«به احتمال زیاد دولت مصر در جریان رایزنی های خود با طرف های غربی و به ویژه دولت آمریکا، وعده هایی را از آن ها مبنی بر دریافت و جذب هر چه بیشتر وام ها و کمک های اقتصادی خارجی دریافت کرده است. معادلهای که برای اقتصاد مصر بسیار ضروری و واجب است و همانطور که پیشتر نیز گقته شد، وضعیت اقتصادی مصر به قدری وخیم است که پیش از جنگ اخیر غزه نیز بسیاری از ناظران و تحلیلگران، شرایط در این کشور را به یک بمب ساعتی تشبیه کرده بودند که هر زمان بیم انفجار آن می رود.»
فرارو- تنش و درگیری ها میان جنبش مقاومت فلسطین(حماس) و رژیم اشغالگر قدس، پس از اجرای موفقیتآمیز عملیات طوفان اقصی و تحمیل خسارات و تلفات بی سابقه به اسرائیل، به اوج خود رسیده است. در شرایط کنونی، رژیم اسرائیل، کرانه باختری را که شاهد درگیری های پراکنده نظامی با نیروهای اسرائیلی بوده، منطقه بسته نظامی اعلام کرده و البته که نوار غزه نیز در محاصره کامل زمینی، هوایی، و دریایی قرار دارد و جریان آب، برق، گاز آن قطع شده و ورود مواد غذایی به آن نیز به کل مختل شده است.
به گزارش فرارو؛ معادله ای که سبب شده تا حتی برخی از ناظران و تحلیلگران از احتمال وقوع فاجعه انسانی در نوار غزه، در سایه بمباران سنگین هوایی و پهپادی، و حملات موشکی اسرائیل به منطقه مذکور و البته طرح گمانهزنی های مختلف مبنی بر قریب الوقوع بودن حمله زمینی ارتش اسرائیل به نوار غزه سخن بگویند. در این شرایط، بسیاری از ملت های عربی و جریان های سیاسی و رسانه ای آن ها، همبستگی قابل توجهی را با مقاومت فلسطین و مردم نوار غزه نشان داده اند. در این راستا، شاهد حضور صدها لبنانی و یا اردنی در جوار مرزهای مشترک با اراضی اشغالی و تلاش های آن ها برای ورود به فلسطین اشغالی بوده ایم.
در کنار این ها، معادله موسوم به توافق عادی سازی روابط اسرئیل با کشورهای عربی-اسلامی نیز تا حد زیادی تعلیق شده و به طور خاص عربستان سعودی که بسیاری از قریب الوقوع بودنِ امضای توافق عادی سازی روابط میان آن و اسرائیل سخن می گفتند، به طور رسمی اعلام کرده که کلیه مذاکرات مرتبط با این مساله را در تمامی سطوح تعلیق کرده است. در این میان، دولت مصر در یک حرکت قالب تامل، "گذرگاه رفح" که تنها نقطه ارتباط نوار غزه با جهان خارج، ورای نظارتِ اسرائیل است را به روی مردم این منطقه بسته و به جای ورودی در این منطقه، از موانع بزرگ بتنی جهت انسداد گذرگاه مذکور استفاده کرده است.
این در حالی است که مصری ها در سال های گذشته همواره یکی از طرف های اصلی بوده اند که در میانجی گری با حماس و یا جهاد اسلامی، نقشی قابل توحه در برقراری آتش بس میان اسرائیل و مقاومت فسلطین بازی کردهاند و البته که جدای از این مساله، مصر یک کشور عربی است و نوعی حس مشترک عربی را با نوار غزه و مردم فلسطین دارد و طبیعتا باید منافع آن ها را بیش از اسرائیل مد نظر داشته باشد. با این حال، یک سوال عمده و محوری می شود: چرا دولت مصر اقدام به مسدودسازی کامل گذرگاه رفح کرده است؟
به نظر می رسد جهت پاسخ به این پرسش، به طور خاص می توان به دو مولفه عمده و محوری اشاره کرد.
در ماه ها و سال های گذشته، هشدارهای فراوانی در مورد بحران اقتصادی فراگیر مصر گفته و مطرح شده است. کشوری که به دلیل وقوع بحران هایی نظیر پاندمی کرونا و همچنین جنگ اوکراین، با افزایش قابل توجه میزان بدهیهای خود به رقم بیش از 400 میلیارد دلار رو به رو بوده و البته که "عبدالفتاح السیسی" رئیس جمهور مصر نیز در فرصت های مختلف و به ویژه در قالب مجامع بین المللی، تاکید داشته که جامعه بین المللی باید هر چه سریعتر اعطای کمک های گسترده اقتصادی به مردم مصر را در دستورکار داشته باشد و الا امکان وقوع فجایع قابل توجه در این کشور، همزمان با انفجار بحران های اقتصادی وجود دارد.
