چندین دهه است که فیلمسازان در مجموعهای از فیلمهای قابل توجه و تلخ به موضوع حساس و احساسات برانگیز جنگ جهانی دوم پرداخته اند. به نظر میرسد که این تصویرسازیهای ویرانگر و اغلب بی رحمانه از وحشت ها، واقعیتهای تکان دهنده و تاثیرات مخرب جنگی مملو از خشونت و کشتار، عمیقاَ مخاطبان را در سراسر جهان تحت تاثیر قرار داده است.
به گزارش روزیاتو، استودیوهای فیلمسازی دائماً اتفاقات این دوره ترسناک و به یاد ماندنی تاریخ را با داستانهای گیرا و دلخراش روایت میکنند و تماشاگران چارهای جز جذب شدن به آنها ندارند. برخی از با استعدادترین و قابل احترامترین رویاپردازان هالیوود به سراغ این سوژهی تاثیرگذار و دشوار رفته اند و فیلمهایی ماندگار و تامل برانگیز خلق کرده اند و در نتیجه این تلاش خود، بارها اسکار بهترین فیلم را برده اند.
از کارگردانان افسانهای مثل استیون اسپیلبرگ و کوئنتین تارانتینو گرفته تا درخشانترین ستارههای سینما از جمله هامفری بوگارت، تام هنکس و لیام نیسون، به نظر نمیرسد که هم استعدادهای بازیگری و هم نابغههای فیلمسازی از مشارکت در فیلمهایی جنگی در مورد جنگ جهانی دوم دور بمانند.
چه به تصویر کشیدن داستانهای دلخراش سربازانی که پشت خطوط دشمن میروند تا یکی از خودشان را نجات دهند، مانند Saving Private Ryan با صحنه ابتدایی باورنکردنی اش، و چه به تصویر کشیدن گروهی از افراد قاتل و بی تناسب در The Dirty Dozen، سینما خانه درامهای حماسی جنگی بی نقصی بوده است. بدین بهانه، در ادامه این مطلب قصد داریم شما را با ۱۲ مورد از بهترین فیلمهای جنگی تاریخ سینما در مورد جنگ جهانی دوم آشنا کنیم.
درام جنگی بیوگرافیک رومن پولانسکی در سال ۲۰۰۲ با نام The Pianist براساس خاطرات پیانیست و آهنگساز لهستانی – یهودی ولادیسلاو اشپیلمن در دوران هولوکاست ساخته شده است که تلاشهای اشپیلمن برای زنده ماندن از ویرانی و کشتار منطقه یهودی نشین ورشو در جنگ جهانی دوم را به تصویر میکشد. این فیلم از نظر احساسی ارتباط عمیقی با پولانسکی دارد، چرا که او پس از مرگ مادرش، از محله یهودی نشین کراکو فرار کرد و در نهایت تا پایان جنگ در طویله یک کشاورز لهستانی زندگی کرد.
آدرین برودی فوق العاده با استعداد، نقش اشپیلمن را در فیلم پولانسکی به تصویر میکشد، بازیگری که با قطع رابطه با دوست دخترش، فروش آپارتمان و ماشینش و قطع ارتباط با دنیای آشنای خود با رفتن به اروپا، خود را برای این نقش برنده اسکار آماده کرد.
این بازیگر برای درک واقعی شرایط مردی که همه چیزش را از دست داده بود، به این روش روی آورد و وزنش را بیش از ۱۵ کیلوگرم کاهش داد تا به طرزی دلخراش، اما واقع گرایانه، شرایط جسمانی موسیقیدانی را که دو سال را در محله یهودی نشین ورشو پنهان شده بود، به تصویر بکشد.
فیلم The Dirty Dozen ساخته رابرت آلدریچ محصول سال ۱۹۶۷ براساس کتاب پرفروش سال ۱۹۶۵ نوشته ای. ام. ناتانسون ساخته شده است که از یک واحد واقعی از متخصصان تخریب پشت خطوط جنگ جهانی دوم از واحد ۱۰۱ هوابرد به نام “سیزده کثافت” الهام گرفته شده است.
