bato-adv
کد خبر: ۶۵۴۴۴۴
آخرین وضعیت هورالعظیم که یک پروژه تازه حیاتش را بیش‌ازپیش تهدید می‌کند

هشدار درباره پروژه سهراب در خوزستان

هشدار درباره پروژه سهراب در خوزستان
نصر عبیات، فعال محیط‌زیست در خوزستان درباره پروژه سهراب گفت: امیدوارم سناریو پروژه آزادگان که باعث خشک‌شدن قسمت وسیعی از هورالعظیم شده، در پروژه سهراب تکرار نشود. در آینده نزدیک، وزارت نفت خود را برای بهره‌برداری از ۲۰ حلقه چاه نفت در پروژه سهراب آماده کرده است. من به جناب آقای سلاجقه می‌گویم اگر مجوز کوبیدن آخرین میخ بر تابوت هورالعظیم بدون استاندارد‌های محیط‌زیست زده شود، مطمئن باشند آیندگان ایران و مناطق مرزی مظلوم، کوتاهی شما را فراموش نخواهند کرد.
تاریخ انتشار: ۱۱:۲۲ - ۱۰ مرداد ۱۴۰۲

«کسی به فکر خوزستان نیست.» حمدان وقتی می‌خواهد از خوزستان و هورالعظیم و دشت آزادگان، جایی که در نزدیکی‌اش زندگی می‌کند، بگوید، گویی صدایش به‌اندازه هوای آن داغ می‌شود. پر التهاب. مشوش و درگیر. خوزستان، داغی بر دل حمدان است؛ بر دل او و همه کسانی که در همسایگی می‌شناسد.

به گزارش هم میهن، او و دوستانش، ایستاده زیر تیغ آفتاب، از هورالعظیم می‌گویند. با داغی در سینه می‌گویند. از زبان مردم دشت آزادگان می‌گویند. می‌گویند: «در روز‌های اخیر چنان آب کرخه کم شده که دیگر حتی خبری از پساب‌های کشاورزی هم نیست. تقریبا تمام انشعابات کرخه در دشت آزادگان خشک شده و زندگی را برای مردم، بسیار تنگ کرده است.

مردم دشت آزادگان سال‌هاست که از آب‌شرب سالم محرومند و با دبه از تصفیه‌های انتفاعی در سطح شهر‌ها آب می‌خرند، چون آب کرخه متشکل از پساب‌های کشاورزی و فاضلاب است. پساب‌های کشاورزی با درجه شوری بالا حاوی انواع کود‌های شیمیایی و آلوده به سموم دفع‌آفات است.»

خشک‌شدن روزبه‌روز هورالعظیم، حالا سال‌هاست که خبرساز است. خبر‌ها و نقدها، اما فایده‌ای نداشته. هورالعظیم که یک ترموستات طبیعی برای دشت آزادگان و هویزه، پناهگاه حیوانات و پرندگان نادر، پناهگاه معیشت چندین‌هزار خانواده، طبیعتی زیبا و دیدنی است، همچنان در حال خشک‌شدن و انقراض است. چندماه پیش معاون محیط‌طبیعی محیط‌زیست خوزستان درباره شرایط بحرانی هورالعظیم هشدار داد و گفت که وضعیت این تالاب در تابستان با تنش‌های زیادی مثل آتش‌سوزی، خیزش گردوغبار و مرگ‌ومیر حیوانات و آبزیان در منطقه روبه‌رو خواهد شد.

داوود میرشکار، مدیرکل حفاظت محیط‌زیست خوزستان هم در گفتگو با «هم‌میهن» می‌گوید تالاب هورالعظیم پنج‌مخزن دارد که یک‌مخزن آن به‌طور کامل خشک شده است: «مخزن‌چهار حدود ۲۰ درصد، مخزن‌سه حدود ۴۰ درصد و مخزن‌یک و دو حدود ۹۰ درصد آب دارد. تهدیدی که در مخزن‌پنج وجود دارد بحث گردوغبار است.

اگر مخزن‌چهار هم خشک شود یا مسئله مخزن‌پنج حل نشود، امکان آتش‌سوزی بالا می‌رود. تلف‌شدن دام اهلی و تلف‌شدن ماهی‌ها از دیگر اتفاقاتی است که در پی خشک‌شدن تالاب می‌افتد. در ماه‌های گذشته برای تامین حق‌آبه پیگیر بودیم، ولی چون بارندگی کم بوده، هنوز مشکل رفع نشده است.

