بزرگترین پستانداری که تاکنون روی زمین پرسه زده در تخیل ما با دایناسورها رقابت میکند، زیرا تا ۴۰۰۰ سال پیش با انسانها همزیستی داشته است. کتابها، فیلمها و یک نمایشگاه بزرگ این غولهای عصر یخبندان را با هشداری رمزآلود بازگردانده اند: آیا آب و هوا یا رفتار انسانی علت انقراض آنان بوده است؟
فرارو- ماقبل تاریخ نمایانگر دوران نهایی است. این آخرین دوره همزیستی گونههای مختلف انسان بود و از بین هشت گونه ما هوموساپینسها یا انسانهای خردمند تنها کسانی هستیم که زنده ماندهایم. هم چنین این نقطه زمانی بود که اکثر ساکنان سیاره کوچ نشینی، شکار و جستجوی علوفه را به عنوان یک روش زندگی رها کردند تا وقت خود را وقف کشاورزی، دامداری و ساختن شهرها کنند. این دقیقا زمانی بود که پادشاهان و کاهنان شروع به ظهور کردند. هم چنین، پایان یک یخبندان طولانی و یک تغییر گسترده در آب و هوا را نشان داد. در آن زمان مانند امروز بسیاری از مردم شاهد گسترش بیابانها و زیر آب رفتن بسیاری از مکانها بودند. بسیاری از گونههای جانوری منقرض شدند که امروزه نیز چنین است.
به گزارش فرارو به نقل از ال پائیس، از میان تمام گونهها یک گونه وجود دارد که بیش از هر گونه دیگری ما را مجذوب خود کرده، زیرا هم مظهر قدرت و هم شکنندگی طبیعت است، زیرا به ما نشان میدهد که موجودات دیگری زمانی قبل از ما اینجا بوده اند، اما ناپدید شدهاند. ماموتها آن غولهای عصر یخبندان اگرچه با آب و هواها و عرضهای جغرافیایی متنوع سازگار شدهاند در یک نمایشگاه جذاب در Caixa Forum در مادرید در مرکز توجه قرار دارند. این نمایشگاه پیشتر در شهرهای دیگر اسپانیا نیز برگزار شده است.
ماموتها همزمان واقعی و ماوراء الطبیعی هستند. آنان معاصر با اجداد ما هستند و همزمان متعلق به گذشته میباشند، اما هنوز در تخیل مان جریان دارند. ماموتها نماد فرهنگی مهیب هستند. رمان "جستجوی آتش" در سال ۱۹۱۱ میلادی دیدگاه ماقبل تاریخ را در زمانی شکل داد که اکتشافات زیادی درباره گذشته دور بشریت هنوز انجام نشده بود. برادران بلژیکی با نام مستعار "جی. اچ. روزنی" ماموتها را به عنوان متحدان هوموساپینس در مبارزه با گونههای گوشتخوار دیگری از نوع بشر به تصویر میکشند. در فیلمی ساخته شده با عنوان "دو برادر" (۲۰۰۴ میلادی) توسط "ژان ژاک آنو" اشاره شده گویی ماموتها میدانستند که "ارباب سرزمین" هستند.
این تصویر همه چیزهایی را که ماموتها در تخیل رایج عصر ماقبل تاریخ نشان میدهند در بر میگیرد نوعی حضور آرام که نباید بدون ابزار و دانش لازم با آن مقابله کرد. این افسانهایترین و غیر معمولترین پستانداران که پس از انقراض دایناسورها در سیاره زمین زندگی میکردند فرایند انقراض شان دهها هزار سال را در برگرفت. زمانی که آخرین ماموتها در حدود ۴ هزار سال پیش در جزیره ورانگل در قطب شمال (که اکنون بخشی از روسیه میباشد) ناپدید شد بشر سفر طولانی دوران نوسنگی را آغاز کرده بود و اثری از ماقبل تاریخ باقی نمانده بود. گفته شده بود که گرمایش زمین باعث نابودی ماموتها شد، اما کارشناسان بیش تری امروزه معتقدند که دخالت انسان نیز در این مورد عاملی تاثیرگذار بوده است.
"دن فلورس" کارشناس حیات وحش آمریکایی میگوید: "پایان آب و هوای یخبندان ممکن است گونههای شمالی مانند ماموتهای پشمالو را تحت تاثیر قرار داده باشد. با این وجود، مانند فیلهای امروزی گونههای ماموت جنوب (مانند کلمبیایی ها) با آب و هوای گرم سازگار شدند. پایان عصر یخبندان بر آنان تاثیری نداشت، اما آنان نیز ناپدید شدند. من فکر میکنم انسانها نقش مهمی در انقراض ماموتها در سرتاسر سیاره زمین داشتند، اما احتمالا همه آنان را به معنای واقعی کلمه نکشتهاند. در مقابل، این احتمال وجود دارد که جمعیتهای پراکنده باقی مانده (همان طور که در جزیره رانگل اتفاق افتاد) در برابر کاهش تنوع ژنتیکی که در نهایت منجر به عدم امکان تولید مثل شد، تسلیم شده باشند. اصطلاح به کار رفته برای این موضوع "همجوشی ژنتیکی" است".