این فیلم داستان یک سرگرد یاغی ارتش آمریکا را دنبال میکند که وظیفه آموزش دهها قاتل محکوم شده را بر عهده دارد و در نهایت آنها را به یک ماموریت برای قتل عام افسران آلمانی هدایت میکند. لی ماروین نقش اصلی فیلم را بازی کرده و چارلز برانسون، ارنست برگناین و دونالد ساترلند از دیگر ستارگان این فیلم جنگی هستند.
بسیاری از بازیگران این فیلم در واقع در جنگ جهانی دوم خدمت کرده بودند، از جمله برانسون (نیروهای هوایی ارتش آمریکا) و بورگناین (نیروی دریایی آمریکا). فیلم The Dirty Dozen مورد استقبال منتقدان و تماشاگران سینما قرار گرفت و روزنامه نیویورک دیلی نیوز نوشت که این فیلم «تسکینی مبارک از رشته جزئیات خونین و جنبههای تلخ جنگ است که تنها تعداد انگشت شماری از آمریکاییها در خاک اجنبی با آن مبارزه کرده اند».
این فیلم آلمانی محصول سال ۲۰۰۴ به کارگردانی الیور هیرشبیگل روزهای آخر آدولف هیتلر را در پناهگاهش در برلین روایت میکند، در حالی که نیروهای ارتش سرخِ شوروی این شهر را محاصره کرده اند. این فیلم براساس دو کتاب ساخته شده است: Inside Hitler’s Bunker نوشته یواخیم فاست و Until the Final Hour نوشته ترودل یونگ، یکی از منشیهای هیتلر که الکساندرا ماریا لارا در این فیلم نقش او را بازی میکند.
با این حال Downfall علیرغم بحث برانگیز شدن در دوران انتشار اولیه به خاطر ارائه تصویری انسانی از هیتلر، نقدهای کاملاً مثبتی دریافت کرد و نامزد جایزه اسکار بهترین فیلم بین المللی نیز شد. برونو گانز که نقش هیتلر را بازی میکند نیز به خاطر بازی تاثیرگذارش مورد تحسین قرار گرفت. این فیلم به عنوان نگاهی دلخراش و ترسناک به فروپاشی ذهنی یکی از بدترین هیولاهای تاریخ در حالی که همه چیز در اطراف او به ویرانه تبدیل میشود، ارزش تماشا کردن را دارد.
درام جنگی بیوگرافیک مل گیبسون در سال ۲۰۱۶ با نام هکساو ریج (Hacksaw Ridge) بر تجربههای دزموند داس، امدادگر جنگ ستیز و صلح طلب در دوران جنگ جهانی دوم تمرکز دارد، کسی که به عنوان یک مسیحی بسیار معتقد از استفاده یا حمل سلاح یا سلاح گرم از هر نوعی خودداری میکرد.
این فیلم براساس مستند The Conscientious Objector ساخته سال ۲۰۰۴ ساخته شد و گیبسون پس از دو بار رد کردن این پروژه در نهایت موافقت کرد آن را بسازد و بدین ترتیب وظیفه ساخت معجونی از خشونت و ایمان را بر عهده گرفت. اندرو گارفیلد با قدرت خاصی نقش داس را به تصویر میکشد و ستارگان دیگری مانند سم ورتینگتون، ترزا پالمر و وینس واون نیز در این فیلم هنرنمایی میکنند.
گارفیلد پس از خواندن فیلمنامه برای اولین بار، به گفته خودش به گریه افتاده است. این بازیگر یک سال را صرف مطالعه کرد تا کشیش یسوعی شده و برای این نقش آماده شود، ۲۰ گیلوگرم وزن از دست داد، و در ولز به استراحتگاهی آرام رفت تا در نقش دزموند داس فرو برود (که همه اینها ممکن است به او برای نقشش به عنوان یک مبلغ مسیحی در فیلم Silence نیز کمک کرده باشد). این درام نامزد اسکار با اکران خود تمجید همگان را برانگیخت و هم به خاطر کارگردانی گیبسون و هم به خاطر نقش آفرینی گارفیلد مورد تحسین قرار گرفت.
