جنگ تحمیلی در ۳۱ شهریور ۱۳۵۹ با حمله عراق به ایران آغاز شد و ۸ سال به طول انجامید. ۸ سال میلیونها آدم با سرگذشتهایی عجیب درگیر مقطع مهمی از تاریخ شدند. انسانهای گمنام زیادی که هیچوقت نامشان به خاطر کسی سپرده نشد. آدمهایی که شاید فقط در گوشهای از یک عکس یادگاری برای آن دوران دیده بشوند بدون هیچ اسم یا خاطرهای پشت آن عکس، اما این آدمهای گمنام در زندگی هایشان عاشقانهای را با کسی تجربه کردهاند و دنیایی را در کنار کسانی که دوستشان دارند آرزو کرده اند، اما حالا شاید در دنیایی دیگر بدون هیچ خاطرهای بدون هیچ لمسی از آرزوهایشان حضور دارند. تعداد زیادی از این رزمندگان در این عکسها در همان روزها شهید شدند و چهرههای آنها در کنار دوستانشان برای ما که با فاصله ۴۰ساله این عکسها را میبینیم نوعی از فاصله را تداعی میکند فاصلهای نزدیک، اما یخزده که در دورترین نقطه از زمان حال قرار دارند. من میخواهم سوژههای خود را از آدمهای عکسهای یادگاری که پدرم از آن دوران ثبت کرده است پیدا کنم. آدمهایی گمشده در تاریخ که زندگیهایشان پر از داستانهایی هست که هیچوقت ما آنها را نشنیدیم، اما این لحظه در یک منطقه جنگی به دوربین عکاس نگاه میکنند، لبخندی میزنند و موقع فشردن دکمه شاتر دوربین به لحظهی مهمی از تاریخ تبدیل میشوند. این عکسهای یادگاری به همراه یک نام، امضا و جملهای برای تقدیم این عکس به یک دوست؛ تمام چیزی است که ما برای به یاد آوردن آدمهایی گمشده در تاریخی دور، اما بسیار نزدیک میتوانیم داشته باشیم.