روابط عاطفی همیشه خوب پیش نمیروند. با آشکار شدن این واقعیت، باید راهی برای بیان خواستهها و علل نارضایتی خود به شریک عاطفی تان پیدا کنید. اما تشخیص نشانههای بد همیشه راحت نیست و گاهی به دقت بیشتری نیاز دارد.
به گزارش روزیاتو، این را میشود در بزرگ کردن مداوم و بی جهت یک اختلاف دید، حالتی که در آن هر اختلاف نظر جزئی میتواند تبدیل به مشکلی عظیم شود.
شریک عاطفی شما با این کار سعی بر طفره رفتن از پاسخگویی دارد. در حقیقت او میخواهد با تبدیل یک مسأله به مشکلی بزرگتر از آن چیزی که واقعاً هست، از صحبت دربارهی آن موضوع خودداری کند و به جای پرداختن به نگرانی هایتان، شما را مجبور به پاسخگویی به احساسات خود کند.
شریک عاطفی تان به جای پذیرش سهم و مسئولیت خود در افت رابطه تان، به این اشاره میکند که شما نیز رفتار مشابهی داشته اید. مثلاً به او میگویید که صدای خروپفش اجازه نمیدهد شبها خواب راحتی داشته باشید. او، اما به جای گشتن به دنبال راهی برای حل این مشکل، در برابر شما گارد میگیرد و میگوید: «خب که چه؟ خودت هم خروپف میکنی!»
این یک نشانهی هشداردهنده است، چرا که نشان میدهد او خود را خوب نمیشناسد و فاقد مهارت گفتگو است. گفتگو نقشی کلیدی در ترمیم یک رابطهی آسیب دیده دارد، چون بدون گفتگوی محترمانه مرحلهی التیام پس از کشمکش هرگز آغاز نخواهد شد.
یکی از بزرگترین نشانههای هشداردهنده در یک رابطه عاطفی زمانی است که طرفین رابطه نکات مثبت باهم بودن شان را به کلی فراموش میکنند. در یک رابطه عاطفی وقتی طرفین زمان زیادی را در کشمکش و ناراحتی سپری میکنند، دیگر نمیتوانند به یاد آورند زمانی که عاشق همدیگر بودند یا حتی زمانی که از همدیگر خوش شان میآمد چگونه بود و فقط ناامیدند. آنها بیشتر شبیه به دو همخانه هستند که هیچ صمیمیتی میان شان برقرار نیست.
اما زوجهایی که با یکدیگر دعوا میکنند، رابطهی میان آنها هنوز به طور کامل قطع نشده است، حتی اگر این اندک ارتباط باقیمانده منفی باشد.
این امر به شکلهای مختلفی رخ میدهد، از گس لایتینگ (Gaslighing / زمانی که فرد سعی میکند با به شک انداختن شما دربارهی خودتان، واقعیت را طور دیگری جلوه دهد) گرفته تا انکار عقاید دیگری. شما صرفاً تلاش دارید به لحاظ عاطفی صدای تان شنیده شود، اما شریک عاطفی تان به آن به چشم حمله به ایده آلهای خود نگاه میکند. او با هرچه که شما میگویید صرفاً به این دلیل مخالفت میکند که شما آن را بیان کرده اید.
این در حالی است که به جای حمله به یکدیگر باید به سراغ مشکل اصلی بروید. به ندرت پیش میآید آدمها نقطه نظر کاملاً یکسانی بر سر یک مسأله داشته باشند، اما معمولاً (در روابط عاطفی سالم) ارزشهای پایهای مشابهی دارند. مثلاً ممکن است پدر و مادری بر سر نحوهی مستقل بار آوردن فرزند خود با یکدیگر اختلاف داشته باشند، اما هر دو به اصل پرورش استقلال در فرزند معتقد باشند.
اگر شریک عاطفی تان اهل کار نیست، تمام روز را در خانه سپری میکند و هیچ دوست و سرگرمیای جز وقت گذرانی با شما ندارد، این شرایط ناسالم محسوب میشود و حتماً به جدایی خواهد انجامید.
استقلال بیش از اندازه از یکدیگر یکی از نشانههای حتمی به بن بست رسیدن یک رابطه عاطفی است. اگر در هیچ یک از امور شریک عاطفی تان جایی نداشته باشید، مثلاً بدون اطلاع شما برای یک سفر شخصی برنامه ریزی کند و شما تازه زمانی باخبر شوید که او به سفر برود، این بدان معنی است که رابطهی شما به زودی از هم خواهد پاشید.
اگر شریک عاطفی تان بیشتر طرف خانوادهی خود است، آنها را در جریان همهی مسائل رابطه تان میگذارد، یا پیش آنها بدگویی تان را میکند، چنین رابطهای دوام نخواهد یافت.