فرارو- پیتر مایکل مک کینلی؛ مشاور ارشد غیر مقیم در مرکز مطالعات استراتژیک و بین المللی و سفیر سابق ایالات متحده در افغانستان در فاصله سالهای ۲۰۱۴ تا ۲۰۱۶ میلادی. او پیشتر سفیر امریکا در کشورهای کلمبیا، پرو و برزیل نیز بوده است.
به گزارش فرارو به نقل از فارین افرز، دو سال پس از تصرف کابل طالبان در حال تحکیم کنترل خود بر افغانستان است حتی در شرایطی که اکثر کشورهای جهان از آنان دوری میورزند. اگرچه بخش عمدهای از جمعیت افغانستان با شرایط اقتصادی وخیم روبرو هستند، یک بحران انسانی فاجعهبار که اغلب پیشبینی میشود هنوز محقق نشده است و اقتصاد آن کشور تا حدودی در مواجهه با چالشهای هنوز وحشتناک در حال تثبیت است. علیرغم حملاتی که توسط شاخه محلی داعش در افغانستان صورت میگیرد برای اکثر افغانها وضعیت امنیتی از سالهای نخست پس از حمله نظامی امریکا بهتر از هر زمان دیگری است. طبق گزارشها شکافهایی در رهبری طالبان ایجاد شده است. با این وجود، این موضوع تاثیر قابل توجهی بر نظام سیاسی دین سالار طالبان تحت رهبری "ملا هیبت الله آخوندزاده" از قندهار نداشته رژیمی که که محدودیتهای شدیدتری را بر زنان و دختران اعمال کرده و دو دهه تغییراتی را که حقوق اولیه بشری و دسترسی افغانها به آن را به ارمغان آورده بود از بین برده است.
در همین حال، جامعه جهانی شروع به تطبیق خود با واقعیت افغانستان و با رهبری طالبان کرده است. اگرچه هیچ کشوری به طور رسمی دولت طالبان را به رسمیت نمیشناسد تعدادی از کشورهای منطقه از جمله چین و روسیه گامهایی را در جهت ایجاد روابط با آنان برداشته اند. هند، ژاپن، اتحادیه اروپا و سازمان ملل متحد نمایندگیهای دیپلماتیک خود را در کابل بازگشایی یا حفظ کرده اند. همان طور که آشکارتر میشود حکومت طالبان احتمالا در آینده قابل پیش بینی ادامه خواهد یافت و تعداد اندکی از مفسران و تحلیلگران این بحث را مطرح میکنند که که آیا وقت آن رسیده که ایالات به طور مستقیم تعامل با طالبان را از طریق حضور احتمالی نمایندگان اش در کابل و حتی برسمیت شناختن رسمی حکومت طالبان آغاز کند یا خیر.
برای مثال، "گریم اسمیت" مشاور ارشد گروه بحران در افغانستان و "ابراهیم باهیس" تحلیلگر افغانستان در گروه بین المللی بحران با انتشار مقالهای در "فارین افرز" استدلال کرده بودند که پرداختن به وضعیت وخیم انسانی کشور مقابله با سازمانهای تروریستی در افغانستان و بهبود امنیت منطقه همگی نیازمند تعامل رسمی بیشتر با طالبان است. نشریه "اکونومیست" استدلال کرده که انزوا تنها جناح تندروی طالبان را تقویت کرده است. "جاوید احمد" دیپلمات سابق افغانستان و "داگلاس لاندن" افسر سابق عملیات سیا با انتشار مقالهای در "فارین پالسی" فراتر رفتند و از دولت امریکا خواستند تا روابط دیپلماتیک رسمی با دولت طالبان برقرار کند.
چنین استدلالهایی اغوا کننده هستند. مقامهای امریکایی به طور ادواری با مقامهای طالبان در خارج از افغانستان به صورت موردی برای پیگیری اهداف بشردوستانه، حقوق بشر و مبارزه با تروریسم در افغانستان ملاقاتهایی را داشته اند. ممکن است زمانی فرا برسد که برای واشنگتن منطقی باشد که حضور دیپلماتیک کامل در کابل را در نظر بگیرد. با این وجود، هنوز زمان آن فرا نرسیده است. هیچ گونه شواهدی وجود ندارد که نشان دهد محاسبات طالبان تحت تاثیر نیاز مبرم به کمکهای بشردوستانه یا حضور دیپلماتیک کشورها و سازمانهایی در کابل قرار دارد که برخی انتظار داشتند اثری تعدیل کننده به همراه داشته باشد. در هر صورت، حکومت طالبان سرسختتر شده است.
