نوشین دختری ۱۵ ساله است که دوستش از او به اتهام سرقت شکایت کرده است.
به گزارش سایت جنایی، نوشین این اتهام را رد کرده و در گفتوگویی کوتاه از زندگیاش میگوید:
متهم هستی سرقت کردهای. قبول داری؟
قبول ندارم. دروغ میگویند، من سرقت نکردم.
دوستت میگوید گردنبدش را تو برداشتی. او میگوید آن را در کیف تو دیده است.
دروغ میگوید اگر گردنبند را دید چرا حرفی نزد. من دزدی نکردم. او یک گردنبند بدلی دید که مادرم به من داده بود. من همان گردنبند را به بازپرس هم دادم. هیچ مدرکی علیه من ندارد.
چرا از تو شکایت کرده است؟
خودش گردنبند را گم کرده، میخواهد گردن من بیندازد که پدر و مادرش دعوایش نکنند.
سوال من این است چرا بین آن همه دوستانی که دارد، از تو شکایت کرده است؟
ما مدتی است سر موضوعی با هم قهر هستیم. ضمن اینکه خانواده فقیری دارم، مادرم خرج خانه را میدهد حالا سالومه میخواهد با این کار از من انتقام بگیرد.
چرا با هم قهر کردید؟
سالومه از یک پسر خوشش میآمد. اما از پسر دیگری شماره تلفن گرفته بود، من هم موضوع را به آن پسر گفتم و رابطهشان خراب شد. او هم میخواهد از من انتقام بگیرد.
گفتی فقیر هستید و مادرت کار میکند؛ از مادرت بگو؟
مادر من دستفروش است. ما در خانه اکسسوری زنانه درست میکنیم و مادرم میفروشد. درآمدش هم خدا را شکر بد نیست من و دو خواهرم و مادرم با همین درآمد زندگی میکنیم. شکر خدا راضی هستیم. ما در خانه به مادرم کمک میکنیم.
پدرت کجاست؟
پدرم وقتی ما بچه بودیم فوت کرد.
فکر میکنی آخر پروندهات چه بشود؟
من درسم خوب است، ناظم مدرسهمان هم که هممحلهای ماست، آمده و گفته من آدم خوبی هستم. امیدوارم تبرئه شوم.