سردار سیدمحمد حجازی رئیس پیشین سازمان بسیج مستضعفین در گفت وگویی با روزنامه جوان به تشریح نقش سپاه در مسائل مختلف کشور پرداخت.
در زیر بخشهایی از این گفتگو را می خوانید:
*ایفای نقش مقتدرانه سپاه در فتنه سال گذشته، با ذهنیتسازیهایی از سوی ضد انقلاب همراه بود. اگر خدای نکرده سپاه در مواجهه با این فتنه موفق نمیشد، آنها اینگونه القا میکردند که سپاه ناتوان است. وقتی هم که وظیفه ذاتیاش را انجام داد و توانایی خود را به اثبات رساند، به دستاویز دیگری متشبث شدند.
*آنها درصددند این گونه به مردم القا کنند که در این کشور، همه چیز دست سپاه است و نظامیان بر همه مقدرات مردم مسلط شدهاند تا به اینترتیب تمام مشکلات و ناکامیهای درون کشور را به سپاه منتسب کنند.
*اینکه دشمن روی سپاه حساس است و همیشه یکی از جاهایی که مورد هجمه آنان واقع میشود، سپاه است، به دلیل تأثیر و نقش این نهاد در پیشگیری از توطئههای دشمن است. آنها هرگاه جلو آمدند و خواستند طرحی را اجرا کنند، به سد پولادین سپاه برخوردند، بنابراین از سپاه عصبانی هستند و این جوسازیهایی هم که میکنند، قابل درک است.
* سپاه پاسداران با وظایف قانونی و مقدوراتی که در اختیار دارد، نمیتواند در همه امور دخالت داشته باشد، ولی در حدودی که بحث دفاع از انقلاب و دستاوردهای آن است، بهطور طبیعی حضور و دخالت دارد و به وظایفش عمل میکند.
*یکی از مواردی که روی آن زیاد جولان میدهند، حضور نیروهای سپاهی در دستگاههای مختلف است. دلیل این مسئله این است که در ابتدای انقلاب و دوران جنگ، بسیاری از نیروهای توانمند کشور به دلیل اینکه مهمترین موضوع، جنگ و دفاع از کشور بود، وارد سپاه شدند. وقتی جنگ تمام شد، این نیروها به سایر بخشها رفتند و مشغول خدمت شدند. این به معنای دخالت سپاه در بخشهای دیگر نیست، بلکه اینها نیروهایی هستند که مدتی در سپاه بودهاند و بعد در جاهای دیگر مشغول خدمت شدهاند.
*درباره نقش اقتصادی یا سیاسی سپاه، بزرگنمایی میشود. اینها از عصبانیت دشمنان نشأت میگیرد. به هرحال قانون سپاه و مقرراتی که شورای امنیت ملی و فرمانده معظم کل قوا تصویب میکنند، مبنای اقدامات سپاه و همه آنها قابل بازخوانی و بررسی قانونی است.
*در فتنه سال گذشته، دشمن این طور القا میکرد که سپاه بهطور غیرمستقیم درصدد حمایت از یکی از کاندیداهاست، به دلیل اینکه در دوره مسئولیت این شخصیت، دست سپاه بیش از پیش در عرصه سیاست و اقتصاد باز شد و لذا دخالت پررنگ و مستمر سپاه در انتخابات به خاطر منافع مالی و اقتصادی خود این نهاد است، چون اگر دولتی مثل دولت خاتمی روی کار بیاید، حیطه قدرت و دخالت سپاه مجدداً محدود خواهد شد و اینها جنگ بر سر منافع سیاسی و اقتصادی سپاه است.
* اگر سپاه اجرای بخشی از پروژههای مهم اقتصادی را هم پذیرفته باشد، خلاف قانون نیست، چون برحسب قانون میتواند در بازسازی کشور هم مشارکت داشته باشد، اما سؤال اینجاست که مگر عملاً چقدر از این پروژهها و تعهدات به عهده سپاه است که زمینهساز این ذهنیتها شده است؟
*اگر بخواهیم نسبت بگیریم، شاید سهم سپاه در جمیع فعالیتهای اقتصادی دولت، دو سه درصد بیشتر نشود. هر کس به دفترچه بودجه سالانه مراجعه کند و بخش درآمد و هزینه را مطالعه کند، در آنجا کاملاً مشخص است که اجرای چه پروژههایی و تا چه میزان به عهده سپاه است و چه مقدار را باید به خزانه بریزد یا دریافت کند. طبقهبندی هم ندارد و هر کسی که مراجعه کند میتواند قانون بودجه را مطالعه کند.
* سپاه منفعت سازمانی هم از این حرکتها نمیبرد. در حقیقت وقتی سپاه پروژهای را اجرا میکند، پولی را که از دولت میگیرد، صرف آن پروژه میکند. ممکن است چند درصد سودی هم در اینجا داشته باشد که معمولاً به دلیل تأخیر در اجرای پروژهها و انتظارات دولت از سپاه برای ارزانتر تمام کردن پروژهها، سودی که به سپاه میدهد حتی از بخش خصوصی هم کمتر است.
*اگر سپاه و شرکت شل در پروژهای رقابت کنند و سپاه موفق شود که آن پروژه را بگیرد، چرا بعضیها عصبانی میشوند؟ این جای سؤال دارد که چرا اگر به شرکت شل برسد، صدایتان درنمیآید، اما اگر به بخش داخلی داده شود، اعتراض میکنید؟ کاملاً معلوم است که جهتگیریها به دلیل دلسوزی برای منافع کشور نیست و دلایل دیگری دارد.