این انقراض نسبتا تازه به دو نگرانی مبرم بشریت مربوط میشود. نخست آن که تغییرات آب و هوایی که پیامدهای پیش بینی شده آن را میتوان در کتاب "دیوید والاس ولز" با عنوان "زمین غیر قابل سکونت" مشاهده کرد؛ تاثیرگذار بوده و دوم آن که اعمال مداوم انسانها که زندگی را برای بسیاری از گونههای دیگر به طور فزایندهای دشوار میسازد در این میان ایفای نقش کرده است موضوعی که "الیزابت کولبرت" نویسنده آمریکایی آن را "انقراض ششم" نامگذاری کرده است.
به گفته "داریو فیدالگو" دیرینه شناس دپارتمان دیرینه زیست شناسی موزه ملی علوم طبیعی که متعلق به شورای ملی تحقیقات اسپانیا (CSIC) است شیفتگی ما به ماموتها به همان اندازه که ناشی از عظمت آنان است تا حدودی از دیدی آخرالزمانی ناشی میشود.
او میگوید: "در ماموتها ما با دو عنصر لازم برای موفقیت در تخیل جمعی خود مواجه میشویم. در طول هزارههای متمادی بسیاری این حیوانات بزرگترین حیواناتی بودند که در سطح زمین در قارههای اروپا، آسیا و آمریکا پراکنده شده اند. با این وجود، همراه با اندازه بزرگ ماموتها ما تاریخ متشنجی از انقراض اخیر را میبینیم که ناشی از تغییرات آب و هوایی هدایت شده توسط انسان است. در نتیجه، به گمان من نسبت ماموتها و رابطه شان با انسان از گذشته بسیار دور و نقش انسان در نابودی آن گونه باعث ایجاد ویژگی نسبتا پیچیدهای برای این حیوان شده و باعث شیفتگی و توجه به آن میشود".
اگرچه ممکن است ماموتها به اندازه دایناسورها محبوب نباشند، اما انقراض شان بسیار نمادین است و باعث طرح فرضیات متعدد میشود. این موضوع با اخباری در این باره که میتوان از طریق آزمایشهایی ماموتها را از روی DNA شان احیا کرد نیز تقویت میشود. به نظر میرسد انقراض ماموتها ماهیتی احساسی برای انسانها دارد و مملو از فلسفه است و ما را وادار میسازد به پایان گونه ها، علل آن و پیامدهای شان و بار احساسیای که به همراه دارد فکر کنیم.
"ژان اوئل" نویسنده امریکایی که کتاب "کودکان زمین" او که در واقع حماسهای ماقبل تاریخی است در ۴۵ میلیون نسخه به فروش رسیده چیزهایی مانند چادرهای پیچیده را به تصویر میکشد که هیچ شباهتی به غارهایی که ما اجدادمان را در آن تصور میکنیم ندارند غارهایی که گمان میکنیم احتمالا از آن بیشتر برای نقاشی کشیدن استفاده میکردند و نه سکونت. چادرهای ترسیم شده توسط او عمدتا از استخوانهای ماموت و عاج ساخته شدهاند. حفاریهای متعدد نشان داده اند که بقایای این موجودات عظیم در ساخت فضاهای زندگی نقش اساسی داشته است.
شواهدی وجود دارند که نشان میدهند ماموتها جایگاه قابل توجهی در دنیای معنوی داشته اند. تصاویر فراوانی از آنان در غار روفینیاک فرانسوی معروف به "غار ۱۰۰ ماموت" وجود دارند و علاوه بر آن از ماموتها برای طراحی محیط روزمره و هم چنین فضاهای مقدس استفاده شده است.
در آغاز جنگ جهانی دوم یعنی در آگوست سال ۱۹۳۹ میلادی دو پژوهشگر قطعاتی از عاج ماموت را در غار هولنشتاین استادل در ایالت بادن -وورتمبرگ در جنوب آلمان در آخرین روز حفاری شان کشف کردند و آن قطعات از جنگ جان سالم به در بردند. "یواخیم هان" باستان شناس در سال ۱۹۶۹ میلادی کنار هم گذاشتن قطعات عاج کشف شده را آغاز کرد تا معمای مربوط به آن را حل کند کاری که تا سال ۲۰۱۲ میلادی سالها پس از مرگ او تکمیل نشد، زیرا بعدا قطعات بیش تری پیدا شدند.