در این راستا، اینطور به نظر می رسد که عبدالفتاح السیسی رئیس جمهور مصر و دولت این کشور، بحران جاری در نوار غزه را فرصتی قابل توجه برای خود و اقتصاد مصر می بینند تا شاید بتوانند از آن منافعی را برای کشورشان جلب کنند. در این رابطه کافی است توجه داشته باشیم که سال گذشته با اعطای وامی به مبلغ 3 میلیارد دلار به دولت مصر از سوی صندوق بین الللی پول موافقت شد که البته نهاد مذکور، بخشی از این پول را به دلیل عدماطمینان از این مساله که دولت مصر بتواند بدهی های خود را بازپرداخت کند، به مصر تحویل نداده است.
از این رو، به احتمال زیاد دولت مصر در جریان رایزنی های خود با طرف های غربی و به ویژه دولت آمریکا، وعدههایی را از آن ها مبنی بر دریافت و جذب هر چه بیشتر وام ها و کمک های اقتصادی خارجی دریافت کرده است. معادله ای که برای اقتصاد مصر بسیار ضروری و واجب است و همانطور که پیشتر نیز گفته شد، وضعیت اقتصادی مصر به قدری وخیم است که پیش از جنگ اخیر غزه نیز بسیاری از ناظران و تحلیلگران، شرایط در این کشور را به یک بمب ساعتی تشبیه کرده بودند که هر زمان بیم انفجار آن می رود.
البته که به تازگی نیز شاهد سفر آنتونی بلینکن وزیر خارجه آمریکا به مصر به عنوان آخرین مقصد وی در جریان سفر به کشورهای عربی منطقه بوده ایم. سفری که بسیاری از تحلیلگران، هدف اصلی آن را معطوف به درگیریهای جاری در نوار غزه و کنشگری فعالِ واشینگتن جهت اخذ تعهدات لازم از قاهره مبنی بر مسدودسازی کامل جریانهای کمک به حماس از مبدا مصر ارزیابی کرده اند. بدون تردید دولت مصر نیز چانه زنی های خاص خود جهت اخذ امتیاز از طرف آمریکایی به ویژه در حوزه اقتصادی را انجام داده است. در این میان باید توجه داشته باشیم که کشورهای عرب حاشیه خلیج فارس نیز به صورت سنتی کمک های مالی فراوانی را به مصر انجام میدهند.
در این چهارچوب، درگیری های جاری در نوار غزه که در نوع خود حاکی از تقویتِ قابل توجه دست منطقه ای محور مقاومت است، تهدیدی جدی برای این دسته از کشورها(دولت های عرب حاشیه خلیج فارس) به شمار می رود و به نظر می رسد که مصر برنامهریزیهای گسترده ای را با محوریت استفاده از این وضعیت جهت دریافت کمک های مالی از این دسته از کشورهای ثروتمند منطقه، در دستورکار قرار داده است.
دولت هایی که حداقل در ماه های گذشته، رویکردهای سخت گیرانهای را در زمینه اعطای کمک مالی به دولت مصر در پیش گرفتند و البته که روابط قاهره با آن ها نیز تا حد زیادی همراه با تنش همراه بوده است. حال جنگ غزه، یک فرصت طلایی را برای مصر جهت امتیازگیری از این دسته از دولت ها فراهم کرده است.
بایستی توجه داشت که عبدالفتاح السیسی رئیس جمهور کنونی مصر و تیم سیاسی و نظامی حامی وی در قدرت، با یک کودتا علیه محمد مرسی رئیس جمهور سابق مصر در اوایل دهه 2010 میلادی، قدرت را در این کشور به دست گرفتند. کودتایی که با همکاری گسترده سیاسی و اطلاعاتی دولت آمریکا و مجمموعه کشورهای غربی صورت گرفت و تا حد زیادی معطوف به این مساله بود که مبادا جریان های اسلام گرا نظیر اخوان المسلمین بتوانند قدرت و حکومت را در مصر قبضه کنند.
در این شرایط، عملا تیمی از نظامیان و تکنوکرات ها در مصر روی کار آمده اند که وابستگی های شدید و گستردهای را به جهان غرب دارند و اینکه تصور کنیم از میدان و فضای مانور مستقلی برخوردار هستند، چندان واقعبینانه نیست. اهمیت این موضوع به قدری جدی است که به نظر نمی رسد بتوان دولت کنونی مصر و رئیسجمهور آن را بدون پیوندهای پیدا و پنهان با جهان غرب، همچنان در قدرت تصور کرد.
از این رو، رفتار اخیر دولت مصر در مسدودسازی کامل گذرگاه رفح با موانع بتنی هم، صرفا یک جلوه و نمود بیرونیِ عادی از پیوندها و اتحاد این دولت با جبهه مخالف با مقامت فلسطین بوده است. به بیان ساده تر، اگر دولت مصر با درخواست های اسرائیل و آمریکا و مجموعه جهان غرب از خود همراهی نکند، تردیدی نیست که سناریوهای چندان مثبتی انتظار آن را نخواهند کشید.