درام جنگی حماسی The Bridge on the River Kwai در سال ۱۹۵۷ براساس رمانی از پیر بوله به همین نام ساخته شده و داستان تکان دهنده گروهی از اسرای جنگی انگلیسی را روایت میکند که توسط ژاپنیها مجبور به ساخت راه آهن برمه میشوند، غافل از اینکه متحدان آنها در حال آماده سازی یک ماموریت خطرناک برای نابودی آن هستند.
ویلیام هولدن و الک گینس، دو تن از بزرگان سینما، در این فیلم جذاب، روایتی خیالی و دراماتیک از ساخت واقعی این پل راه آهن ارائه میدهند، در حالی که بیش از ۶۰ هزار اسیر متفقین در جنگ، به صورت اجباری و برخلاف میل خود، وظیفه ساخت این پل را بر عهده داشتند.
فیلم The Bridge on the River Kwai برنده هفت جایزه اسکار از جمله بهترین فیلم شد و فیلادلفیا اینکوایرر درباره آن نوشت: «هیچ شکی در عظمت این فیلم جستجوگر و متعالی وجود ندارد؛ بدون شک این فیلم زیباترین و به احتمال زیاد صادقترین درام ضدجنگ ساخته شده تا به حال است». این درام جنگی تحسین شده در فهرست بهترین فیلمهای آمریکایی که تا به حال ساخته شده اند، در رتبه سیزدهم قرار گرفته است.
کوئنتین تارانتینو به عنوان یکی از استادان عرصه فیلمسازی، در سال ۲۰۰۹ فیلم جنگی Inglourious Basterds را نویسندگی و کارگردانی کرد و داستان جایگزین دو توطئه برای ترور رهبری آلمان نازی را روایت میکند: یکی توسط گروهی از سربازان یهودی آمریکایی و دیگری که توسط یک صاحب سالن سینمایِ یهودی فرانسوی طراحی شده بود. تارانتینو بیش از یک دهه را صرف نوشتن فیلمنامه این فیلم کرد و این پروژه را شاهکار خود و بهترین کار خود تاکنون دانسته است. او مردان این فیلم را این گونه توصیف کرده است: «[آن ها]قهرمانان عادی شما نیستند که در جنگ جهانی دوم به وسط معرکهای بزرگ انداخته میشوند».
این کارگردان مشهور میخواست شخصیت هانس لاندا توسط یک بازیگر بومی آلمانی زبان به تصویر کشیده شود و کریستوف والتز اتریشی را برای این نقش انتخاب کرد که مهمترین نگرانی او در این پروژه بود. تارانتینو نگران بود که این نقش غیرقابل بازی باشد، اما والتز به عنوان افسر بی رحم اس. اس یک بازی برنده جایزه اسکار از خود ارائه کرد. با حضور بازیگران دیگری، چون برد پیت، دایان کروگر و مایکل فاسبندر، تعجبی ندارد که این فیلم به اثری پرفروش در گیشه تبدیل شد.
این فیلم انیمیشنی ژاپنی در سال ۱۹۸۸ براساس یک داستان کوتاه نیمه اتوبیوگرافیک به همین نام نوشته آکیوکی نوساکا ساخته شد. این فیلم داستان دو کودک به نامهای سیتا ۱۴ ساله و خواهر چهار ساله اش به نام ستسوکو است که پس از کشته شدن مادرشان در حمله یک بمب افکن آمریکایی، برای زنده ماندن تلاش میکنند. ایسو تاکاهاتا کارگردان این فیلم که به عنوان یک فیلم ضدجنگ قدرتمند در غرب شناخته میشود، پیام متفاوتی را میبیند که زندگی کردنِ یک زندگی شکست خورده به دلیل انزوا از جامعه است.
Grave of the Fireflies انیمیشن تکان دهندهای است که توسط استودیو افسانهای جیبلی ساخته شد و آن را به صورت همزمان با انیمه پرطرفدار My Neighbor Totoro منتشر کرد. راجر ایبرت گفته است که این فیلم «یک تجربه احساسی به شدت قدرتمند است که باعث تجدید نظر نسبت به انیمیشن میشود». فیلمی که حتی سختترین آدمها را هم به گریه میاندازد، گورستان کرمهای شب تاب فیلمی است که به حق جایگاه خود را در میان بهترین فیلمهای جنگی ساخته شده تاکنون بدست آورده است.
