دنیای اقتصاد نوشت: هر مانعی که در راه انجام وظایف مجلس و تشکیل بانک ایجاد شده بود همراه با اهداف دیگرمجلس همه از میان رفت. از طرف دیگر، صرافان بانکداران سنتی ایران بودند که معاملات را بین ایالات و تهران انجام میدادند زمانی که بانک شاهنشاهی تشکیل شد و شعبههایش در ایالات دایر شد، صرافان متوجه شدند که فعالیت اصلیشان از آنها گرفته شده است. اعتراض آنها از طریق امینالضرب از ایالات به شاه میرسید صرافان از اصفهان نوشتند: دو سال است از میان رفتهایم دست ما از کاسبی کنده شده، به واسطه بانک.
ما مدعی بر امنای دولت قوی شوکت نیستیم، خود دانید و مملکت خود؛ اما این دیوان سالهاست از ما مالیات میگیرد حالا که ما را بیکار کردهاند، باز باید بابت شغلی که به کلی از میان رفته مالیات بپردازیم. مداخل ما از حواله و برات کاری و صرف برات و دادوستد مردم و ارسال برات و پول دادن به دیوان بود. اکنون همه این کارها در دست بانک است... حالا که صلاح مملکت در بودن بانک است به قانون عدل مالیات را هم بدهد. مداخل صراف ایرانی با فرنگی، و مالیات را ما ضعفا بدهیم.» بیشتر نامههایی که در این مورد از بازرگانان و علما به امینالضرب میرسید به خوبی نشان میدهد که چطور تشکیل بانک نه تنها بر صرافان، بلکه بر سایر تجار نیز تاثیر گذاشته بود.
انگیزه تجار و صرافان در مخالفت با بانک زیاد و چندجانبه بود. آنها بهصورت مجرد، مخالف بانک نبودند و از مزایای داشتن بانک به درستی آگاه بودند؛ اما میخواستند بانک ملی توسط آنها اداره شود نه توسط خارجیان اینها احساس میکردند که با شرایط و امور تجاری کشور آشنایی بیشتری دارند؛ بنابراین نیازهای کشور را بهتر از رقبای جدید که نسبت به این شرایط و امور غریبه بودند، درک میکردند.
منبع: زندگینامه حاجمحمدحسین امینالضرب
نوشته شیرین مهدوی
ترجمه منصوره اتحادیه و فرحناز امیرخانی حسینکلو.
نشر تاریخ ایران.۱۳۷۹، ص ۲۷۶.