را با نام «اتحاد ملی» یا عنوان غیررسمیاش، «میز شش» اعلام کردند و اواسط همان سال، در فرایندی که با اعلام تمایل او شروع شد، او بهعنوان گزینه ائتلاف در انتخابات ریاستجمهوری وارد شد.
قلیجداراوغلو البته تنها نامزد غیر از اردوغان در این انتخابات نیست. دو نفر از دو حزب دیگر، در صحنه هستند. اولی محرم اینجه است که حاضر به همکاری با این ائتلاف نشده و جداگانه وارد رقابت شده است و فعلا تا اینجا موجی از انتقادات را هم به همین خاطر تحمل کرده است. او خود زمانی گزینه حزب جمهوریخواه خلق برای ریاستجمهوری بوده است. این سیاستمدار ۵۸ ساله پس از اینکه در انتخابات ۲۰۱۸ شکست خورد، در سال ۲۰۲۰ از حزب جدا شد و در سال ۲۰۲۱ حزب خود، حزب مملکت را بنیانگذاشت. او که حزب سابقش را به حمایت ناکافی از او در زمان انتخابات ۲۰۱۸ متهم میکند، در مذاکرات با قلیچداراوغلو قانع بهکنارهگیری به نفع ائتلاف نشد و همچنان در صحنه مانده است.
گزینه دیگر، سنان اوغان است که به تعبیر ناظران کمترین شانس برای پیروزی را دارد. اوغان که نامزد ائتلافی کوچک از احزاب اولتراناسیونالیست است، تمرکز ویژهای بر شکلدهی به اتحادی قومیتی با جمهوری آذربایجان، قزاقستان، قرقیزستان و ازبکستان دارد. او هماکنون عضو هیچ حزبی نیست، اما پیشتر عضو حزب حرکت ملی ترکیه بوده است و بعد از دو بار اخراج در نتیجه آنچه رویکرد خلاف قاعده او در مقابل رهبر حزب و رفتارهایی که «آسیب جدی به اتحاد حزب» زده بود، از حزب جدا شد. او چنان که گفته شد صاحب شانس برای پیروزی به حساب نمیآید و البته به نظر میرسد برخلاف اینجه، پتانسیل تأثیرگذاری جدی بر سرنوشت ائتلاف را هم ندارد. اما داستان ائتلاف چیست؟
چنان که گفته شد، علت اصلی شکلگیری ائتلاف «میز شش» علیه اردوغان، اردوغان است. مخالفان او بر سر تلاش برای کنارزدن او متحد شدهاند و در این مسیر گرچه کسی مثل اینجه را قانع نکرده است، یک بار پس از اعلام خروج یکی از اعضا یعنی مرال آکشنر، رهبر حزب خوب توانست او را پای میز برگرداند. انگیزه اصلی شکلگیری ائتلاف را از برنامهها و اهداف آن میشود فهمید. آزادی رسانهها در برنامههای این حزب است، چون اردوغان رسانهها را محدود کرده است. بازگشت استقلال قضایی و قانونمحوری در ساختار اداره کشور و کاهش کنترل قدرتمند شخص رئیسجمهور در مواضع این حزب است، چون اردوغان در دوران صدارت خود، پس از اینکه از نخستوزیری به ریاستجمهوری رفت، با رفراندومی تغییراتی در قانون ایجاد کرد که قدرت رئیسجمهور را به شکل جدی گسترش داد و البته او ساختار قضایی را هم در کنترل خود قرار داده است.
اردوغان بهخصوص پس از ماجرای کودتای نافرجام در سال ۲۰۱۶، موجی از حذف و دستگیری و برخورد امنیتی و قضایی با مخالفان خود را با مصداقهای واقعی و ساختگی کلید زد و این نیز از جمله علل شکلگیری مواضع مخالفان او بوده است. اردوغان البته در مواردی مثل ماجراهای قوانین ساخت ساختمان که در سایه زلزله سال گذشته به مرکز توجه رسانهها تبدیل شدند، به فساد و ناکارآمدی در این زمینهها نیز متهم است و در میانه ادامه روند بازسازی این موضوع نیز در فهرست استدلالهای مخالفان قرار دارد. مضاف بر این، تأکید بر کنترل تورم و تغییر سیاستهای اقتصادی نیز در سایه عملکرد اقتصادی عجیب و غریب دولت اردوغان شامل اصرار بر ثابت نگه داشتن نرخ بهره بانکی است که در میان جریانهای مخالف او در رقابت انتخاباتی برجسته شده است.