حوضه‌های آبریز سطح کرخه خیلی کم بوده است و ما دچار تنش آبی شده‌ایم. بااین‌حال در استان مصوب شده است برای حق‌آبه تالاب حدود ۱۶۰ مترمکعب در ساعت، آب رهاسازی شود. تمام ارگان‌ها مثل منابع‌طبیعی و محیط‌زیست هم برای جلوگیری از برداشت آب غیرمجاز، در این مسیر همراه هستند.»

به گفته او: «طبق گزارشی که امروز همکارانم به من دادند، به‌تازگی آب به تالاب رسیده است و باید امیدوار باشیم که پیگیری این حق‌آبه بتواند مشکل تالاب را حل کند. درمجموع اولویت با آب‌شرب است؛ یعنی اداره کل آب و برق استان ابتدا نیاز آب‌شرب را می‌سنجد، سپس اولویت را به منابع‌طبیعی و محیط‌زیست می‌دهد. ما به این سهم راضی نخواهیم بود و پیگیر حق‌آبه تالاب برای سهم بیشتر خواهیم بود. محیط‌زیست همیشه تنها بوده، ولی امروز با مطالبه‌های مردمی هم همراه شده که بسیار کمک‌کننده است.»

فعالان محیط‌زیست در خوزستان اعتقاد دارند نابودی هورالعظیم از نابودکردن طبیعت و سدسازی‌ها بوده است؛ با ایجاد این سد‌ها جنگل‌ها، تالاب‌ها و درنهایت زمین‌های حاصلخیز و حتی سفره‌های زیرزمینی نابود شدند، ولی قضیه به اینجا ختم نمی‌شود و این‌بار سدسازی‌ها و انتقال آب‌ها سلامت و زندگی مردم به‌ویژه مردمی که در پایین‌دست سد‌ها زندگی می‌کنند را نشانه گرفته است.

در این شرایط یک نگرانی دیگر هم اضافه شده؛ هشدار درباره پروژه سهراب. نصر عبیات، فعال محیط‌زیست در خوزستان درباره این پروژه هشدار جدی می‌دهد: «متاسفانه چندسال‌پیش به بهانه توسعه میدان نفتی مشترک با کشور همسایه عراق، اقدام به خشک‌کردن بخش عظیمی از هورالعظیم کردند و موجب به‌هم‌زدن اکوسیستم و فعال‌شدن کانون گردوغبار و مهاجرت جوامع‌محلی به شهر‌های خوزستان به‌ویژه حاشیه اهواز شدند. همه دولت‌ها شعار محیط‌زیست دادند، اما در عمل به‌بهانه اقتصاد، فرصت‌های شغلی و دور زدن تحریم‌ها در بیشتر پروژه‌ها خبری از دانش و استاندارد‌های محیط‌زیست نبود.»

این فعال محیط‌زیست ادامه می‌دهد: «درواقع پروژه سهراب در قسمت شمالی هورالعظیم قرار دارد و درحال‌حاضر تنها قسمت طبیعی هورالعظیم است. من به‌عنوان فعال محیط‌زیست مخالف استخراج نفت نیستم، اما باید استاندارد‌ها و اصول محیط‌زیستی رعایت شود. ایران عزیز ما در دریای‌عمان از عمق بیش از ۵۰ متری، نفت و گاز از زیر دریا استخراج می‌کند.

امیدوارم سناریو پروژه آزادگان که باعث خشک‌شدن قسمت وسیعی از هورالعظیم شده، در پروژه سهراب تکرار نشود. در آینده نزدیک، وزارت نفت خود را برای بهره‌برداری از ۲۰ حلقه چاه نفت در پروژه سهراب آماده کرده است. من به جناب آقای سلاجقه می‌گویم اگر مجوز کوبیدن آخرین میخ بر تابوت هورالعظیم بدون استاندارد‌های محیط‌زیست زده شود، مطمئن باشند آیندگان ایران و مناطق مرزی مظلوم، کوتاهی شما را فراموش نخواهند کرد. هوشیار باشید سازمان محیط‌زیست با نظارت قوی و قدرت کافی می‌تواند با هرنوع تخلف پروژه سهراب برخورد کند.»

