امروز واکنشهای همدلانه و دردمندانۀ زیادی را از سوی افراد مختلف و اصحاب هنر نسبت به واقعۀ شوم شب گذشته شاهد بودیم. در این میان فرزاد موتمن، کارگردان سینما، احساس خود را با چند تصویر از نقاشیهای یک نقاش جوان اوکراینی نشان داد.
به گزارش فرادید؛ موتمن در توضیح نوشت: «[..]نمیتوانم با کلمات توصیف کنم [..]بی اختیار به یاد تابلوهایی از ولادیسلاو کاداورسکی نقاش و موزیسین جوان اهل اوکراین افتادم که چندی پیش دیده بودم. آثارش به عنوان نمونههایی از «سوررئالیزم سیاه» توصیف میشود و تم غالب آنها مرگ است».
اشارۀ بسیار درخوری بود. نه تنها کاداورسکی بلکه یک سنت خاص در نقاشی معاصر اروپای شرقی وجود دارد که انگار کارش به تصویر کشیدن هولها و هراسها و تاریکیهای آخرالزمان است؛ نقاشیهایی که بهتر از هر کلمهای حال ما را بعد از شنیدن چنین خبری توصیف میکنند.
نقاشی از زجیسواف بکشینسکی
یکی از نخستین نقاشان این سبک زجیسواف بکشینسکی (Zdzisław Beksiński) است، مردی که از قضا خودش نیز در ۷۵ سالگی با ضربات چاقوی یک سارق به قتل رسید؛ و یکی دیگر از آنها داریوش زاوادسکی (Dariusz Zawadzki) نام دارد؛ «داریوش»، مثل داریوش هنرمند ما... میگوییم داریوشِ «ما»، زیرا کدامیک از ماست که با فیلمهای داریوش در اندیشهها و خیالات او سهیم نشده باشد؟ کدامیک از ماست که به مهمانی مامان نرفته باشد؟
بکشینسکی و زاوادسکی نقاشانی لهستانی هستند که در آثارشان کابوسهای بشر بیپرده خود را نشان میدهند، مثل کابوسی که ایران دیشب دید. در آثار آنها انسانهایِ هیولا شده سربرآوردهاند، انسانهایی که تبدیل به جانورانی از جهنم شدهاند، آمادۀ رقم زدن فاجعه...
بگذاریم زجیسواف و داریوش با نقاشیهایشان سخن بگویند در توصیف جهانی که سرنوشت داریوش ما را آنگونه رقم زد. این نقاشیها هر کدام نامی دارند، اما شاید امروز نام همۀ آنها برای ما یکی باشد: دنیایی که داریوش در آن کشته شد.
داریوش زاوادسکی
بکشینسکی
بکشینسکی
زاوادسکی
بکشینسکی
زاوادسکی
بکشینسکی