عباس عبدی در یادداشتی با عنوان «آموزش عمومی در اغما» برای روزنامه اعتماد نوشت: نامزد پیشنهادی برای وزارت آموزش و پرورش از مجلس رای اعتماد گرفت، ولی نه رفتن قبلی چندان مهم بود و نه آمدن فرد جدید. این نه به دلیل ویژگیهای شخصی آنان که مساله چیز دیگری است.
نظام آموزش عمومی کشور و در این اواخر آموزش عالی نه تنها پیشرفتی ندارد بلکه در همان وضعیت نامطلوب خود توقف کرده است و این ربطی به این وزیر و آن وزیر نداشته و طی ربع قرن گذشته و شاید پیش از آن هم چنین بوده است. البته وزرا به لحاظ ویژگیهای فردی میتوانند گامهایی بردارند، ولی در ساختار موجود این مساله اهمیت تعیینکنندهای ندارد، به ویژه در مورد وزیر قبلی نه معلوم شد که چرا آمد و چرا رفت؟ و معلوم نشد که معرفیکنندگان این وزیر نیز آیا براساس همان معیارهای قبلی وزیر فعلی را معرفی کردهاند؟ اگر بلی که وضع بدتر میشود و نه بهتر و اگر نه؛ تغییر سیاست دادهاند که باید توضیح کافی دهند. بگذریم.
در پاییز سال ۱۴۰۰ گزارشی از سوی مرکز سنجش و پایش کیفیت آموزشی وزارت آموزش و پرورش منتشر شد که بسیار مهم بود. بخشی از این گزارش به نتایج آزمون تیمز (Timss) پرداخته که در سال ۲۰۱۹ انجام شده است. این آزمونی بینالمللی است که هر چهار سال یک بار و از حدود ۶۰ کشور انجام میشود و پیشرفت تحصیلی را در علوم و ریاضیات میسنجد. نمرات ایران در پایه چهارم و هشتم ابتدا کلا ناامیدکننده بود. میانگین نمرات ریاضی و علوم به ترتیب ۴۴۳ و ۴۴۱ بود که رتبه ایران از ۵۸ کشور را در ۵۰ و ۴۸ قرار داده بود. مشکل اصلی این بود که ۳۲درصد دانشآموزان نمره زیر ۴۰۰ گرفته بودند که بسیار ضعیف محسوب میشود و فقط ۱۱درصد بالای ۵۵۰ گرفته بودند، درحالی که در میانگین در همه کشورها، این درصد سه برابر بوده است. آزمون دیگری نیز در سال ۲۰۲۱ انجام شده که مشابه آزمون تیمز به نام پرلز و برای کیفیت روخوانی است. گزارش آن را آقای رضا امیدی منتشر کرده است. دانشآموزان ایرانی از میان ۵۷ کشور شرکتکننده رتبه ۵۳ با نمره ۴۱۳ را آوردهاند که بسیار پایین است. ۴۱درصد آنان زیر نمره ۴۰۰ که حداقل معیار است را آوردهاند. بقیه آمارها را هم بر همین سیاق حدس بزنید.
مساله این است که آموزش و پرورش الگوی کلی نهادهای حکومتی و جامعه است و به همین علت سنگاپور در این رتبهبندیها اول میشود. تا زمانی که آموزش و پرورش جایگاه شایستهای پیدا نکند، ممکن نیست که به مراحل اصلی توسعه و پیشرفت گام بگذاریم و به موازاتی که نظام آموزشی عقبگرد میکند سایر نهادها هم در مسیر پسرفت خواهند بود همچنان که در این مسیر هستیم. تقریبا بخش مهمی از نابسامانیها و ناهنجاریها ریشه در ضعف نظام آموزشی و جامعهپذیری کودکانمان دارد. مهمترین مشکلات نظام آموزشی آنهایی نیستند که امروز در سطح جامعه مطرح است، البته اینها مسائل مهمی هستند، ولی مهمترین ضعف نظام آموزش عمومی و ابتدایی و متوسطه ایران، فقدان فلسفه آموزش در جهت تربیت نوجوانان و جوانان خلاق، توانمند، منتقد و آزاد است.
جوانانی که از طریق این آموزش متکی به نفس بار آیند و امید به آینده در آنان موج بزند. مدرسه در کنارخانه، مأمن اصلی آنان باشد. با این وضعیت آموزشی احتمالا پس از این بدتر هم خواهد شد و تعداد دانشآموزان ترک تحصیلکرده بیشتر شده و از کیفیت آموزشی کاسته و در عین حال بر نابرابری آموزشی افزوده خواهد شد. مساله در ایران زیاد داریم، ولی آموزش عمومی و سپس دانشگاهی جزو چند مساله اصلی کشور است که نه به عنوان مساله شناخته میشوند و نه از نظر ساختار رسمی ایده ایجابی و مثبتی برای آن وجود دارد.