ایران نوشت: پسر جوان که متهم است در یک درگیری دوستش را به قتل رسانده در حالی در دادگاه کیفری یک استان تهران محاکمه شد که مدعی است چاقو ناخواسته به مقتول خورده است.
رسیدگی به این پرونده از ۱۳ مهر سال قبل با گزارش یک نزاع خیابانی میان چند نوجوان در حوالی پارک ارتش آغاز شد. پس از حضور مأموران و بررسیهای اولیه مشخص شد که در این درگیری پسر ۱۷ سالهای به نام سعید از ناحیه سینه چاقو خورده و کشته شده بود. در ادامه مأموران با تحقیقات میدانی پی بردند که متهم پسری نوجوان به نام شهرام بوده است.
با دستگیری شهرام وی به قتل دوستش اعتراف کرد و در توضیح ماجرا گفت: من و سعید با هم دوست بودیم و او را از قبل میشناختم. اما آن روز فکر میکنم حال طبیعی نداشت و مشروب خورده بود وقتی با من تماس گرفت گفت باید به حسابم پول بریزی. اما من به حرف او توجهی نکردم و گوشی موبایلم را قطع کردم. ولی او پشت سر هم زنگ میزد. میگفت، چون پشت سرم حرفهای نامربوط زدهای باید حسابم را شارژ کنی. من به او گفتم اشتباه میکند و حرفی پشت سر او نزدهام. اما گوشش بدهکار نبود. بعد از من خواست تا سر خیابان بروم. وقتی به سر خیابان رفتم با دوستش آنجا ایستاده بودند. به محض دیدن من حملهور شد و سیلی به صورتم زد. من عقب رفتم، اما او شیشه نوشابهای را از زیر پیراهنش بیرون آورد و آن را به کنار جدول زد و شکست. قبل از اینکه حمله کند من چاقویی را که از قبل برای دفاع از خودم آورده بودم بیرون کشیدم. چاقو را به سمتش گرفتم تا بترسد، اما چاقو ناخواسته به قلب او برخورد کرد. وحشتزده به خانه برگشتم و به پدرم گفتم چه اتفاقی رخ داده، پدرم از من خواست خودم را به پلیس معرفی کنم، اما همان موقع مأموران به خانه ما آمدند و دستگیرم کردند.
به دنبال اعترافات پسر نوجوان، وی به پزشکی قانونی معرفی شد و کارشناسان اعلام کردند، چون هنگام ارتکاب جرم ۱۷ سال (زیر ۱۸ سال) داشته در رشد عقلی وی شبهه وجود دارد.
به این ترتیب متهم در شعبه پنجم دادگاه کیفری یک استان تهران از خود دفاع کرد.
در ابتدای جلسه اولیای دم درخواست قصاص را مطرح کردند و گفتند به هیچ قیمتی حاضر به گذشت نیستند.
وقتی متهم که از کانون اصلاح و تربیت به دادگاه منتقل شده بود روبه روی قضات ایستاد، سرش را پایین انداخت و ابراز پشیمانی کرد و در حالی که اشک میریخت گفت: باورکنید سعید خودش مقصر بود. به مادرم فحش داد ومن را عصبانی کرد. اگر شیشه شکسته دستش نداشت من نمیترسیدم و چاقو را بیرون نمیآوردم. من شرمنده پدر و مادر او هستم و تقاضای بخشش دارم.
در پایان جلسه قضات وارد شور شدند تا رأی صادر کنند.