نخستين نشست از سلسله نشستهاي دوازدهگانه مؤسسه سروش مولانا با موضوع «روانشناسي اخلاق از نظر مولوي» روز گذشته (دوشنبه، 27 ديماه) با سخنراني مصطفي ملكيان برگزار شد.
به گزارش ایسنا، در اين نشست، مصطفي ملكيان در ابتداي سخنراني خود با طرح اين سؤال كه از نظر مولانا چه عاملي باعث شكاف بين معرفت اخلاقي و عمل اخلاقي ميشود، گفت: «به نظر بنده اين مسأله مهمترين مسأله در روانشناسي اخلاق است كه مولانا بيشتر در مثنوي و كمتر در فيه ما فيه و مكتوبات خود اشاراتي به آن دارد.»
اين پژوهشگر، نويسنده و مترجم در ادامه افزود: «مسأله اين است که چرا معرفت اخلاقي لزوما به عمل اخلاقي نميانجامد. پاسخهاي مختلفي به اين سؤال دادهاند و پاسخ مولانا به اين سؤال آن است که «عشق ميتواند شکاف بين معرفت اخلاقي و عمل اخلاقي را پر کند»؛ به تعبير ديگر کسي که عاشق باشد، بين فکر و عمل او هيچ فاصلهاي وجود ندارد و دقيقا آنگونه زندگي ميکند که ميانديشد؛ اما سؤالي که در اينجا وجود دارد، آن است که عشقي که مولانا از آن سخن ميگويد، چيست؟»
ملكيان براي تبيين اين مسأله به سه نوع عشق در فرهنگ جهاني اشاره کرد: «1) عشق اروتيک، 2)عشق فيليايي و 3)عشق آگاپهيي.»
او در توضيح اين سه نوع عشق، گفت: «در نوع اول، عشق با زيبايي سر و كار دارد و در فرهنگ يونان باستان از آن به «اروس» تعبير ميكردند.»
وي با بيان اينكه بزرگترين نظريهپرداز اين نوع عشق، افلاطون است، گفت: «افلاطون معتقد بود كه اين ميل در آدمي از بدن يک انسان زيبا آغاز ميشود، به بدن انسانهاي ديگر و بعد به عشق به حيوانات، گياهان و نباتات پيش ميرود و در نهايت به عشق حقيقي يا به بيان افلاطون به مثال زيبايي ميرسد.»
اين پژوهشگر با بيان اينكه در اين ديدگاه، ديدن هر شيء زيبايي، دعوتي از بالاست، گفت: «اين پديده داراي ويژگيهاي مختلف ذيل است، اين عشق از بدن يك جسم آغاز ميشود و به خدا ميرسد، وعدههاي زيبايي جهان، وعدههايي است كه تا زماني كه به آن عالم نرويم و به منبع عشق حقيقي نرسيم، ارضا نخواهيم شد.»
او با اشاره به نوع دوم به نام «فيليا» گفت: «اين نوع عشق، بحث ميل و اشتياق نيست؛ بلكه بحث خواستن و اراده است.»
ملكيان با بيان اينكه در اين نوع عشق، خواستن چيزهاي خوب براي كس ديگر و فقط به خاطر اوست، افزود: «بزرگترين نظريه پرداز عشق فيليا، ارسطو است.»
او ادامه داد: «از نظر ارسطو، در اين عشق فقط اشخاص هستند كه ميتوانند عاشق شوند و اينكه عاشق علاوه بر اينكه بايد به نيازها، خواستهها و يا نفعهاي معشوق خود آگاه باشد، بايد به رفع آنها نيز اقدام بكند.»
ملكيان افزود: «از سوي ديگر در اين عشق و يا به تعبير ارسطو در اين دوستي، عاشق بودن بهتر از معشوق بودن است و در اين نوع عشق، عاشق است که نفع ميبرد. اين دوستي ميتواند بين انسانها باشد.»
او با اشاره به «آگاپه»، عشق سوم، عنوان كرد: «در اين نوع عشق، عاشق ميخواهد به ديگري چيزي عطا كند و اين عطا كردن، كاملا بيپاسخ و جامع است و همه انسانها را شامل ميشود، حتا دشمنان را.»
ملكيان افزود: «در اين عشق مطرح شده است كه انسانها از آنرو كه انساناند، داراي ارزش هستند و نبايد به اعمالشان توجه كرد و انسانها ذاتا داراي ارزش و كرامت ذاتي هستند و از سوي ديگر اين عشق مدام است.»
او با بيان اينكه بر اساس اين ديدگاهها، عشق خدا به انسانها، از نوع آگاپه است، عنوان كرد: «اما عشق ما به انسانهاي ديگر ميتواند متعلق به يکي از ديدگاههاي قبلي باشد.»
ملكيان پس از تشريح اين سه رويکرد گوناگون که در تاريخ انديشه و فلسفه درباره عشق وجود دارد، گفت: «براي هر کدام از اين رويکردها ميتوان نمونههايي از شعرهاي مولانا پيدا را کرد؛ اما با اين همه عشقي که مولانا از آن سخن ميگويد، ويژگيهايي دارد که در هيچ رويکردي وجود ندارد.»
او با اشاره به برخي از بيتهاي مولانا، گفت: «مولانا از نوعي عشق سخن ميگويد که به نظر ميرسد سه ويژگي دارد: 1) در اين نوع از عشق تمام اجزاي جهان عاشق هستند، 2) خدا هم عاشق است و 3) اين عشق همه بديها را در انسان زايل ميكند؛ اما پرسش اصلي ان است که ماهيت اين عشق چيست و چگونه ميتوان به آن دست يافت. اين پرسشي است که من تا کنون پاسخي مناسب و قانعکننده براي آن نيافتهام و کساني هم که در اين زمينه کارکردهاند، پاسخ درخوري به آن ندادهاند.»
مؤسسه سروش مولانا دوشنبه پاياني هر ماه، نشستهايي با موضوعاتي درباره مولانا از ساعت 17 تا 19 در مؤسسه دهخدا برگزار خواهد كرد.