در همان حال که هر دو طرف دعوا روی موتور نشسته بودند بین آنها درگیری لفظی صورت گرفت: «درگیری بین ما زیاد طولانی نشد. من خیلی سریع گاز موتور را گرفتم و از مهلکه دعوا دور شدم. آن موتور سوار ناشناس هم گاز داد و دور شد. چند متر جلوتر من متوجه شدم که احمد روی شانههای من افتاده است. متوجه شدم بیهوش است. وقتی از موتور پیاده شدم او غرق در خون روی زمین افتاد. تازه آن زمان متوجه شدم ضربه عمیقی با چاقو به سینه احمد زده بودند. سپس او را به بیمارستان منتقل کردم که دیگر بیفایده بود.»
پسرعموی قاتل وحید مرادی در درگیری خیابانی به قتل رسید.
به گزارش ایران، غروب روز پنجشنبه، ۲۹ تیر ماه سال ۱۴۰۲. خیابان ۱۷ شهریور در تکاپوی همیشگی خود فرو رفته است. ماشینها تردد میکنند و موتورسیکلتها با سرعت از کنارشان میرانند.
کسی فکرش را هم نمیکند که در این میان ناگهان جنایتی هولناک زیر پوست شهر بخزد؛ و این بار باز هم نام وحید مرادی در میان اخبار جنایی قد علم کند.
مرد جوانی به نام احمد هدف حمله مرد چاقوکش قرار گرفته و توسط دوستش به بیمارستان سوم شعبان منتقل میشود.
او پسرعموی سعید صالح است.
همان جوانی که در زندان دستش به خون وحیدمرادی آلوده شد و چندی قبل به دار مجازات آویخته شد.
ضربه عمیق چاقو روی سینه احمد زخم کاری نشانده است.
تلاش کادر درمان برای نجات احمد آغاز میشود.
احمد ۲۸ ساله تا نیمههای شب با مرگ دست و پنجه نرم میکند و سرانجام تسلیم مرگ شده و جانش را از دست میدهد.
به این ترتیب پسرعموی قاتل وحید مرادی به قتل میرسد.
ساعت حدود یک بامداد جمعه ۳۰ تیر ماه امسال رسیدگی به قتل جوانی به نام احمد در دستور کار وحید ناصری بازپرس کشیک قتل پایتخت قرار گرفت.
جسد مقتول به سردخانه بیمارستان سوم شعبان منتقل شده بود و تیم جنایی به همراه کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی تهران بالای سر جسد حاضر شدند.
تحقیقات جنایی آغاز شده و مشخص شد احمد ساعتی قبل از جنایت، ترک موتور یکی از دوستان خود نشسته بود که دستخوش جنایت مرگبار شد.
به این ترتیب دوست احمد تحت تحقیقات قرار گرفت و گفت: «غروب دیروز احمد ترک موتور من نشسته بود و در حال راندن در خیابان ۱۷ شهریور بودم. ناگهان موتور سواری دیگری با سرعت از روبهرو به سمت موتور من آمد. هر دو با شدت ترمز کردیم و نزدیک بود تصادف هولناکی اتفاق افتد. من و احمد شروع به اعتراض کردیم و به راکب موتور سیکلت گفتیم این چه وضع راندن موتور است؟ راکب آن موتور و دوستش که ترک او نشسته بود شروع کردند به فحاشی و توهین به من و احمد.»
در همان حال که هر دو طرف دعوا روی موتور نشسته بودند بین آنها درگیری لفظی صورت گرفت: «درگیری بین ما زیاد طولانی نشد. من خیلی سریع گاز موتور را گرفتم و از مهلکه دعوا دور شدم. آن موتور سوار ناشناس هم گاز داد و دور شد. چند متر جلوتر من متوجه شدم که احمد روی شانههای من افتاده است. متوجه شدم بیهوش است. وقتی از موتور پیاده شدم او غرق در خون روی زمین افتاد. تازه آن زمان متوجه شدم ضربه عمیقی با چاقو به سینه احمد زده بودند. سپس او را به بیمارستان منتقل کردم که دیگر بیفایده بود.»
رسیدگی به این پرونده برای روشن شدن راز ماجرا و شناسایی و دستگیری متهمان پرونده در دستور کار جنایی ادامه دارد.