چندان نمیتوان به تصمیم مخالفان اردوغان برای مقابله اجماعی با او خرده گرفت، از آنجا که از زمانی که صعود اردوغان آغاز شده است، به هر دلیل و علت، کسی نتوانسته از پس او بر بیاید و طولانیشدن این روند باعث نوعی درماندگی در مخالفانی شده است که یکییکی گزینهها و ایدههای دیگر و بلکه علل اختلاف بین خودشان را فعلا در کشوی میز گذاشته و به این نتیجه رسیدهاند که تا وقتی اردوغان را کنار نزده باشند، کار دیگری پیش نمیرود و بلکه با توجه به تسلط اردوغان هم بر فضای قضایی، هم امنیتی و هم رسانهای، شاید هر بار فرصت و توان مقابله با او محدودتر هم بشود. اما این ائتلاف، کموبیش مثل هر ائتلاف سیاسی دیگری که خیمه خود را بزرگ برپا کرده باشد، هم در ساختار و هم در ایدههای مطرحشدهاش، گرفتوگیرهایی هم دارد.
قلیچداراوغلو، یک سیاستمدار چپگرا به حساب میآید که تا سال ۹۹، عضو حزب دموکرات چپ ترکیه بوده است؛ حزبی که البته الان پشت سر اردوغان قرار گرفته و از او حمایت میکند. مرآل آشکنر، رهبر حزبخوب، از رهبران سابق حزب راستگرا و ملیگرای حرکت ملی ترکیه است، حزبی که با «گرگهای خاکستری» معروف ارتباط دارد و حزب فعلی او نیز کموبیش همان سیاستها را دارد. احمد داووداوغلو، رهبری حزب آینده را دارد که آن هم حزبی راستگراست. حزب دموکراسی و پیشرفت، به رهبری علی باباجان هم همینطور. حزب جمهوریخواه خلق و حزب خوب، هر دو احزابی کمالیست، یعنی دنبالهروی ایدههای آتاترک هستند که سکولاریسم در فهرست آنهاست، اما همزمان، تمل کرماللهاوغلو، رهبر حزب سعادت است که یک حزب اسلامگراست. حزب دموکرات هم داستانی مانند حزب خوب دارد و راستگراست.
این شش حزب، تشکیلدهندگان ائتلاف اتحاد ملی یا همان میز شش هستند و قرار است قلیچداراوغلو به نمایندگی از آنها در انتخابات ریاستجمهوری حاضر شود. همین مرور اولین مشکل بالقوه ائتلاف را که کموبیش همه ائتلافهای سیاسی بهطور بالقوه با آن مواجه میشوند، نشان میدهد. اگر قلیچداراوغلو پیروز شود، با این فرض خواهد بود که همه طرفداران و رأیدهندگان پنج حزب دیگر نیز به او رأی خواهند داد و از فردای شروع دولتش، بخش قابلتوجهی از بدنه رأی او، مخالفان سیاسی او خواهند بود. این تازه با این فرض است که اختلافات سیاسی تا قبل از انتخابات مشکل ایجاد نکنند و ائتلاف را زمین نزنند. فعلا یک بار حزب خوب رفته و برگشته. باید دید تا روز آخر رقابتها، باز هم رفتوآمدی رخ میدهد یا نه.
مسئله دیگر درباره این ائتلاف با مرور برنامهها و شعارهای آن رخ میدهد که بخشی از آنها یا مبهم و کلی هستند یا معلوم نیست چگونه قابل اجرا باشند یا اینکه در صورت اجرای آنها، مشکلات تازهای برای ترکیه پیش خواهد آمد. مسئله مبهمبودن رویکردی که از چنین ائتلافی برآمده است، تا حدی است که به تعبیر استیونکوک، کارشناس مسائل خاورمیانه و آفریقای اندیشکده روابط خارجی، «سخت بشود گفت قلیچداراوغلو و شرکایش به چه باور دارند یا چگونه حکومت خواهند کرد.» متنی طولانی که بهعنوان سیاستهای این ائتلاف پخش شده است، مجموعهای درهم از ایدهها توصیف شده است که در میان موضوعات مختلف، به محدودکردن قدرت اجرایی رئیسجمهور پرداخته است و نوشته است که کار را به سمت سیستمی خواهد برد که قدرت پارلمانی در آن تقویت میشود.
