«یون فوسه»، رماننویس، شاعر و نمایشنامهنویس نروژی، که برای نگارش رمانهایی با مضامین پیری، مرگ، عشق و هنر دست و پنجه نرم میکند و مخاطبان روزافزونی در دنیای انگلیسیزبان پیدا کرده است، روز پنجشنبه برای «نمایشنامهها و نثرهای بدیع که به ناگفتنیها صدا میبخشند» برنده جایزه نوبل ادبیات شد.
به گزارش ایسنا، «فوسه» نویسندهای پرکار است که حدود ۴۰ نمایشنامه، رمان، شعر، مقاله، کتاب کودک و آثار ترجمهای منتشر کرده و مدتها برای بهکارگیری ادبیات متعالی در آثارش تحسین شده است.
ناشران بزرگ و پرفروش اغلب از همکاری با کتابهای ترجمهشده خودداری میکنند و در عوض ناشران کوچک از این فرصت استفاده میکنند.
برخی از برندگان اخیر نوبل ادبیات همچون «کازوئو ایشیگورو»، «لوئیز گلیک» و «باب دیلن» در ایالات متحده آمریکا شناختهشده بودند. با این حال «یون فوسه» که امسال به عنوان برنده نوبل ادبیات معرفی شد، به رغم مشهور بودن در نروژ و سایر نقاط جهان، برای بسیاری از مخاطبان آمریکایی یک نویسنده ناآشناست. (سایر برندگان اخیر نوبل ادبیات همچون «عبدالرزاق گورنا»، «اولگا توکارچوک» و «پیتر هاندکه» در بین مخاطبان ایالات متحده آمریکا حتی کمتر شناخته شده بودند.)
ناشر «فوسه» در ایالات متحده آمریکا به اندازهای کوچک است که فقط از چهار کارمند تشکیل شده است؛ انتشارات «ترنزیت بوکس» که ناشر آثار «فوسه» در ایالات متحده آمریکا محسوب میشود، تشکیلات بسیار کوچکی است که فعالیت خود را در سال ۲۰۱۷ آغاز کرد تا ادبیات آمریکایی و بینالمللی را که ممکن است مورد توجه انتشاراتهای بزرگ قرار بگیرند در مرکز توجه قرار دهد.
«فوسه» کتابهای خود را به زبانی که در نروژ کمتر رایج است، به نگارش درمیآورد؛ او به زبان «نینورسک» مینویسد که یکی از دو زبان نوشتاری نروژی است. زبان دیگر «بوکمل» نام دارد. با اینکه «نینورسک» از جایگاه مستحکمی در ادبیات نروژی برخوردار است و بسیاری از نویسندگان از آن استفاده میکنند، اما «فوسه» احتمالا مهمترین نویسندهای است که به سراغ «نینورسک» رفته است.
انتخاب شدن «فوسه» به عنوان برنده نوبل ادبیات، در نروژ اهمیت بسیار زیادی دارد. نویسندگان نروژی تاکنون چهار بار موفق به کسب نوبل ادبیات شدهاند، اما «یون فوسه» نخستین نویسنده نروژی است که پس از گذشت ۹۵ سال این جایزه را دریافت میکند. پیش از «فوسه»، «سیگرید اوندست» در سال ۱۹۲۸ میلادی و «کنوت هامسون» در سال ۱۹۲۰ برنده نوبل ادبیات شده بودند.
شهرت جهانی که برای نگارش نمایشنامه به وجود آمد؛ «دیمن سیرلس»، مترجم انگلیسیزبان آثار «فوسه» معتقد است که جایزه نوبل میتواند مخاطبان بیشتری بویژه در ایالات متحده آمریکا و بریتانیا برای آثار این نویسنده جذب کند، اما باید این نکته را در نظر گرفت که «فوسه» پیش از دریافت نوبل ادبیات، به واسطه نمایشنامههایش در جهان شناخته شده بود.
به گفته این مترجم، با اینکه «فوسه» در طیف وسیعی، از جمله نمایشنامه، رمان، شعر، کتاب کودکان و مقاله فعالیت کرده است، رشتهای متحدکننده در آثار او وجود دارد که از جنس آرامش است و به همین دلیل است که از آثار او اغلب بهعنوان تداعیکننده تجربیات معنوی یاد میشود.
«فوسه» با نگارش «سرخ، سیاه» نام خود را به عنوان رماننویس در سال ۱۹۸۳ میلادی مطرح کرد و در سالهای اخیر نیز استقبال از آثار داستانی او افزایش پیدا کرده است. از مهمترین آثار این نویسنده به «آشیانه قایق» (۱۹۸۹) میتوان اشاره کرد که با تمجید منتقدان مواجه شد.
کتاب «نام جدید»، سومین جلد از هفتگانه «سپتولوژی» به قلم «فوسه» در سال ۲۰۲۲ به جمع نامزدهای نهایی جوایز «کتاب ملی» راه یافت. بسیاری از آثار او نیز اخیرا توسط انتشارات مهم بریتانیایی «Fitzcarraldo» چاپ شده است که آثار سایر برندگان نوبل همچون «آنی ارنو» را منتشر کرده است.
«فوسه» در حوالی ۱۹۹۰ میلادی بود که به سراغ نمایشنامهنویسی رفت. در سال ۱۹۹۴ میلادی برای نمایشنامه «و ما هرگز جدا نخواهیم شد» در سطح جهانی مورد توجه قرار گرفت.
آثار او به حدود ۵۰ زبان ترجمه شدهاند و به گفته ناشر نروژی «فوسه»، آثار این نویسنده تاکنون بیش از ۱۰۰۰ بار روی صحنه اجرا شدهاند.
آثار «فوسه» مینیمالاند و بر ادبیات سادهای متکی هستند که پیام را از طریق ریتم، ملودی و سکوت منتقل میکنند.
شخصیتهای داستانهای او زیاد صحبت نمیکنند و اغلب جملات را با تغییرات کوچک، اما تاثیرگذار تکرار میکنند.