ظهور گردوخاک خوزستان

بررسی‌ها نشان می‌دهد، مغذی اصلی تالاب‌های بین‌النهرین که در ایران و قسمت بیشتر آن در عراق است، رودخانه خروشان کرخه است و حوضه‌های آبریز دجله و فرات اصلا قابل‌مقایسه با این حوضه نیستند. درواقع بی‌تاثیر هم نیستند، ولی عمده آب ورودی به تالاب‌های میان رودان از رودخانه کرخه تامین می‌شده است.

سیلاب‌های عظیم کرخه در گذشته به این دلیل رخ می‌داد که این رودخانه از رشته‌کوه‌های بلند و گسترده زاگرس از شمال‌غرب تا جنوب‌غرب کشور گسترده شده و آب خود را به‌سمت تالاب‌های بین‌النهرین سرازیر می‌کند، بنابراین حجم آبی که به این تالاب‌ها سوق می‌داد با هیچ حوضه آبریز دیگری قابل‌مقایسه نبود.

با ساختن بزرگترین سد خاکی خاورمیانه در دهانه خروجی از رشته کوه‌های زاگرس، مهر نابودی در سطح منطقه زده شد. دقیقا از همان آبگیری‌های اولیه، تالاب‌های میان رودان به‌ویژه هورالعظیم پس از مدت‌کوتاهی خشک شدند و پدیده گردوخاک هم ظهور کرد.

امروز دیگر یک خوزستانی را پیدا نخواهید کرد که از ریزگرد‌ها و خاک‌های معلق، سرفه‌های مزمن یا حداقل تنگی‌نفس نگرفته باشد؛ شیوع بیماری‌های لاعلاجی مثل انواع سرطان چنان در این استان بیشتر شده که تقریبا خانه‌ای پیدا نمی‌کنید که یک بیمار مبتلا به سرطان یا یک بیمار تنفسی نداشته باشد.

خوزستان می‌میرد...

ناصر عبیات، فعال محیط‌زیست می‌گوید که وزارت نیرو با کم‌کردن و قطع حق‌آبه هور باعث خشک‌شدن کامل حوض شماره ۵ طلائیه با ۲۷ هزار هکتار، کاهش آب در حوض‌های یک تا چهار و کاهش چشمگیر آب در بقیه حوض‌ها شده است؛ به‌طوری‌که با نیم‌متر ارتفاع، آب تبدیل به گنداب شده و در دمای ۵۰ درجه روزانه موجب قتل‌عام ۱۰ هزار قطعه ماهی شده‌اند. کاهش ورودی آب و تامین‌نشدن حق‌آبه هور باعث جمع‌شدن نمک در حوض‌ها شده که این امر مرگ آبزیان را رقم زده است.

همچنین خشک‌شدن آب در این‌منطقه موجب آتش‌سوزی سطح وسیعی از هور و تاثیر منفی بر اکوسیستم آن شده که این‌امر پدیدارشدن کانون ریزگرد را به‌دنبال دارد. رهاسازی و افزایش ورودی پساب و زهاب‌ها به تالاب هورالعظیم به‌جای آبرسانی به آن، باعث ورود هزاران تن نمک به این تالاب شده و در آینده نزدیک باید منتظر ظهور گردوغبار متنوعی باشیم.»

او درباره ابعاد اقتصادی هورالعظیم هم می‌گوید: «هورالعظیم یک منبع اقتصادی عظیم و زیستگاه غنی برای استان است. آبگیری هورالعظیم سپر طبیعی برای مقابله با گردوغبار است. ارزش هر هکتار از هورالعظیم ۱۴ هزار دلار است که اگر دولت بتواند ۵۰ درصد از حق‌آبه آن را تامین کند، صدها‌میلیون دلار برای منطقه ارزش اقتصادی خواهد داشت و این ارزش از صید ماهی، دامپروری، کنترل سیلاب، گردشگری طبیعی و مهار گردوغبار تامین می‌شود. چه‌بسا دلیلی برای مهاجرت نکردن مردم به شهرستان‌ها به‌ویژه حاشیه اهواز خواهد بود.»

این فعال محیط‌زیست ادامه می‌دهد: «آب کرخه، این حوضه مهم آبریز به تالاب‌های بین‌النهرین ختم می‌شود و از سمت تالاب هورالعظیم وارد این تالاب‌ها می‌شود، حالا این مقدار پساب کشاورزی و فاضلابی که در شعبه‌های آبریز پایین‌دست به این تالاب خشکیده می‌ریزد، با یک خاکریز مرتفع به موازات نوار مرزی جلوی حرکت و جریان را به‌سمت خاک عراق که درواقع همان تالاب‌های خشک بین‌النهرین است، گرفته‌اند آن‌هم تحت‌عنوان دایک مرزی.

