هم میهن نوشت: کانال معروف تلگرامیای بالا و پایین میکنم که این روزها به کمک بعضی از رسانههای رسمی، مشغول پروندهسازی است و از قضا هر مجموعه و فردی را نشانه میرود، یا پلمب میشود یا بازداشت. میخواهم ببینم که واکنش این کانال به رسوایی اخلاقی مدیر اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی گیلان چیست؟ آنقدر زمان از این اتفاق گذشته که بشود سره از ناسره را تشخیص داد و موضعگیری کرد.
جستوجوهایم به چیز چشمگیری ختم نمیشود. تنها واکنش این کانال پرمحتوا که داعیه «اسلام ناب» دارد به رسوایی بزرگ، یک ویدیو سخنرانی از آقای رائفیپور است با این نوشته: «واکنش جالب رائفیپور پیرامون مدیر اداره فرهنگ گیلان و برخی وقایع قدیمی».
فارغ از صحبتهای آقای رائفیپور در این ویدیو که بر برخورد بیرحمانه و قاطع با آن مدیر صحبت میکند، کپشن کوتاه این پست کانال نکتههای بسیاری دارد. در نوشته کوتاه چسبیده به این ویدئو، خلاف رویه کانال که غیرهماندیشان را تمام و کمال معرفی میکند، نه نامی از مدیر ارشاد گیلان آمده است و نه حتی عنوان شغلی او را کامل نوشتهاند.
«اداره فرهنگ» ابداً واژه مستعمل این بزرگواران و امثالهم برای خطاب کردن وزارتخانه یا ادارههای مربوط به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی نیست. در واقع میخواهند با ترفندهای رسانهای حتیالمقدور در برابر این اتفاق سکوت کنند و اگر هم ناچار به کوچکترین انتخاب موضعی شوند، تا آنجا که ممکن است، فاعل این اتفاق را از خود دور کنند.
چنین مواجههای در قیاس با رویکردشان نسبت به دیگر افراد جامعه و غیرخودیهایشان عجیب در چشم میزند. این رسانهها پرچمدار حمله به کسبوکارهای فناوری و پلمب، فیلتر و تعلیق آنها هستند، اتفاقاتی که هیچ مسئولی بر گردن نمیگرفت.
برای مردم و بهخصوص آنان که دغدغه دین دارند چنین رویکرد متناقضِ دوگانهای بسیار پرسشبرانگیز است. فعل مدیر سابق ارشاد گیلان در هیچ خوانشی از اسلام به لحاظ شنیع بودن قابل قیاس با بیحجابی نیست و این سوتزدن و از کنار آن گذشتن بوالعجب کاریست.
البته که دولت سیزدهم هم از کنار رسوایی بزرگ سوتزنان گذشت. این اتفاق در لائیکترین دولتهای جهان هم رخ داده بود لااقل بهخاطر حفظ ظاهر و شعار پاسداشت خانواده هم که شده به صورت گسترده تقبیح میشد و برای نگاهداشت آبروی خود از آن تبری میجستند.
باری، از قرار معلوم دغدغه این رسانهها و افراد همسو با آن نه دین است و نه مردم دیندار، وگرنه و در حالت برابر و بنا بر منطق این بزرگواران، که وجود یک فرد بدون حجاب در یک مجموعه باید که به تعطیلی و پلمب کل مجموعه منجر شود، رسوایی مدیر ارشد دولت باید کل دولت را ساقط میکرد.
حال پرسش اصلی این است که اگر در برابر این اتفاق به هر دلیلی سکوت و مراعات خانواده فرد خاطی را کردید و ستارالعیوب شدید، چطور همین رویه را برای دیگر افراد جامعه که از لحاظ فقهی هم خطایشان هزاران برابر کوچکتر است انجام نمیدهید؟ چطور فیلم دستگیری زنی که با اسم و رسم مشخص در شبکههای اجتماعی درست و غلط چیزی نوشته را چنان منتشر میکنید که گویی باند مخوف اسیدپاشان دستگیر شدهاند و به میانجی ترس دختری میخواهید خود را نشان دهید؟ چطور به دلیل رفتار یک کارمند، کل یک مجموعه را تعلیق و پلمب میکنید، مورد هجمه قرار میدهید و میخواهید که رسوای خاص و عامشان کنید؟
زعمای مملکت از رئیسجمهور تا وزیر و دیگر رؤسای قوا با این دست رفتارها همدلی نمیکنند، افراد پشت این اتفاق را نمیشناسم و نمیدانم چه نیتی دارند، اما هرچه در سر دارند، نتیجه اعمالشان نه به نفع امنیت ملی کشور است و نه حتی فرهنگ حجابی که مدنظرشان است.
همه این بگیر و ببندها از پلتفرمها تا شهربازی از سویی خوراک حسابی برای شبکههای فارسیزبان خارج از ایران پدید آورد و تبلیغ حسابی برای آنها شد و از سوی دیگر مردم را نسبت به آن چیزی که تبلیغ میکنند، دورتر کرد. چطور همزمان میتوان ادعا کرد که افرادی که حجاب را رعایت نمیکنند، یک اقلیت ناچیز هستند و از سوی دیگر هر صباح کسبوکارهای بزرگ، شهربازی ها، مجتمعهای تجاری و. را به بهانه عدم رعایت حجاب پلمب کرد.
مردم با خود میاندیشند که کدام اقلیت به این گستردگی است. القصه، اگر ستارالعیوبی خوب است بهتر است که برای همه باشد. عوامالناسی که نه سر سفره بیتالمال نشسته و نه تصمیمگیر برای دیگران است به طریق اولی بیشتر باید مشمول تساهل شوند تا مدیری که بندبند وجود مادیش با نظام گره خورده است. حقیقت که ما هم با همین رویه همدلیم.
وقتی میتوان از خطای آن مدیر گذشت میتوان به نفع امنیت ملی هم با تسامح بیشتری با افرادی که نسبت به حجاب رویکردی متفاوت دارند، رفتار کرد. اگر هم که قرار است رویه چنین باشد، بسمالله، اول از مدیری که قرار بود استانی را ارشاد کند شروع کنید. اگر تاوان چند توئیت آن عملیات بازداشت و ایجاد وحشت است، مردم منتظرند که ببینند تاوان بازی با آبروی نظام اسلامی چیست؟