با این وجود، آن کشف یکی از اکتشافات بزرگ در حوزه ماقبل تاریخ اروپا بود. دلیل اهمیت این بود که آن چه در آن قطعات پنهان شده بود اولین موجود خیالی شناخته شده را نشان داد یک مجسمه ساخته شده از عاج انسان - شیر مربوط به ۴۰۰۰۰ سال پیش زمانی که اولین هومو ساپینسها به اروپا رسیدند سپس نئاندرتالها در آنجا ساکن شدند و پس از مدت زمان کوتاهی ناپدید شدند.
اگرچه نسخه اصلی در موزه اولم نگهداری میشود، اما نمایشگاه CaixaForum بازتولید شگفتانگیزی از این شخصیت قدرتمند هرچند بسیار کوچک ارائه داده که تخیل و خلاقیت انسان را به گذشتههای دور سوق میدهد: نقشهایی در غارهایی در مناطقی یافت شده که ماموتها هرگز در آنجا وجود نداشته اند. این بدان معناست که انتقال شفاهی وجود داشته به نحوی که دانش در مورد آن حیوانات منتقل شده و به مکانهایی سرایت کرده که پیشتر هرگز سکونت نداشته اند.
اسکلت در حال حاضر در مادرید در نمایشگاه ماموت به نمایش گذاشته شده است. غول عصر یخبندان یک فسیل ماموت پشمالو است که در روسیه کشف شد و قدمت آن بین ۴۰۰۰۰ تا ۵۰۰۰۰ سال است. اندیشیدن به موجودی با چنین اندازهای به ویژه عاجهای آن نفس گیر است و تصور گلههای بزرگ ماموتها که میلیونها سال روی زمین پرسه میزدند دلهره آوربه نظر میرسد.
ماموت در طول زندگی خود مانند فیل مدرن به رشد خود ادامه داد. به طور خاص عاجها و دندانهای آن دائما در حال رشد بودند. میانگین وزن یک فرد بالغ چهار تا شش تن بود و احتمالا برای زنده ماندن باید بین ۱۸۰ تا ۲۰۰ کیلوگرم گیاه در روز مصرف میکرد. اگر این را به فیل آفریقایی امروزی تعمیم دهیم ماموتهای ماده و نمونههای جوان باید در گلههایی از ۱۰ تا ۴۰ حیوان سفر کرده باشند.
با این وجود، ماموتهای نر در ۱۴ سالگی گله را ترک کردند و تنها در فصل تولید مثل بازگشتند. در آن زمان بین ماموتهای نر بزرگ بالای ۲۵ سال دعواهایی درگرفت و با ابهتترین آنان با برجستهترین عاجها حق جفت گیری را به دست آوردند. دوران بارداری حدود دو سال به طول انجامید. جفت گیری احتمالا در ماه جولای رخ داده که به نرها فرصت میداد تا پیش از زمستان قدرت خود را بازیابند. حاصل جفت گیری احتمالا در پایان ماه مه متولد شده بود و گلهها در آغاز فصل سرد به مناطق گرمتر مهاجرت کردند.
یکی از رویاهای علم معاصر یا شاید کابوسهای آن به ایده احیای یک ماموت از طریق ژنتیک مربوط میشود. با این وجود، فراتر از فناوری معضلات اخلاقی و امکان انجام واقعی آن باعث ایجاد مشکلاتی میشود.
"دن فلورس" میگوید:"همانند بسیاری از افراد این احتمال که امروزه بتوانیم ماموتها را با استفاده از فناوری کریسپر* (CRISPR) در ژنوم فیلهای آسیایی، نزدیکترین خویشاوندان باقی مانده این گونه مهندسی ژنتیک کنیم باعث کنجکاوی ام میشود".
شاید به جای احیا بهتر باشد ماموتها در تخیل مان باقی بمانند و به عنوان نمادی از یک هشدار برای مان قلمداد شوند: این که هیچ شکلی از زندگی هرگز آن قدر مقاوم نیست که روزی ناپدید نشود.
*کریسپر: یک فناوری منحصر به فرد است که متخصصان ژنتیک و محققان پزشکی را قادر میسازد تا قسمتهایی از ژنوم را ویرایش کنند. این کار با حذف، افزودن یا تغییر بخشهایی از توالی DNA صورت میگیرد. این روش در حال حاضر ساده ترین، پرکاربردترین و دقیقترین روش دستکاری ژنتیکی است.