نمی‌خواهند آب تلف شود و از کشور خارج شود. حتی چشم‌شان را هم به پساب‌های کشاورزی و فاضلاب دوخته‌اند. البته علاوه بر این‌کار، هدف اساسی از ایجاد این دایک، عوام‌فریبی است، چون آن مقادیر کم فاضلاب و پساب‌های کشاورزی که به این دایک برخورد می‌کنند، پشت آن جمع می‌شوند و همانند یک حوضچه محدود با خاکریز‌های بی‌شمار، دیگران را فریب می‌دهد.

من معتقدم تالاب هورالعظیم، یک تالاب سیاسی است یا تالاب دروغین. در دولت یازدهم با تبلیغات گسترده مبنی بر احیای هورالعظیم و دادن حق‌آبه به‌آن چنین وانمود می‌کردند که بحران ریزگرد‌ها هم پایان یافته است، ولی پس از این تبلیغات سیاسی با ظهور اولین توده گردوخاک آن را به گردن کشور‌های خارجی انداختند.»

به گفته عبیات: «جهت تنویر اذهان عمومی باید در جواب آن‌ها گفت که اولا هورالعظیم قسمت محدودی از تالاب‌های بین‌النهرین است که در گوشه شمال‌شرق این تالاب‌ها قرار دارد و با تالاب‌های الحمار، اهوارالوسطی و هورالحویزه پیوند دارد؛ پس اگر تنها هورالعظیم هم احیاء شود، بحران ریزگرد‌ها حل نخواهد شد، چون تالاب‌های مجاور و گره‌خورده با این تالاب، خشکند. ثانیا توده‌های گردوخاک را که به‌هیچ‌وجه نمی‌شود به گردن کشور عربستان و ... انداخت. عربستان تالاب خشکی ندارد تا خاک‌های آن بلند شوند و به‌سوی خوزستان روانه شوند بلکه هرچه دارند، کویر و ماسه‌زار است که هزاران سال قدمت دارد و منشاء ذره‌ای از گردوخاک‌های معلق نیستند.»

او همچنین اضافه کرد: «در سال‌های اخیر بااینکه به‌جز فاضلاب زهاب‌های نیشکر به بخشی از این تالاب‌های خشک نمی‌ریزد، خبر از دادن حق‌آبه هم می‌دهند این درحالی‌است که از زمانی که سد عظیم کرخه افتتاح شد این رودخانه با داشتن مقدار جزئی آب -که از همان ابتدای ورودش به نیمه غربی جلگه خوزستان به مصارف کشاورزی می‌رسد- چیزی از آن باقی نمی‌ماند تا به تالاب خشک هورالعظیم برسد. در بقیه مسیر پساب‌های کشاورزی و فاضلاب به این رودخانه می‌پیوندند و گنداب هورالعظیم را تشکیل می‌دهند. درواقع هورالعظیم محل دفن زباله شده و از بین رفته است و همان دایک مرزی کافی‌است تا بر آن مهر نابودی بزنیم.»

قصه احیای تالاب‌های بین‌النهرین

تالاب‌های بین‌النهرین که شامل هورالحمّار، تالاب‌های مرکزی، هورالحویزه، هورالعظیم و هورچذابه است در گذشته نه‌چندان‌دور به هم پیوسته و دریای وسیعی را تشکیل داده بودند. ازنظر سیاسی یک‌سوم این تالاب‌ها در ایران واقع بود که به آن هورالعظیم می‌گفتند که درحال‌حاضر این تالاب‌ها نابود شدند، حیات در آن‌ها مختل شده و کمتر از یک‌دهم از آن‌ها باقی مانده است.