* در بعد سیاسی، عناصر سپاهی در تمام دولتها، اعم از دولت سازندگی و اصلاحات در مصادر امور از جمله وزارت، مدیرکلی، معاونت وزیر بودهاند. این به معنای حضور سپاه در اداره کشور نیست، بلکه این افراد قبلاً سپاهی بودهاند و اکنون هیچ ارتباط ارگانیک و سازمانیافتهای با سپاه ندارند. آنها به دلیل توانمندیهایشان در ساز و کار دولتی و زیر نظر دولتها انجام وظیفه میکنند و هویت سپاهی ندارند. ضمن اینکه حضور نیروهای سپاهی در بخشهای مختلف دولت، در این دولت بیش از دولتهای گذشته نیست.
*به نظر ما بعضیها فرمایش حضرت امام (ره) و رهبر معظم انقلاب را که نیروهای مسلح و بخصوص سپاه نباید در قضایای سیاسی دخالت کنند، به خوبی درنیافتهاند. امام خمینی و حضرت آقا روی این نکته تأکید فرمودهاند که شأن سپاه و نیروهای مسلح نیست که در جناحبندیهای سیاسی دخالت کنند، اما نفرمودند سپاهیها سیاست را نفهمند و ندانند و حتی ملاحظات سیاسی را در اقداماتشان دخالت ندهند. تعبیری که امام خمینی داشتند این است که سیاست ما عین دیانت ماست. اگر ما آمدهایم و از اصل نظام جمهوری اسلامی دفاع میکنیم، در روز قدس میآییم و بر ضد رژیم صهیونیستی شعار میدهیم و در روز 22 بهمن حضور پیدا میکنیم، این یک حرکت سیاسی است، لیکن دخالت در جناحبندیهای سیاسی نیست.
*ظاهراً باید در اینجا تفکیکی صورت بگیرد. بعضیها این کلام را این گونه معنا میکنند که ظاهراً امام با نهی نظامیان از دخالت در سیاست فرمودهاند که اینها در عرصه دفاع از اساس نظام و ولایت هم حاضر نشوند، درحالی که نهی امام، معطوف به ورود به جناحبندیهای سیاسی است.
* آنچه که تصریح امام است، نهی از ورود به جناحبندیهاست و اینکه نظامیها نباید به نفع جناحی علیه جناح دیگری وارد میدان شوند، اما اگر آمدند و از اصول انقلاب و سیاستهای مبنایی و اصولی نظام دفاع کردند، ورود به جناحبندیها و نقض فرمایش امام و حضرت آقا نیست، بلکه بر عکس، این عین وظیفه همه دستگاهها، از جمله نیروهای مسلح است که از سیاستهای اصولی نظام دفاع کنند و در این عرصه حضور داشته باشند.
*در مورد مشابه، ائمه جمعه هم نباید از تریبون نماز جمعه به نفع جناحها استفاده کنند. آیا این بدین معناست که نباید حرف سیاسی بزنند؟ اساساً یک خطبه نماز جمعه باید درباره مسائل سیاسی باشد. این سیاست با آن سیاست فرق میکند.
*وقتی میگوییم «دفاع از انقلاب و دستاوردهای آن»، خود این عبارت، بار سیاسی دارد، یعنی وظیفهای سیاسی را به عهده فرد میگذارد و لذا سپاه این را بارها گفته و ابایی هم از گفتن آن ندارد که ما از سیاستهای اصولی نظام، از خط مشی ولایت، از سیاستهایی که رهبری نظام میفرمایند، دفاع میکنیم و طرفدار و مروّج آنها هستیم، ولی این بدین معنا نیست که علیه یا له جناحهای سیاسی فعالیتی داشته باشیم.
*اینکه نصف یا بیش از نصف سهام مخابرات را سپاه خریده است، اساساً حرف غلطی است و مبنای درستی ندارد. برای این کار کنسرسیومی وجود دارد که از تشکلهای مختلفی تشکیل شده است. یکی از اجزای آن کنسرسیوم، بنیاد تعاون سپاه است که متعلق به بخش دولتی سپاه نیست، بلکه جایی است که برای ارائه خدمات به اعضا و کارکنان سپاه، فعالیتهای اقتصادی میکند و یک نهاد دولتی یا نظامی نیست، مثل سازمانهای بازنشستگی. سازمان تأمین اجتماعی در بسیاری از جاها صاحب سهم است، لیکن سازمان تأمین اجتماعی به معنای دولت نیست، بلکه در حقیقت سازمان بازنشستگی است که منابع مالی را از آنها جمعآوری و در یک کار اقتصادی وارد میکند. بنیاد تعاون سپاه هم در واقع جایی است که پاسداران سپردههای خود را در اختیار آن قرار میدهند تا بنیاد تعاون سپاه به نیابت از آنها در بخشهای اقتصادی سرمایهگذاری کند. این تعاونی هم بخش محدودی از آن کنسرسیومی است که آمده و این خرید را انجام داده است. همان موقع هم مسئولان کنسرسیوم آمدند و توضیح دادند که ما از جاهای مختلف هستیم و مجموعه این گروه رفته و این خرید را انجام داده، بنابراین اصل خبر صحت ندارد و آن بخشی هم که صحت دارد، مربوط به بنیاد تعاون سپاه است که یک تشکیلات غیرنظامی است.