همان طور که "شهرزاد اکبر" رئیس سابق کمیسیون مستقل حقوق بشر افغانستان و "ملانی ورویر" سفیر سابق ایالات متحده در امور زنان جهانی تاکید کرده اند یک عرصه حیاتی وجود دارد که اگر ایالات متحده پیش از موعد به تعامل دیپلماتیک با طالبان بپردازد آسیب بیش تری خواهد دید: زنان و دختران افغان. تا زمانی که طالبان اعلام نکنند که مایل هستند به زنان و دختران حقوق اساسی اعطا کنند نمیتوان تصور کرد که حضور رسمی ایالات متحده در کابل به جز تایید ضمنی استبداد عمیقا دین سالارانه طالبان نشان دهنده چیز دیگری باشد.
ایالات متحده سابقه طولانی در حفظ روابط دیپلماتیک کامل با رژیمها و دولتهایی دارد که حقوق بشر را نقض میکنند. اگرچه روابط در بسیاری از موارد به دلیل جنگ یا تنشهای سیاسی به حالت تعلیق درآمدهاست.
اگر واشنگتن به سمت رابطهای رسمیتر با دولت طالبان حرکت کند تنها نخواهد بود. جای تعجبی ندارد که یکی از کشورهایی که با کابل ارتباط دارد پاکستان است که زمانی پناهگاه اصلی شورشیان طالبان بود. با این وجود، پاکستان به سختی مدل معتبری را برای کشورهای دیگر ارائه میکند و امروزه به شکلی طنزآمیز با حملات گروههای تروریستی مورد حمایت متحدان سابق اش در کابل مواجه شده است.
پاکستان به سختی تنها کشوری است که با طالبان سر و کار دارد. عربستان سعودی و امارات متحده عربی نیز به طور گسترده با رهبری آن گروه تعامل دارند. شرکتهای اماراتی قراردادهایی را برای کار بر روی فرودگاههای افغانستان امضا کرده اند و وزیر دفاع طالبان در دسامبر ۲۰۲۲ با "محمد بن زاید" رئیس دولت امارات متحده عربی برای گفتگو در مورد همکاریهای دوجانبه ملاقات کرد.
"محمد بن سلمان" ولیعهد عربستان در عکسی در حال دست دادن با "ملا یعقوب" پسر ملا عمر بنیانگذار طالبان در عربستان سعودی به مناسبت مناسک حج دیده شده بود. خبرگزاری "رویترز" در ماه مه گزارش داد که "محمد آل ثانی" نخست وزیر قطر نشستی محرمانه با "آخوندزاده" در قندهار برگزار کرد. دورتر از آن وزیر خارجه طالبان با همتای چینی خود دیدار کرده است. نمایندگان طالبان از اندونزی بازدید به عمل آورده اند و مقامهای هند، اتحادیه اروپا و سازمان ملل متحد از کابل بازدید کرده اند.
این کشورها و سازمانها دلایل مختلفی برای تعامل با طالبان دارند. برخی از آنان به دلیل تمایل به کمک به مردم افغانستان میخواهند با آن گروه کار کنند. برخی دیگر میخواهند به حضور فزاینده سازمانهای تروریستی در کشور پاسخ دهند یا سعی در تعدیل سیاستهای طالبان در مورد زنان و دختران دارند. برخی دیگر امیدوارند با نفوذ چین و روسیه در کشوری که ممکن است غنی از مواد معدنی حیاتی باشد مقابله کنند.
هر حرکتی برای نرم کردن خط واشنگتن علیه طالبان ممکن است به ویژه در آستانه انتخابات ریاست جمهوری در سال ۲۰۲۴ میلادی در داخل امریکا واکنش سیاسی را برانگیزد. در واقع، در اواخر ماه گذشته بود که "مایکل مک کال" نماینده جمهوری خواه از تگزاس و رئیس کمیته امور خارجی مجلس نمایندگان به "آنتونی بلینکن" وزیر امور خارجه ایالات متحده نسبت به صدور مجوز برای مقامهای امریکایی به منظور سفر به افغانستان هشدار داد و استدلال کرد که هر گونه دیداری "خیانت فاحشی به یاد و خاطره کشته شدگان و میلیونها افغان خواهد بود که هم چنان به یک افغانستان آزاد، مرفه و دموکراتیک امیدوار هستند".