استیون اسپیلبرگ، فیلمساز بسیار سرشناس، درام تاریخی Schindler’s List را در سال ۱۹۹۳ کارگردانی کرد که در آن یک صنعتگر آلمانی به نام اسکار شیندلر، با به کارگیری یهودیان در کارخانههای خود در طول جنگ جهانی دوم، به نجات بیش از هزار پناهنده لهستانی – یهودی از هولوکاست کمک کرد. لیام نیسون در نقش شیندلر ایفای نقش میکند و در کنار رالف فاینس و بن کینگزلی، در این فیلم جنگی تحسین شده ظاهر میشود.
اسپیلبرگ در ابتدا این تردید را در دل داشت که آیا به اندازه کافی پخته شده که بتواند چنین تصویری تکان دهنده را به بهترین، دقیقترین و واقع گرایانهترین شکل ممکن به تصویر بکشد، اما داستان شیندلر او را حیرت زدع کرده و از آن الهام گرفت.
او در این باره گفته است: «من به خاطر ماهیت متناقض شخصیت به سمت آن کشیده شدم. چه چیزی باعث میشد که چنین فردی ناگهان هر چه به دست آورده بود را برداشته و همه چیز را در خدمت نجات این زندگیها قرار میدهد؟». این کارگردان در صحبتهایی مشهور، با اعتراف به حس ناخوشایندش نسبت به دستمزدی که برای این فیلم دریافت کرده، آن را «پول خون» نامید. فهرست شیندلر بیش از ۳۰۰ میلیون دلار در گیشه فروش داشت، تحسین همگان را برانگیخت و هفت جایزه اسکار از جمله بهترین فیلم و بهترین کارگردانی را نیز به دست آورد.
کریستوفر نولان نابغه نوآور دنیای سینما، فیلم جنگی Dunkirk را در سال ۲۰۱۷ نویسندگی، تهیه و کارگردانی کرد، فیلمی که تخلیه نیروهای متفقین از ساحل دانکرک در طول جنگ جهانی دوم را از دیدگاه زمینی، دریایی و هوایی به تصویر میکشد. مجموعه بازیگران برجسته این فیلم شامل ستارگانی مانند کیلیان مورفی، کنت برانا و تام هاردی است و این درام با دیالوگهای بسیار کمی به تصویر کشیده شده است، چرا که نولان میخواست با فیلمبرداری و موسیقی خیره کننده اش، حس تعلیق ایجاد کند.
این فیلمساز در اواسط دهه ۱۹۹۰، زمانی که او و همسرش از کانال انگلیس عبور میکردند و مسیری مشابه بسیاری از قایقهای کوچک حاضر در تخلیه دانکرک را دنبال میکردند، ایده ساخت فیلم جنگی را بدست آورد. فیلم Dunkirk موفقیت بزرگی برای نولان بود و بیش از نیم میلیارد دلار در گیشه فروش داشت و البته سه جایزه اسکار را نیز از آنِ خود کرد. این فیلم به خاطر فیلمنامه، کارگردانی و موسیقی اش نقدهای تحسین برانگیز فراوانی دریافت کرد و بسیاری دانکرک را یکی از بهترین فیلمهای جنگی تاریخ سینما میدانند.
استیو مک کوئین با لقب پادشاه خونسردی و جذابیت در فیلم جنگی هیجان انگیز و ماجراجویانه The Great Escape ساخته سال ۱۹۶۳ به ستارههایی مانند جیمز گارنر و ریچارد آتنبرو میپیوندد. فیلم فرار بزرگ، در مورد گروهی از اسرای جنگی متفقین در آلمان است که مصمم هستند نه تنها از زندان فرار کنند، بلکه به نیروهای نازی حمله کنند و آنها را به امید یافتن افراد فراری از میدان جنگ بیرون بکشند. مک کوئین به عنوان سروانی آمریکایی به نام ویرجیل هیلتس فوق العاده ظاهر میشود، که به همراه هم پیمانانی از اسرا، نیروهای آلمانی را فریب داده و تونلی حفر میکنند که به آنها اجازه میدهد از اردوگاه زندانی با امنیت حداکثری، فرار کنند.
