bato-adv

هاراگیری امیر قلعه‌نویی

هاراگیری امیر قلعه‌نویی
شاید عدم فعالیت گسترده‌اش در فضای مجازی در آن برهه خاص که قرار بر انتخاب سرمربی بود، کمک شایانی به امیر کرد تا پس از حذف یکی، دو چهره مدعی از‌جمله علی دایی و یحیی گل‌محمدی، نیمکت تیم ملی به او سپرده شود. قلعه‌نویی فعلا فرصت دارد تا تیم را آن‌طورکه خودش می‌خواهد ارنج کند و نشان دهد انتقاداتی که از کارلوس کی‌روش در گذشته می‌کرده چندان بی‌اساس نبوده است.
تاریخ انتشار: ۱۰:۳۷ - ۱۴ ارديبهشت ۱۴۰۲

تیم ملی فوتبال ایران بعد از ناکامی چندباره در رقابت‌های جام جهانی، این روز‌ها با تغییراتی که روی نیمکت تیم به وجود آورده، در پی آن است که در جام ملت‌های آسیا طلسم‌شکنی کرده و پس از چند دهه بالاخره به جام برسد. این موضوع البته چندان ساده نیست و برخلاف ساده‌انگاری ظاهری مسئولان امر، با متر و معیار موجود فوتبال ایران هم‌خوانی ندارد. در شرایطی که تیم‌های مدعی در آسیا همچنان بخت اصلی قهرمانی در جام ملت‌ها محسوب می‌شوند، تیم‌های درجه دو سابق هم با تلاش و برنامه سطح خودشان را ارتقا داده و اگر تا دهه اخیر سه یا چهار کشور بود که ایران باید برای بردن آن‌ها تلاش می‌کرد، این تعداد به شش یا هشت تیم افزایش پیدا کرده و دشواری مسیر به مراتب سخت‌تر شده است.

در چنین شرایطی، مسئولان فدراسیون فوتبال ایران بعد از کارلوس کی‌روش ناکام، سعی کردند یک مربی اسم‌و‌رسم‌دار خارجی را به‌عنوان سرمربی جدید معرفی کنند. حداقل این موضوعی بود که ادعای آن را داشتند و برای خالی‌نبودن عریضه هم یکی، دو اسم خارجی به‌عنوان گزینه اصلی تیم ملی مطرح شد. نهایتا، ولی پروژه ایرانیزه‌کردن نیمکت تیم ملی فوتبال ایران عملی شد و بعد از سال‌ها گمانه‌زنی امیر قلعه‌نویی دوباره و پس از غیبتی ۱۶‌ساله به‌عنوان سرمربی جدید تیم ملی معرفی شد.

این یکی به اندازه کافی بحث‌برانگیز بود. امیر قلعه‌نویی پرافتخارترین مربی تاریخ لیگ برتر فوتبال ایران محسوب می‌شود، ولی یقینا او فرمول موفقیت را گم کرده و مدت‌هاست دستش در فوتبال ایران به جامی نرسیده است. به‌طور مشخص او قریب به یک دهه است که لیگ برتر را نبرده و هر‌چه داشته مربوط به گذشته است. امیر قلعه‌نویی از همین نگاه می‌توانست یکی از گزینه‌های نیمکت ایران باشد، ولی قطعا نمی‌توانست گزینه نخست باشد.

به هر روی شاید عدم فعالیت گسترده‌اش در فضای مجازی در آن برهه خاص که قرار بر انتخاب سرمربی بود، کمک شایانی به امیر کرد تا پس از حذف یکی، دو چهره مدعی از‌جمله علی دایی و یحیی گل‌محمدی، نیمکت تیم ملی به او سپرده شود. قلعه‌نویی فعلا فرصت دارد تا تیم را آن‌طورکه خودش می‌خواهد ارنج کند و نشان دهد انتقاداتی که از کارلوس کی‌روش در گذشته می‌کرده چندان بی‌اساس نبوده است. گو‌اینکه او بعد از انتخابش به‌عنوان سرمربی، خیلی سریع قافیه را باخته و گفته که هرگز قول قهرمانی در جام پیش‌رو را نمی‌دهد و هر کسی که چنین قولی دهد، حاضر است تیم را دو‌دستی تقدیمش کند.

البته یکی، دو بازی تدارکاتی او با تیم ملی ایران به‌ویژه دیدار با کنیا، یکی از ضعیف‌ترین تیم‌های آفریقایی هم اصلا چنگی به دل نزند تا هنوز کارش شروع نشده انتقاد‌ها از او رو به فزونی برود.

