برای آگاهی از تاریخ پرفراز و نشیب محلههای قدیمی پایتخت باید پای خاطرات موسپیدکردههایی نشست که حکم تاریخ شفاهی تهران را دارند. این بار هم سراغ قدیمیهای محله ضرابخانه رفتیم تا از تاریخچه این محله قدیمی مطلع شویم.
به گزارش همشهری آنلاین، «ضرابخانه» از آن محلههای خیلی قدیمی منطقه ماست که روزگاری با شمیرانات با هم «بخش ۱۱تهران» را تشکیل میداد. مرکز این بخش تجریش بود و نزدیکترین روستا به آن لویزان و رستمآباد. سن وسال شکل گرفتن این محله به زمان قاجاریه میرسد که امینالضرب مرکز ضرب سکه را در آن راه میاندازد و برای کارخانهاش کارگر میگیرد و باغ و املاکی رو به راه میکند.
همه آن تأسیساتی که امینالضرب برای مرکز گرفته بود قبل از سال ۱۳۵۰ نوسازی میشود به غیر از ساختمان نیروگاهی که نخستین «نیروگاه برق پاسداران» بوده است، اما اسم ضرابخانه برای همیشه روی محله میماند. این بار در محله گردیمان به سراغ اهالی خیابان «شهیدان کشوری» یا تیمسار ضرغام سابق رفتیم و آنها از خاطراتشان گفتند و شنیدیم.
ضرابخانه بیرون شهرقرار داشت و کارگرهای کارخانه امین الضرب از روستاهای دور و اطراف میآمدند و شبها سر خانه و زندگیشان بر میگشتند. همیشه خطر سارقانی که اموال کارگرها را سرقت میکردند و حیوانات وحشی در زمستانها کارگران را تهدید میکرد.
زمان پهلوی اول راه چاره را در ساخت خانههای سازمانی دیدند و به همین منظور۲ نوع خانه یکی مخصوص کارگرها و یکی مختص مدیرها ساختند. خانههای کارگری یا خانههای دولتی با متراژ کم در یکطبقه و نیم با آجرهای قزاقی ساخته شد که ۲ اتاق بالا و یک توالت و آشپزخانه در پایین قرار داشت و هیچکدام از خانههای کارگری حمام نداشت، اما خانه مدیرها متراژش ۷۰۰ـ ۸۰۰ متر و امکاناتش هم بهتر بود.
زمانی که قرار میشود ضرابخانه به بانک مرکزی تحویل داده شود بعضی از کارگرها را بازخرید میکنند و درازای حق و حقوقشان خانهها و قسمتی از املاک و زمینهای ضرابخانه را به قطعههای ۲۰۰ متری تقسیم کرده و به کارگران میدهند. بعدها خانههای دولتی به مرور زمان خرابه شد و بانک مرکزی همه را خراب و تبدیل به پارکینگ کرد، البته یکی از خانههای کارگری را بازسازی کردند و مدتی بهعنوان کتابخانه دانشکده علوم بانکداری استفاده میشد و خانه یکی از مدیرها به همان صورت باقی مانده است.
حاج «امیر ابراهیمی» قریب به ۶۰ سال است در خیابان شهید کشوری سکونت دارد. او از اهالی قدیمی است و میگوید: «پدرم در خیابان سرچشمه قنادی داشت و بعد از قنادی حسین مظلوم دومین قنادی تهران محسوب میشد. سال ۱۳۳۶ به این محل آمد و زمین ۱۰۰ متری را به قرار ۲۵ هزار تومان خریداری کرد. آن زمان من یک نوجوان ۱۵ ساله بودم. کل زمینهای ضرابخانه ۱۶ هزار متر زمین زراعی بود که قطعهبندی کرده و به کارمندان ادارههای قند و شکر و دخانیات و ضرابخانه داده بودند.