دیپلماتهای آمریکایی همچنین از زمان سقوط کابل به دست طالبان با مقامهای آن گروه در تماس بوده اند. برای مثال، "تام وست" نماینده ویژه ایالات متحده در امور افغانستان در مورد حقوق بشر (به ویژه زنان و دختران) با مقامهای طالبان در قطر صحبت کرد. سایر مقامهای امریکایی با اعضای آن گروه دیدار داشته اند تا در مورد مسائل امنیتی و سیاسی گفتگو کنند. "امیرخان متقی" وزیر امور خارجه طالبان با مقامهای بانک مرکزی و وزارت بازرگانی امریکا گفتگو داشته است.
آنان هم چنین در مورد مسائل امنیتی گفتگو کردند. حملهای که نیروهای ایالات متحده در تابستان گذشته انجام دادند و "ایمن الظواهری" رهبر القاعده را در مرکز شهر کابل کشتند احتمالا طالبان را متقاعد کرده که در مورد حمایت آشکار از گروههای افراطی فکر کنند. چند ماه بعد "دیوید کوهن" معاون سیا با عبدالحق واثق" رئیس استخبارات طالبان دیدار داشت. با این وجود، هیچ یک از این دیدارها تغییری در رویکرد و رفتار طالبان به وجود نیاورده است.
فشارهای دیپلماتیک از سوی دیگر کشورها و سازمانهای بین المللی که در عرصه میدانی حضور دارند مانع از آن نشده که طالبان حقوق دخترانی را که اکنون از حضور در مدرسه و اماکن ورزشی محروم شده اند را به آنان بازگرداند. زنان افغان باید خود را در ملاء عام بپوشانند و اکنون تقریبا به طور کامل از کار در خارج از خانه از جمله برای سازمانهای امدادی بین المللی منع شده اند. طالبان ماه گذشته سالنهای زیبایی آخرین مکان تجمع عمومی را که در دسترس زنان بود تعطیل کرد.
به زبان ساده هیچ مدرکی مبنی بر آن که سیاستهای طالبان تحت تاثیر فشار خارجی قرار گرفته باشند وجود ندارد. آن گروه بدون واکنش مخالفان خود را سرکوب کرده است و نزاعهای داخلی را بدون ایجاد فرصتی برای بهره برداری به دشمنان اش مدیریت کرده و همزمان با راه اندازی کارزارهایی مانند از بین بردن کشت خشخاش که به تجارت جهانی هروئین دامن زده سایر کشورها را خوشحال کرده است.
ممکن است لحظهای فرا برسد که طالبان تصمیم به تغییر مسیر بگیرند. همانطور که "رونالد نیومن" سفیر سابق ایالات متحده در افغانستان در مقالهای در سایت "هیل" به آن اشاره کرده واشنگتن باید در پاسخ به آنچه طالبان انجام میدهد انعطاف پذیر بماند و اقدامات اعتمادسازی مانند کاهش تحریمها بر گروهها و افرادی را که با مقامهای طالبان همکاری میکنند را در نظر بگیرد تحریمهایی که کمک مستقیم به افغانها را دشوارتر میکند.
با این وجود، هیچ کس نباید توهمی در مورد چشم انداز پیش رو داشه باشد. قابل توجه است که دو سال پس از سقوط کابل هیچ یک از ۱۹۳ دولت جهان حتی پاکستان نیز طالبان را برسمیت نشناخته اند. نماینده ویژه سازمان ملل متحد برای امور افغانستان در ماه ژوئن گذشته به شورای امنیت سازمان ملل گفت که تا زمانی که احکام محدودکننده زنان و دختران به قوت خود باقی است برسمیت شناختن طالبان کاری غیر ممکن خواهد بود.
با توجه به سابقه دشمنی بین ایالات متحده و طالبان و تعهد ظاهرا تزلزل ناپذیر آن گروه به سرکوب نیمی از جمعیت افغانستان ایالات متحده نباید کشوری باشد که اولین گامها را برای عادی سازی روابط با آن گروه بر میدارد.