این فیلم که برگرفته از رمان پل بریکهال بوده و تجربیات واقعی او را در مورد تلاش برای فرار از اردوگاه اسرای جنگی آلمان به نام استلاگ لوفت ۳ بازگو میکند، با تحسین فراوان منتقدان و تماشاگران مواجه شد. فرار بزرگ (The Great Escape) یک سکانس ماندگار از تعقیب و گریز با موتورسیکلت و پرش نمایشی توسط مک کوئین افسانهای دارد که از آن زمان به عنوان یکی از بهترین بدلکاریهای سینمایی شناخته میشود.
این فیلم کلاسیک هالیوودی یکی از بهترین فیلمهایی محسوب میشود که تاکنون در مورد جنگ جهانی دوم ساخته شده است. درام عاشقانه Casablanca در سال ۱۹۴۲ با حضور هامفری بوگارت و اینگرید برگمن با محوریت یک مهاجر بدبین آمریکایی ساخته میشود که باید تصمیم بگیرد آیا میخواهد به معشوق سابق و دوست پسر فراری اش برای فرار از دست نازیها در مراکش تحت نفوذ فرانسه کمک کند یا نه.
این فیلم نمادین بر اساس نمایشنامه اورجینال نویسندهای به نام موری برنت ساخته شده که پس از سفر به وین در سال ۱۹۳۸ اندکی پس از الحاق اتریش به آلمان در سال ۱۹۳۸و مشاهده اولین موارد یهودی ستیزی، ایده نوشتن این کتاب را بدست آورد.
از زمان انتشار کازابلانکا در بیش از هشتاد سال پیش، محبوبیت این فیلم همچنان رو به افزایش بوده و برنت روزگاری آن را “دیروز حقیقی، امروز حقیقی، فردای حقیقی” خوانده بود. منتقدان و تماشاگران همچنان این درام جنگی رمانتیک را تحسین میکنند و سالها بعد اینگرید برگمن درباره آن گفت: «من درباره کازابلانکا احساس میکنم که زندگی خودش را دارد. یک چیز مرموز در مورد آن وجود دارد. به نظر میرسد یک نیاز را رفع کرده است، نیازی که قبل از فیلم وجود داشت، نیازی که فیلم آن را پر کر».
استیون اسپیلبرگ با درام جنگی حماسی نجات سرباز رایان در سال ۱۹۹۸ که در جریان حمله متفقین به نورماندی روایت میشود، به موضوع احساسی جنگ جهانی دوم بازگشت، فیلمی در مورد گروهی از سربازان آمریکایی که برای پیدا کردن و بازگرداندن یک چترباز که برادرانش در طول عملیاتهای اخیر متفقین کشته شده اند، به پشت خطوط دشمن میروند. در این فیلم تاصیرگذار، بی نقص و تکان دهنده چندین بازیگر طراز اولاز جمله تام هنکس، ادوارد برنز و مت دیمون بازی میکنند و داستان فیلم تا حدی از ماجرای برادران نیلند، چهار برادر آمریکایی اهل نیویورک که در جنگ جهانی دوم خدمت کرده و تنها دو نفر از آنها زنده ماندند، الهام گرفته است.
اسپیلبرگ در مورد اینکه چرا بارها به موضوع جنگ جهانی دوم باز گشته، گفته است: «من فکر میکنم که جنگ جهانی دوم مهمترین رویداد ۱۰۰ سال اخیر است؛ سرنوشت نسل بیبی بومر و حتی نسل ایکس با نتیجه آن مرتبط بود. علاوه بر آن، من همیشه به جنگ جهانی دوم علاقهمند بوده ام». فیلم برنده اسکار نجات سرباز رایان در حال حاضر به عنوان تاثیرگذارترین فیلم جنگی و اکشن تاریخ سینما شناخته شده و فیلمی بود که علاقه رسانه سینما به جنگ جهانی دوم را زنده کرد.