نخستین ساکن این خیابان آقای رستمی بود و بعد آقای کافی که سر چهارراه میوهفروشی داشت و آقای کلانتر که طبقه پایین مکانی را که در حال حاضر سرای محله ضرابخانه است برای چلوکبابی اجاره کرده بود به ساکنان اضافه شدند. روزگاری سر جمع اینجا ۷ خانوار داشت که خانههای دولتی از برق ضرابخانه استفاده میکردند، اما برق خانههای ما از برق لویزان تأمین میشد که این برق ساعت ۱۰ شب قطع میشد و مجبور بودیم یا بخوابیم یا چراغ زنبوری روشن کنیم. ماهانه به لویزان میرفتیم و هزینه برق را پرداخت میکردیم.»
ضرابخانه چند قنات قدیمی داشت که باغها و املاک امینالضرب را آبیاری میکرد. مظهر این قناتها باغ مینویی بود. آب قنات از خانههای اهالی رد میشد و حق آب این قنات برای دروازه دولاب بود. میراب محل، حسین دولابی ساعت ۱۲ شب صدا میکرد که آب انبارهایتان را آب بیندازید. باقی آب قناتها میرفت و در ضلع غربی پاسداران رودخانه و این آب راهش را میکشید سمت دروازه دولاب و زمینهای کشاورزی را سیراب میکرد.
سالها بعد که میزان آب کم شد، اما یکی از اهالی محله به نام آقای «مصطفی یداللهی» بانی شد و از اهالی مبلغ ۴۰۰ هزار تومان جمع کرد و قنات را لایروبی کردند و دوباره آب قنات به جریان افتاد. حاج «محمد سریری» ۶۳ ساله از اهالی خیابان از نحوه آب لولهکشی میگوید: «سال ۴۵ که ما به اینجا آمدیم اهالی نفری ۱۵۰۰ تومان دادند و امتیاز آب شهری گرفتند، اما ۲ سال بعد از طرف دولت این پول را پس دادند.»
قدیمیهای محل میگویند که جای مسجد جامع ضرابخانه آبانبار بود که آب شرب کارگرها در آنجا جمع و از آنجا به خانههای دولتی تزریق میشد. این محل تا مدتها مسجد نداشت تا اینکه سال ۳۲ـ ۳۳ کارگرهای ضرابخانه به اداره دارایی نامه نوشتند و از این اداره تقاضای جا و مکانی برای مسجد کردند و این اداره هم موافقت کرد که جای آب انبار را مسجد بسازند و آقای «ملک محمد» در ساخت مسجد خیلی تلاش کرد.
از «بیژن رضایی» شورایار محله ضرابخانه درباره مشکلات این خیابان میپرسیم. او پاسخ میدهد: «چون این خیابان، یک طرفه است با وجود ساختوسازهایی که در این سالها شده این خیابان مشکل ترافیکی چندانی ندارد و از سوی دیگر این خیابان از خیابانهای امن منطقه محسوب میشود و کمترین آمار سرقت ماشین و منزل را داریم.»
در نقشهبندی اولیه، این خیابان ۱۴ متری بود و به نام «تیمسارضرغام» نامیده میشد. تیمسارضرغام مدیرکل نان و غله، به پاس تلاشی که در تقسیم زمینها کرده بود این خیابان را به نامش نامگذاری کرده بودند. در محله ضرابخانه این نخستین خیابانی بود که آسفالت شد. اما بشنوید از شهیدان کشوری؛ محسن و محمد کشوری از ساکنان همین خیابان بودند و پدرشان حاج اسدالله کشوری مغازه خرازی داشت.
محسن سپاهی بود و در جریان جنگ تحمیلی در غرب کشور مفقودالاثر شد و هیچوقت پیکرش برنگشت، اما محمد در عملیات خیبر شهید شد و به برادر پیوست. بعد از آن در سال ۶۴ نام ۲ برادر بر تابلو آبی خیابانی که در آن پا گرفته و بزرگ شده بودند به یادگار ماند.