یکی از انتقادات اصلی به اردوغان همین بوده است که پس از رسیدن به جایگاه ریاستجمهوری، اختیارات رئیسجمهور را به شکلی کمسابقه گسترش داده است. منطقی است که رقبای او از دورزدن در این مسیر بگویند، اما مشخص نیست، دودهه کار عدالت و توسعه در تغییر ساختارهای حکومتی، حذف و جابهجایی نیروها و دستنشانکردن نیروهای خود در میان قضات و فرماندهان و کارکنان دیگر چگونه و با چه سرعت و گزینههایی بناست جبران شود. آیا بناست از بخشی از این ایدهها عقب بکشند یا قرار است بلافاصله به سراغ پاکسازی تمام دستگاهها با دردسرهایش بروند؟ مسئله دیگر اینجاست که در سناریوی پیروزی، یک سیاستمدار چپگرای میانه در حالی ریاستجمهوری را در اختیار دارد که از طرفی دشمن ریشهدار و قدرتمندی مثل اردوغان و حزب اعتدال و توسعه با نیروهایش در قوه قضائیه و ارتش در مقابلش هستند و از طرف دیگر، فیل مؤتلفانش هم با رسیدن به هدف و کنارگذاشتن اردوغان یاد هندوستان اختلافات و رقابتهای خودشان خواهد کرد. آیا در چنین شرایطی، قلیچداراوغلو حاضر میشود به سراغ کمکردن قدرت خودش برود؟
در حوزه سیاست خارجی، عباراتی کلی و البته غریب مطرح شده است مثل پایاندادن به اکتیویسم سیاست خارجی ترکیه و اینکه «محاسبات سیاست داخلی و رویکردهای ایدئولوژیک» دیگر در سیاست خارجی اثر نخواهند داشت، ظاهرا با این منظور مطرح شده است که رویکرد ترکیه با دوران اردوغان متفاوت شود. یکی از این تفاوتها بناست، کلیدزدن دوباره تلاش برای پیوستن به اتحادیه اروپا باشد و چالش این روند، پایبندشدن ترکیه به تصمیمات دادگاه حقوق بشر اتحادیه اروپا و آزادکردن زندانیان سیاسی یا بیگناه خواهد بود. تصمیم دیگر، عادیسازی روابط با سوریه خواهد بود که البته اردوغان هم در نتیجه فشارهای مخالفانش به سمت آن حرکت کرده بود.
حرکت به سمت اتحادیه اروپا و سوریه به صورت همزمان ممکن است اندکی غیربدیهی به نظر برسد، اما در مقایسه با دیگر برنامه اعلامشده در سیاست خارجی ائتلاف، بسیار عادی است: ائتلاف اعلام کرده است که به دنبال حفاظت از «حقوق جمهوری ترکی قبرس شمالی» خواهد بود. جمهوری ترکی قبرس شمالی، قلمرو خودخوانده جداییطلبی از قبرس یعنی یکی از اعضای اتحادیه اروپاست که تنها ترکیه آن را به رسمیت شناخته است و از نگاه بقیه، همچنان بخشی از خاک قبرس است. به عبارت دیگر ترکیه با هدایت دولت حاصل از این ائتلاف، قرار است همزمان به دنبال عضویت در اتحادیه اروپا و کندن تکهای از خاک یکی از اعضای آن باشد.
تصمیمگیریها درباره رویکرد ترکیه چندان واضح نیست. از طرفی تمایل به بازگشت به سمت توافقات تسلیحاتی با آمریکا در متن دیده میشود، از طرفی نام آمریکا در آن وجود ندارد. حتی رفتار قلیچداراوغلو هم ابهام و تناقض در مواضع را نشان میدهد: او در ۱۰ سال گذشته دو بار به واشنگتن سفر کرده است، اما با نگاهی به رویکردهای شایع ضدآمریکایی در ترکیه تا جایی که توانسته تلاش کرده سروصدایی از این سفرها بلند نشود. اگر از این نشانهها بتوان نتیجهای گرفت، احتمالا رویکرد دولت بعدی، پسزدن رابطه نزدیک با آمریکا با دست و پیشکشیدن آن با پا خواهد بود.