فعالان محیط‌زیست خوزستان اعتقاد دارند احیای تالاب‌های بین‌النهرین تنها در کلام گفته شده و اقدام تاثیربخشی انجام نشده است: «متأسفانه در دوسال اخیر عده‌ای طوری در اذهان عمومی خواندند که این تالاب‌ها احیاء شدند آن‌ها با جمله «هورالعظیم احیاء شد» این عوام‌فریبی را آغاز کردند. درواقع مقداری پساب کشاورزی و فاضلاب شهری و صنعتی را به بیابان‌های خشک و بی‌آب و علف هورالعظیم رهاسازی کردند و گفتند ۷۰درصد هورالعظیم احیاء شد. آن‌ها در قالب این ۷۰درصد آبگیری منظور خودشان را به‌صورت احیای کل تالاب‌های بین‌النهرین در اذهان عمومی تزریق کردند. در واقع احیای هورالعظیم همانا، احیای تالاب‌های بین‌النهرین همانا.»

عبیات در این باره می‌گوید: «البته این‌عده دنبال احیای این تالاب‌ها و بازگرداندن حیات به آن‌ها نبوده است بلکه اصل قضیه یک برنامه سیاسی قبل از انتخابات بود و به‌نحوی یک تبلیغ گسترده و البته توخالی از عملکرد دولت قبل بود. سد کرخه تمام تالاب‌های بین‌النهرین را تحت‌تأثیر قرار داد و تقریبا نابود کرد و حداقل یک‌سوم این تالاب‌ها که در ایران واقع است را به‌طورکلی از بین برد. اعتراض به سدسازی‌ها در ترکیه و شمال عراق به‌هیچ‌وجه منطقی نیست، زیرا این سد‌ها صد‌ها کیلومتر از تالاب‌های بین‌النهرین فاصله دارند و حداقل رود‌های دجله و فرات در مسیر خود با بارندگی‌های موجود این فرصت را دارند تا سیلابی راه بیندازند.

ضمن اینکه سد عظیم خاکی کرخه خیلی بیشتر از هر سد دیگری بر نابودی تالاب‌های بین‌النهرین مؤثر بوده است به‌طوری‌که با آبگیری این سد قسمت‌های وسیعی از تالاب‌های بین‌النهرین هم نابود شد، زیرا فاصله سد کرخه تا تالاب‌های بین‌النهرین بسیار نزدیک است و شانس پرشدن کرخه در پایین‌دست و تشکیل سیلاب را نخواهد داشت.»

یک فعال محیط‌زیست دیگر که نخواست نامش در گزارش بیاید هم می‌گوید: «تالاب‌های بین‌النهرین در گذشته بر باروری توده‌های بارشی که از غرب به این اقلیم می‌آمدند، تاثیر فراوان می‌گذاشت و باعث تشدید بارندگی‌ها می‌شد. در ضمن این تالاب‌های گسترده از آب شیرین برخوردار بودند که به‌دلیل این مسئله تبخیر هم زیاد می‌شد و تأثیر بر باردارشدن توده‌های بارشی بیشتر می‌شد.

در استان‌های جنوب‌غرب و حتی غرب و تقریبا تمام کشور عراق، بارش‌ها بسیار کاهش یافته است و دلیل آن کاهش شدید رطوبت و جایگزین‌شدن ذرات ریزگرد و خاک‌های معلق است. پدیده ریزگرد‌ها هم باز به کاهش شدید رطوبت برمی‌گردد. تالاب‌های بین‌النهرین خشک شدند، رطوبت هم به‌شدت کاهش یافت، خود این تالاب‌ها به کانون‌های ریزگرد و خاک تبدیل شدند و ازطرفی این کاهش رطوبت باعث فرسایش سطح خاک خشکی‌های این اقلیم در دوردست‌ها شد و به‌این‌ترتیب کانون‌های ریزگرد به‌یک‌دفعه در تمام منطقه -چه جلگه عراق، چه جلگه ایران- پدیدار شدند.»

فعالان محیط‌زیست خوزستان این پرسش را دارند که مگر سد‌های کرخه، کارون و دز به‌دلیل رونق اقتصادی و سروسامان گرفتن وضعیت مردم به‌ویژه قشر فقیر و کم‌درآمد نبود؟ انتقال آب و به‌عبارتی‌دیگر کج‌کردن و انحراف ۳۶۰درجه‌ای جریان رودخانه‌ها به‌سمت بالادست آیا برای استان‌های مبدأ و حتی مقصد، خوشایند است؟ «این یک دستکاری بزرگ در طبیعت است و در این اقلیم به‌ضرر همه تمام خواهد شد.»

bato-adv
مجله خواندنی ها
bato-adv
bato-adv
bato-adv
bato-adv
پرطرفدارترین عناوین