فعلا نمی‌شود درباره انتخاب امیر قلعه‌نویی و موفقیت یا عدم موفقیتش در این تیم مطلب زیادی نوشت، ولی بدون هیچ تردیدی می‌توان انتخاب‌هایی را که او در این مدت داشته، زیر سؤال برد. همان‌طورکه گفته شد امیر قلعه‌نویی در سال‌های اخیر موفقیتی در لیگ ایران نداشته و با وجود تیم‌های پرهزینه‌ای که در اختیار داشته، نتوانسته لیگ برتر را ببرد. در چنین شرایطی وقتی او به‌عنوان سرمربی انتخاب شده، انتظار می‌رود که دست‌کم دستیارانی کنار خودش بگذارد تا نگرانی از بخش فنی به حداقل برسد. اتفاقی که رخ نداده تا احتمالا ترس قلعه‌نویی از حضور یک دستیار اسم‌و‌رسم‌دار روی نیمکت تیم ملی عیان شود.

انتخابات قلعه‌نویی برای دستیاری تیم ملی بیشتر متمرکز بر فرار از انگ استقلالی‌بودن است. او ابتدا رحمان رضایی را به‌عنوان اولین دستیار ایرانی انتخاب کرد. رحمان یکی از لژیونر‌های سابق فوتبال ایران است، ولی موفقیتی در عرصه سرمربیگری ندارد و تا به الان هم نتوانسته دانشی که از ایتالیا اندوخته، به ایرانی‌ها منتقل کند. البته عمر مربیگری رضایی در تیم ملی اصلا به هفته و ماه نرسید؛ زیرآب او با یک توییت زده شده و رحمان رضایی خیلی زود از تیم ملی فوتبال ایران کنار گذاشته شد.

انتخاب‌های بعدی قلعه‌نویی به‌جای رحمان رضایی حتی بحث‌برانگیزتر از قبل هم شده است. او بعد از رحمان، آندرانیک تیموریان را به‌عنوان مربی تیم ملی معرفی کرده که انتقاد‌های زیادی را در پی داشته است. آندو مطلقا تجربه‌ای در امر سرمربیگری یا مربیگری ندارد و بدیهی است که با طی‌کردن یک‌شبه ره صدساله به نیمکت تیم ملی رسیده تا از این طریق کسب تجربه کند.

به غیر از آندو، قلعه‌نویی به‌تازگی انتخاب حرف‌و‌حدیث‌دار دیگری هم داشته و حمید مطهری، به‌عنوان یکی از چهره‌های پرسپولیسی را به نیمکت تیم ملی دعوت کرده تا به زعم خودش توازن را حفظ کند. در مقایسه با آندو، حمید مطهری تجربه بیشتری برای دستیاری دارد. او مدت‌ها در تیم پرسپولیس دستیاری یحیی گل‌محمدی را کرد و بعد هم که در فصل جاری به‌عنوان سرمربی نساجی معرفی شد. دستاوردش به‌عنوان سرمربی چندان دندان‌گیر نبود و او را چند هفته قبل به دلیل کسب نتایج ضعیف از کار برکنار کردند. هرچند به خاطر حفظ جایگاه او، سناریوی استعفا را شکل دادند.

از مطهری بیش از آنکه تاکتیک‌های خاص فوتبالی در ذهن مانده باشد، جملات فلسفی او در کنفرانس‌های خبری به یادگار مانده است. واضح است که او بیش از آنکه در عرصه فوتبالی دستاورد داشته باشد از لحاظ سخنوری پیشرفت کرده و در این بخش می‌تواند حتی مدعی باشد.

در چنین فضایی حالا شایعه شده که امیر قلعه‌نویی به دنبال آوردن یک دستیار خارجی مطرح است که امید است چنین باشد. با این کادر کم‌تجربه‌ای که قلعه‌نویی سر هم کرده و البته با توجه به آنکه خودش هم توفیقی در سال‌های اخیر به دست نیاورده، بعید است بتوان در آسیا، بدون حساب‌کردن روی اتفاقات، حرفی برای گفتن داشت.

ضمن اینکه سال‌ها قبل از آنکه امیر قلعه‌نویی چنین نسخه پرانتقادی بپیچد، محمد خاکپور در تیم امید تلاش کرد چنین کند. او که با روی‌کار‌آمدن حبیب کاشانی به‌عنوان مدیر فنی، بدون داشتن تجربه کافی به‌عنوان سرمربی امید معرفی شد، در انتخاباتی بحث‌برانگیز برای دستیاری، چند چهره نه‌چندان موفق از‌جمله مجید صالح را به‌عنوان دستیار معرفی کرد. نه آن تیم امید به المپیک رسید و نه محمد خاکپور خوشبخت شد. حالا هم که دیگر کسی خبر زیادی از مجید صالح که آن دوران حرف‌های قشنگی درباره فوتبال می‌زد، ندارد. دقیقا به همین دلایل است که باید امیدوار ماند قلعه‌نویی به قصد هاراگیری، انتخابات بحث‌برانگیزی در تیم ملی نکرده باشد.

bato-adv
مجله خواندنی ها
bato-adv
bato-adv
bato-adv
bato-adv
پرطرفدارترین عناوین