اما همه چیز انتخابات ریاستجمهوری نیست. ترکیه همزمان انتخابات پارلمانی نیز برگزار میکند که هرچند بهخصوص بعد از تغییرات در قانون به اندازه انتخابات ریاستجمهوری تأثیرگذار نیست، اما در سرنوشت سیاسی آینده ترکیه تعیینکنندگی خود را دارد. از یک طرف در سناریویی که قلیچداراوغلو بتواند پیروز انتخابات شود، احتمالا ترکیب آرای احزاب ائتلاف در مجلس میتواند روی میزان سرمایه سیاسی و موضعشان در ادامه راه اثر جدی بگذارد. اگر انتخابات به دور دوم هم بکشد، احتمالا تعداد کرسیهایی که دو طرف رقابت در انتخابات پارلمانی کسب کردهاند، روی نگاه و وجهه دو کارزار تأثیر خود را خواهد گذاشت.
به هر حال اگر مخالفان اردوغان میخواهند او و حزب و همراهانش را از ساختار حاکمیت خارج کنند و بهدنبال برگرداندن ورق رویکرد مستبدانه آنها در ترکیه باشند، پارلمان و انتخابات پارلمانی از ابزارهای مهم کار آنها خواهد بود. نظرسنجیهای پارلمانی از طرفی همچنان عدالت و توسعه را پیشتاز نشان میدهند و از طرف دیگر، در هیچکدام از آنها اردوغان و همراهانش رأی ۵۰ درصدی برای کسب اکثریت ندارند. حزب قلیچداراوغلو هم البته در همه نظرسنجیها، همچنان به روال گذشته بیشترین رأی بعد از عدالت و توسعه را دارد و البته همچنان با فاصلهای قابلتوجه.
نظرسنجیهای انتخاباتی در ترکیه حرفهای بسیار متفاوتی میزنند. نتیجه نظرسنجیها چه درباره انتخابات ریاستجمهوری چه درباره انتخابات مجلس نتایج بسیار متنوعی ارائه میکنند. در فاصله یکی دو هفته گذشته از برتری ۱۰ درصدی قلیچداراوغلو تا برتری ۹ درصدی اردوغان گزارش شدهاند. اما مرور روند تغییرات در این نظرسنجیها دو نکته را برای ناظران مشخص کرده است. اول اینکه در هفته گذشته حدودا از زمان اعلام رسمی آغاز کارزار اردوغان، رأی او روبهافزایش و رأی قلیچداراوغلو روبهکاهش بوده است و دوم اینکه رقابت بین این دو نزدیک و شانهبهشانه پیش میرود و شیب رأی دو کاندیدا چند باری در هفتههای گذشته تغییر کرده است. میتوان از این نظرسنجیها چنین استنباط کرد که فعلا هیچکدام را نباید شانس قطعی پیروزی دانست. این نتیجه در شرایطی است که با کنترل گسترده اردوغان روی دادگاهها، نظامیان و رسانهها، بسیاری درباره سلامت انتخابات و امانتداری دولت فعلی در این دوره نگرانیهایی دارند و این باعث میشود حتی زمانی که قلیچداراوغلو پیشتاز باشد هم از نگاه بسیاری این فاصله به معنای پیروزی حتمی او نباشد.
در هر حال، از الان تا زمان برگزاری انتخابات، رقابت و تقابل و چالش بین دو طرف اوج خواهد گرفت و هنوز فرصت بسیاری برای دو طرف هست که نظر رأیدهندهها را به خود جلب کنند یا برعکس با اشتباهاتشان سبد رأی خود را سبکتر کنند. اگر اردوغان بالاخره شکست بخورد، احتمالا ترکیه تا مدتی باید شاهد رقابت و تعامل و تقابل فرماندهان جبهه پیروز برای تعیینتکلیف برنامه آینده، میزان جدیت آنها در کاهش قدرتی که حالا خود به دست آوردهاند، نحوه مواجهه و میزان موفقیت آنها در مواجهه با بازماندگان اردوغان در ساختارهای مختلف حکومت و نیز توانایی آنها در اجراییکردن برنامههای بعضا متناقضشان، بهخصوص در صحنه بینالمللی باشند، اما فعلا برای بیشتر تماشاچیان خارج از ترکیه، اولین نکتهای که درباره این انتخابات به نظر میرسد، همان چیزی که با طولانیشدن دوره حکومت هر فردی به سوال اول تبدیل میشود: آیا بعد از این همه سال، مردم بالاخره نامی غیر از سلطان قدرتطلب را بر کرسی قدرت خواهند دید یا نه؟